«ممنون که خیابان‌های تهران را قشنگ می‌کنید»

«متاسفانه بسیاری از مردم، ما را به چشم متکدی می‌بینند و فکر نمی‌کنند مثلا من که ۱۱ سال است ساز می‌زنم، جایگاهم چیز دیگری است! البته من جایگاه نوازندگان خیابانی را تخریب نمی‌کنم و اگر دقت کنید در سطح جهانی نیز برای این کار فستیوال برگزار می‌شود.»

نوازنده خیابانی

به گزارش ایسنا، دیدن افراد ساز به دستی که در کوچه و خیابان شهر می‌نوازند، به چشم خیلی‌ها آشناست. این به‌اصطلاح نوازندگان خیابانی، از قشرهای مختلف و با انگیزه‌های متفاوت این کار را می‌کنند؛ از دانشجویان رشته موسیقی و هنرجویان ساز گیتار گرفته تا پیرمرد ۶۰ ساله و ساز سه‌تار، در میان آن‌ها هستند.

فرستنده : آقای علیرضا اسدبکی

«هیراد» یکی از جوانانی است که به‌شکل خودآموز، موسیقی را فراگرفته و در خیابان می‌نوازد. او از این‌که مردم به دید متکدی به این کار نگاه می‌کنند، گلایه دارد و امیدوار است روزی مسئولان بتوانند با نوازندگان خیابانی کنار بیایند و آن‌ها را درک کنند. او همچنین می‌گوید بعد از خیابان، دیگر نمی‌تواند روی صحنه بنوازد. در ادامه، گفت‌وگوی انجام‌شده در یک شب زمستانی با این جوان ۲۸ ساله را که گیتار می‌نوازد، می‌توانید بخوانید.

چگونه موسیقی را یاد گرفتید؟

از ۱۱ سال پیش آموختن موسیقی را شروع کردم و برای این کار به آموزشگاه نرفتم. علاقه من به موسیقی امری درونی و ذاتی بود، اما متاسفانه به‌خاطر شرایط خانوادگی نمی‌توانستم ساز بزنم تا در ۱۷ سالگی شاغل شدم و ساز خریدم. من چند جلسه به کلاس رفتم و نت‌خوانی و طریقه انگشت‌گذاری را یاد گرفتم. پس از آن، خودم تمرین کردم.

رشته تحصیلی شما در دانشگاه چه بود؟

من به اصرار پدرم در رشته صنایع غذایی تحصیل کردم.

چرا نوازندگی در خیابان را انتخاب کردید؟

ما خیلی سخت می‌توانیم مسیری را طی کنیم و روی صحنه برویم. خیابان ساده‌ترین راهی است که می‌توان دیده شد و درآمد کسب کرد. اگر این سوال را از دیگر نوازندگان خیابانی بپرسید، خیلی از آن‌ها حاشیه می‌روند و تکرار مکررات می‌کنند که ما برای دیده شدن آمده‌ایم. در حالی که موضوع مالی و عشق به کار نیز در این انتخاب دخیل است. یک آقایی در خیابان انقلاب سه‌تار می‌نوازد و حدود ۶۰ سال سن دارد. او معتقد است، یک نفر بلیت می‌خرد و به کنسرت می‌رود، ما هم برایش کنار خیابان اجرا می‌کنیم و او می‌تواند بهای این را بدهد، می‌تواند ندهد.

چند وقت است در خیابان ساز می‌زنید؟

حدود شش تا هشت ماه است که این کار را انجام می‌دهم. پیش از این با یک گروه موسیقی کار می‌کردیم و اجرا هم رفتیم، اما آنقدر سنگ جلوی پای ما انداختند که بچه‌ها پشیمان شدند.

به نوازندگی در خیابانی به‌عنوان شغل نگاه می‌کنید؟

بله.

چند وقت یک‌بار این کار را انجام می‌دهید؟

ما یک گروه هستیم که تقریبا هر روز در خیابان ساز می‌زنیم؛ اما در مناسبت‌های مذهبی و ایامی مانند فاطمیه، این کار را انجام نمی‌دهیم.

