آیا هنر و ادبیات اساسا نقش زینت‌المجالس را دارد؟

حمیدرضا شکارسری می گوید: در این مملکت هنر و ادبیات اساسا نقش زینت‌المجالس را دارد، به این مفهوم که اگر باشد بد نیست و اگر هم نبود عیبی ندارد.

حمیدرضا شکارسری

این شاعر و منتقد ادبی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره مهم‌ترین مطالبات اهل قلم از مسئولان فرهنگی، با بیان مطلب بالا گفت: در رابطه با بعضی هنرها مثلا هنرهایی که اذناب تکنولوژی محسوب می‌شوند این مسئله کمتر صدق می‌کند، چون مسئله اقتصاد در این‌گونه هنرها پررنگ است. طیف وسیع مخاطبان این‌گونه هنرها هم باعث می‌شود که با این هنرها جدی‌تر برخورد شود. اما راجع به ادبیات، زینت‌المجالس بودن به طور کامل صدق می‌کند.

او در ادامه اظهار کرد: رابطه ادبیات و جامعه و سیاست ما یک رابطه یک‌سویه و جاده‌ای یک‌طرفه شده است. یعنی مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگ جامعه بر روی ادبیات، نوشته‌ها و سروده‌های ما تأثیر می‌گذارد، اما ادبیات ما و آن‌چه می‌نویسیم و می‌سراییم بر روی سیاست، فرهنگ و اجتماع تأثیر نمی‌گذارد.

شکارسری در توضیح دلایل این مسئله گفت:‌ برای این مسئله دلایل متعددی می‌توان ذکر کرد. باید پرسید چرا سینما نسبتا می‌تواند این رابطه را برقرار کند و تا حدودی این رابطه بین سیاست، اجتماع و مردم در این حوزه دوجانبه است؟ فکر می‌کنم این رابطه به خاطر نفوذ سینما و سهمی است که در سبد هزینه‌های خانوادگی مردم دارد. اما آیا ادبیات و شعر امروز ایران هم این سهم را دارد؟ آیا تعداد مخاطبان فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی با مخاطبان مجموعه شعرهای بهترین شاعران امروز قابل مقایسه است؟ نه. یکی از مسائل این است که تعداد مخاطبان ادبیات و شعر کم شده است. بنابراین دیگر انتظار تأثیر بر جامعه، سیاست و فرهنگ از آن نیست و از اهل ادبیات  به‌خصوص شاعران بیشتر در پیش‌درآمدها یا زمینه‌ای برای جدی شدن مراسم‌ و مناسبت‌ها استفاده می‌شود. وقتی هم که مناسبت‌ها تمام می‌شود شعر به گوشه‌ای می‌رود و شاعران به فضای مجازی و همان مخاطبان محدود می‌رسند.

این منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: اولین انتظار من این است که شعر و ادبیات از حالت زینت‌المجالس بودن خارج شود. اما این مسئله چگونه باید صورت بگیرد؟ به این صورت که باید دائما آن را با مردم محشور کنیم؛ همان‌طور که این اتفاق درباره ورزش، سینما یا موبایل رخ داده است.

او افزود: در این زمینه به گمانم پیشنهادی که سال‌هاست مطرح کرده‌ام می‌تواند راه‌گشا باشد. ما انتظار داریم آن‌چنان که در تلویزیون ورزش یک کانال ویژه دارد ادبیات هم یک کانال ویژه داشته باشد که در آن فارغ از جناح‌بندی‌ها و گروه‌بندی‌های سیاسی و سلیقه‌های اجتماعی و ادبی به شعر و ادبیات پرداخته شود. هر زمانی که مخاطب با ادبیات محشور شود و ادبیات آن‌قدر دارای ارزش شود که برای آن یک کانال تلویزیونی ایجاد شود و مخاطب راحت به شعر و ادبیات دسترسی داشته باشد و با شعر جدی محشور شود می‌تواند سطحی‌نگری و ابتذال را که در فضای مجازی گریبان‌گیر شعر و ادبیات شده، خنثی کند، ایجاد اتمسفر کند و گفتمان فرهنگی به‌وجود بیاورد. در این صورت دایره واژگانی مردم بیشتر خواهد شد و در نتیجه این فضا می‌توان یک فضای مبتنی بر کلمه و گفت‌وگو را ترویج کرد. اولین و مهم‌ترین خواسته من به عنوان اهل قلم و فرهنگ و شعر ایجاد این کانال تلویزیونی برای ادبیات است.

