انجمن فرهنگی ره آورد در شهر آخن آلمان با یاری چند نهاد دیگر فرهنگی و دانشگاهی این شهر شنبه شب چهارم ماه مارس با عنوان آیا خوانندگی میتواند گناه باشد؟ به استقبال روز زن رفت. در آگهی برنامه تصویر زنی را مشاهده میکنیم با میکروفونی در دست و باندی بر دهان.
برپائی روز جهانی زن بیاختیار ما را به یاد کوششهای زنان ایرانی برای رسیدن به آزادی میاندازد. از بیبی خانم استرآبادی و قمرالملوک وزیری گرفته تا روزنامهنگارانی چون صدیقه دولت آبادی که همه خطرات را به جان میخریدند تا «زبان زنان» را منتشر کنند و آنان را از حق و حقوقشان آگاه سازند. اما آیا این تنها زنان ایرانی بودند که در محرومیت به سر میبردند؟
گرداننده برنامه آرزو خوشنام پاسخی برای این پرسش داشت: «محدودیت برای زنان نه تنها در خاورمیانه که در غرب هم وجود داشته است. صحنه تئاتر نیز مردانه بود و زن حق حضور در صحنه را نداشت. ویلیام شکسپیر نمایشنامه نویس معروف انگلیسی در قرن شانزدهم از بازیگران مرد به جای زن در صحنه استفاده میکرد. نیاز به صدای زنانه را نیز با وجود پسران نابالغ که صدایشان هنوز کلفت نشده بود برطرف میکردند. گاه حتی همچون دوران امپراطوری عثمانی پسران نوجوان را اخته میکردند تا با صدای نازک زنانهشان بتوانند جای خالی زن را پر کنند.»
جالب این جاست که همین کلیسا که یکی از یاری دهندگان برگزاری روز زن در شهر آخن بود در قرون وسطا یکی از موانع بزرگ بر سر راه آزادی زنان بوده است. زنان در کلیسا باید ساکت میماندند تا صدایشان به گوش مردان نرسد.
اپرا بدون ماریا کالاس چه میشد؟
شهردار شهر آخن «هیلده شایت» در سخنان خود به شنوندگانی اشاره کرد که در صورت نبود زنان آواز خوان تا چه حد از لذت شنیدن صدای زیبای آنان محروم بودند.«اگر آنته نِترِبکو خواننده روس اپرا اجازه خواندن در اپرا را نداشت محرومیت بزرگی برای ما شنوندگان بود. اگر ما ماریا کالاس را نداشتیم وضعیت اپرا به چه صورت در میآمد؟» خانم شهردار نیز در سخنان خود به محرومیت زنان از خواندن در قرون گذشته اشاره کرد.
«رایکا سیمونه مایر » کارشناس موسیقی در یک سخنرانی جامع به زنان موسیقیدانی پرداخت که همیشه در زیر سایه مردان خود قرار میگرفتند و کسی آنها را به جد نمیگرفت. خانم مایر از «بئاتریس دِ دیا» شاعر و آهنگساز و خواننده فرانسوی نام برد و همچنین از کلارا شومان همسر رابرت شومان که کار تنظیم و گاه آهنگسازی را با داشتن شش فرزند برای همسرش انجام میداده است.
تا همین یکی دو قرن گذشته کسی نامی از کلارا شومان نمیآورد. آن کسی که به عنوان آهنگساز مطرح میشد تنها رابرت شومان بود و نه همسر او. پژوهش خانم مایر در کتابی که برای رساله دکترایش نوشته شده منتشر شده است. تمام نکاتی که او بدان اشاره داشت همراه با پخش تصاویر مستند از زنان رنج کشیده و هنرمند جهان بود.
فروغ در روز جهانی زن
«آنته اشمیت» بازیگر و خواننده آلمانی عنوان برنامه را دستمایه آهنگی به زبان آلمانی کرده بود که همراه با گیتارنواز ایرانی ساسان عضدی به اجرا درآمد. در بخش دیگری از ترانه های او شعری از فروغ فرخزاد با برگردان آلمانی آن به اجرا درآمد.
گرداننده برنامه نیز با اشاره به فیلم “سرزمین بی آواز” که اخیرا در شهرهای مختلف آلمان نمایش داده شد حرفهای سارا خواننده ایرانی را بازگو کرد که از روحانی ای میپرسد چرا صدای زن نباید پخش شود؟ او در پاسخ میگوید: صدای زن مرد را تحریک میکند. سارا می گوید که بر عکس این قضیه هم امکان دارد. یعنی صدای مرد هم می تواند زن را تحریک کند. روحانی در پاسخ می گوید: صدای زن ۹ بار بیشتر مرد را تحریک میکند.
نسقی که نسقچی باشی کشید
بد نیست نقل قولی هم از گیسو شاکری خواننده مقیم سوند بیاوریم. او در مقدمه کتاب “کلثوم ننه” خود از سراینده واقعی ترانه دختران سیروس میگوید:
«بعضیها خیال میکنند شعر مال ملک الشعراست، بعضیها تصور میکنند از امیر جاهد است. این شعر را زنی بهنام طاهره تهرانی سروده که شوهرش او را در خانه زندانی میکند، دیوار میکشد، جرز میکشد روی آن که او با هیچ کس در تماس نباشد. او از دین اسلام برمیگردد و به دیانت بهایی درمیآید. زن روشن و آزادیخواهی بوده. با جنبشهای آزادیخواه دیگر کشورها هم در تماس بوده. اسمش بوده عصمت خانم، ملقب به طاهره تهرانی، تولدش ۱۲۸۲ قمری و ۱۳۲۹ قمری وفاتش بوده. اسم شوهرش خیلی جالب است: مهرعلیخان نایب نسقچی باشی، نسقچی باشی چنان نسقی از این زن کشید که در خانه زندانی اش کرد.»
آرزو خوشنام از خواننده دیگر ایرانی مهسا وحدت نام میبرد که حاضر نیست فقط برای زنان بخواند. او میگوید: صدای من وطن من است. هر مکانی میتواند صحنه من باشد. مهم نیست که کجا بخوانم. مهم این است که بتوانم بخوانم.
پایان بخش برنامه پریسا بدیعی خواننده و نوازنده مقیم آلمان بود که در آغاز قطعهای با عنوان شوشتری به اجرا درآورد. قطعات بعدی که همه برگرفته از موسیقی فولکلور ایران بود مورد توجه حاضران در سالن قرار گرفت.
آخرین ترانه یک اجرای مشترک بود از ترانه معروف آن روزها کجا هستند. پریسا بدیعی متن فارسی آن را میخواند و آنته اشمیت آن را همزمان به زبان انگلیسی اجرا میکرد.