برخورد نیروی انتظامی با شما چگونه است؟

خدا را شکر تا الان با ما برخوردی نداشتند؛ اما یک‌بار یکی از ماموران نیروی انتظامی هنگامی که همکار ما ساز می‌زد، بدون هیچ تذکری به صورت او ضربه زد و او به زمین افتاد، بعد ساز او را خرد کرد که در ادامه مردم به ماجرا وارد شدند. گاهی مامورهای شهرداری و نیروی انتظامی تذکر می‌دهند و بعضی وقت‌ها خودشان به رفتار نامناسب برخی همکاران‌شان اعتراف می‌کنند.

مردم چه واکنشی نسبت به کار شما نشان می‌دهند؟

متاسفانه بسیاری از مردم ما را به چشم متکدی می‌بینند و فکر نمی‌کنند مثلا من که ۱۱ سال است ساز می‌زنم، جایگاهم چیز دیگری است! البته من جایگاه نوازندگان خیابانی را تخریب نمی‌کنم و اگر دقت کنید در سطح جهانی برای این کار فستیوال برگزار می‌شود. متاسفانه گاهی مورد تمسخر هم قرار می‌گیریم و حرف‌هایی می‌شنویم که اگر نگویم بهتر است.

نخستین‌باری که در خیابان ساز زدید چه احساسی داشتید؟

خیلی کار سختی بود؛ ما نهایتا در یک سالن برای ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر اجرا کرده بودیم، اما این‌که هر لحظه مردم را می‌دیدم که رد می‌شوند و نمی‌دانستم نسبت به کار من چه دیدی دارند، سخت بود؛ اما از روز سوم – چهارم آسان شد. من روز اول، از دوستان و غریبه‌ها خیلی حرف‌ها شنیدم، اما تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم.

از اطرافیان شما چه کسانی می‌دانند این کار را انجام می‌دهید؟

خانواده‌ام نمی‌دانند، اما برخی دوستانم در جریان هستند.

اگر شما را اینجا ببینند چه کار می‌کنند؟

خدا را شکر شهرستان هستند.

فکر می‌کنید اگر متوجه شوند چه کار کنند؟

قضیه را در سطح گسترده‌ای رسانه‌ای می‌کنند! (می‌خندد)

حرف یا انتظار خاصی دارید که بخواهید آن را به گوش کسی برسانید؟

ما کلا یاد گرفتیم از خودمان هم توقع نداشته باشیم؛ اما امیدوارم یک روزی نه‌تنها موسیقی، بلکه تمام هنرهای خیابانی، در ایران نهادینه‌تر شوند و مردم آن‌ها را به دید بهتری نگاه کنند. همچنین امیدوارم روزی مسئولان بتوانند با این موضوع کنار بیایند و آن را درک کنند.

پیش از این، یکی از خوانندگان، موضوع بیمه نوازندگان خیابانی را مطرح کرده است. نظر شما در این‌باره چیست؟

من از طرف خودم می‌گویم، ما بیمه نمی‌خواهیم، اما می‌خواهیم به ما اجازه کار بدهند.

مردم ممکن است فکر کنند شخصی که کنار خیابان می‌نوازد، کار خوبی ارائه نمی‌کند، کار شما در چه سطحی از موسیقی است؟

من در وهله نخست، فکر و تلاش می‌کنم بهترین کار را ارائه دهم و صد درصد از جان و دل ساز می‌زنم. جمع ما یک جمع پنج نفره است که از سه نوازنده گیتار، یک نوازنده ویولن و یک نوازنده کاخون تشکیل می‌شود. شاید از درآمد یک روز، ۲۰ هزار تومان هم به هر کدام از ما نرسد، اما سعی می‌کنیم بهترین کار را ارائه دهیم.

شما شغل دیگری هم دارید؟

من باریستای کافه بودم؛ اما چندماه است که دیگر آن کار را انجام نمی‌دهم و به نوازندگی در خیابان علاقه‌مند شده‌ام.

درآمدتان چگونه است؟

بد نیست.