شکارسری ادامه داد: خواسته یا انتظار دیگر این است که ما نگوییم شعر و ادبیات‌چی‌ها اهل دل هستند و اهل دل زندگی می‌خواهد چه‌کار؟ نخیر. مسئولان باید شاعران و ادیبان ما را ببینند و با شغل آن‌ها به عنوان یک حرفه برخورد شود. شاعران و ادیبان باید شناسایی شوند. صریح بگویم ما سندیکا می‌خواهیم، اما متأسفانه در این‌جا هم ما همان مشکلی را داریم که همه صنوف در ایران دارند. چرا ادبیاتی‌ها و شاعران نباید صنف داشته باشند؟ این درست است که در مملکت ما هنوز تشکل‌های خصوصی در هیچ صنفی خیلی جدی نیستند. در حوزه ادبیات و شعر هم همین‌گونه است. به همین خاطر انتظار داریم در این مملکت که خصوصی‌سازی به شکل جدی انجام نشده است دولت پشتیبان این صنف و سندیکاها باشد. این هم درست است که در این حوزه ما شب می‌خوابیم و می‌بینیم فردا ۱۰ مجموعه شعر تولید شده است اما اگر بتوانیم این صنف را به شاعران واگذار کنیم آن‌ها می‌توانند ادیبان و شاعران جدی را پیدا کنند. متأسفانه چنین تشکلی نداریم و امیدواریم برای ایجاد آن حمایتی صورت بگیرد.

او همچنین درباره سیاست‌گذاری‌های سال‌های اخیر و اختصاص یارانه برای حمایت از کتاب و ترویج کتاب‌خوانی گفت:‌ ذات این‌که ما بیاییم از طریق اهرم‌هایی کتاب‌خوانی را تقویت کنیم خوب است اما اجرای آن مهم است. در واقع این طرح‌ها اجرای درستی نداشته است. این‌که ما مثل نقل و نبات، بن‌ها و کارت‌ها را در ادارات پخش می‌کنیم غلط است. باید برای این مسئله یک مکانیزم مشخص وجود داشته باشد تا پول‌ها درست هزینه شود. مثلا چرا این کار را در رابطه با انتشار کتاب‌ها انجام ندهیم؟ چرا به ناشران اعتماد نکنیم و وقتی آن‌ها انتظار حمایت از انتشار اثری خاص را دارند چرا حمایت را به این شکل انجام ندهیم؟ مثلا وقتی ناشری اعلام می‌کند کتابی دارای ارزش است و انتشار و چاپ آن به نفع ادبیات است اما توان انتشار آن را از نظر اقتصادی ندارد، آقای دولت و وزارت ارشاد می‌تواند مکانیزمی تعیین کند که براساس آن این آثار خاص مورد حمایت قرار بگیرند. بنابراین دولت می‌تواند کمک‌ها را به ناشر اختصاص بدهد.

این شاعر اظهار کرد:‌ برخلاف تمام شاعران اصلا با ناشران مشکلی ندارم چون معتقدم نشر یک بنگاه اقتصادی  و فرهنگی است، بنابراین نمی‌تواند برای ادامه حیات خودش روی شاعری سرمایه‌گذاری کند که معلوم نیست کتابش بیش از ۱۰۰ نسخه فروش داشته باشد. با این حال ما در سرزمین شعر زندگی می‌کنیم. اگر به ناشر اعتماد کنیم و او به این نتیجه برسد که اثری ارزش انتشار دارد اما ممکن است فروش نداشته باشد چرا نباید از چاپ این کتاب حمایت صورت بگیرد؟ این‌که ما انتظار داشته باشیم ناشر زندگی خود را در راه اعتلای ادبیات بدهد انتظار درستی نیست.

حمیدرضا شکارسری در ادامه برگزاری نمایشگاه کتاب را یکی از مهم‌ترین روزنه‌های ورود مخاطب عام در بازار کتاب دانست و گفت:‌ باید برای این رویداد ارزش ویژه‌ای قائل شویم. این ۱۰ روز فرصت طلایی برای شعر و ادبیات و ناشران است. به گمانم باید این ۱۰ روز را به گونه‌ای تدارک ببینیم که ناشر با آسان‌ترین شیوه کتاب‌ها را به مخاطب ارائه دهد. در اختیار گذاشتن بخشی از بن‌های خرید کتاب به فرهنگسراها که کلاس‌های مرتبط با ادبیات و شعر برگزار می‌کنند می‌تواند به کتاب‌خوانی هم کمک کند.