با تغییر محله و خیابان، درآمد گروه شما هم متفاوت می‌شود؟

ما تجریش هم که می‌رویم، درآمدمان توفیر آنچنانی ندارد. آنقدر نوازنده خیابانی زیاد شده و مردم نسبت به این موضوع چشم و دل سیر شده‌اند که جذابیت اولیه را برای آن‌ها ندارد، مگر اینکه چیز جدیدی برای ارائه داشته باشیم.

شما به یک اتفاق نو فکر کرده‌اید؟

بله؛ ما هر سری تلاش می‌کنیم کار جدیدی انجام بدهیم.

آثاری را که می‌نوازید، بر چه اساسی انتخاب می‌کنید؟

هرقدر کار ریتمیک‌تر باشد، مخاطب آن بیشتر است، مثلا یکی از کارهای گروه متالیکا به نام « nothing else matters» یا آهنگ «شهزاده رویا» طرفداران زیادی دارد.

پس در سبک‌های مختلف کار می‌کنید.

بله؛ من عاشق راک هستم و پاپ و سنتی هم می‌نوازم. در کل، هر کاری را که در خیابان جواب دهد، انجام می‌دهیم.

واکنش یک دانشجوی موسیقی که از کنار شما رد می‌شود چگونه است؟

آن‌ها خیلی به ما کم‌لطفی می‌کنند. در روزهایی که هوا خیلی سرد است، انگشتان‌مان بی‌حس و خشک می‌شود و سیم را گم می‌کنیم و نمی‌توانیم آن را راحت پیدا کنیم. در حالی که برخی افراد، زمانی که انگشتان‌شان در جیب‌شان است، به کار ما نگاه می‌کنند و می‌گویند، چه کار ضعیفی دارند. من انتقادها را وقتی قبول می‌کنم که شرایط برابر باشد. این افراد تعداد کمی نیستند. هر کسی ساز بزند، موزیسین نیست، هر کسی بتواند با دل و جانش اتفاقی نو در موسیقی ایجاد کند، موزیسین است. چند نفر هستند که با وجود خود ساز می‌زنند و نه به‌خاطر موقعیت؟!

من شخصی را می‌شناسم که یک نوازنده بسیار عالی سنتور است و با تاکسی‌اش امرار معاش می‌کند، حتی تدریس هم نمی‌کند. او می‌گفت، من نوازنده خوبی برای دل خودم هستم، اما مدرس خوبی نیستم، اگر یک بچه پنج ساله چیزی از من بیشتر بلد باشد، با ۵۲ سال سن می‌روم و شاگردی‌اش را می‌کنم. ما چنین افرادی را در جامعه نداریم و متاسفانه دید برخی جوان‌ها طوری شده که فکر می‌کنند، اگر سازی می‌نوازند دیگر از آن‌ها بالاتر وجود ندارد و هیچ‌وقت به فکر شاگردی کردن نمی‌افتند.

اگر روزی حق انتخاب داشته باشید و بتوانید روی صحنه بنوازید، چه کار می‌کنید؟

دیگر نه؛ خیابان ترجیح اول من است. واقعا دیگر نمی‌توانیم اجرای صحنه‌ای داشته باشیم. آنچه من از خیابان می‌گیرم نمی‌توانم از صحنه بگیرم. موقعیت‌ خانوادگی‌ام فوق‌العاده است، ولی هیچ‌گاه زیر پرچم پدرم نبودم و دستم در جیب او نبوده است.

آیا در این شرایط با مردم مستقیم‌تر در ارتباط هستید؟

بله، خیلی احساس عالی‌ای است. می‌خواهم از قشنگی‌های این کار هم بگویم؛ یک‌بار یک خانمی روبه‌روی ما نشسته بود، وقتی کار ما تمام شد، گفت من پول همراه ندارم، اما برای‌تان چند بیت شعر نوشتم، یا دوستی شب یلدا برای من شکلات و کتاب آورد یا خانمی رد شد و به ما گفت «ممنون که خیابان‌های تهران را قشنگ می‌کنید». نمی‌گویم از پول بدمان می‌آید، اما این‌ها از پول برای ما زیباتر هستند.