نامه ای سرگشاده به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

حضور وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
جناب آقای سید عباس صالحی
با سلام

احتراما پیرو مقاله‌ای با عنوانِ “منشأ کج‌روی‌های تئاتر ایران در کجاست” که در تاریخ دهم بهمن ماه سال ۱۳۹۶ توسط شخصی به نام “امضا محفوظ” در روزنامه‌ی کیهان درج شد، این‌جانب میلاد نیک‌آبادی لازم می‌دانم مواردی را جهت اطلاع حضرت¬عالی بیان نمایم.


کیهان و کیهان نویسان سال‌هاست که جز نشر تأویل‌های ناصحیح و ایجاد انگاره‌های غلط از کنش‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که بیشتر بر اساس بن اندیشه‌های کال و احساسِ دلواپس‌شان شکل گرفته کار ثوابی نکرده‌اند! می‌توان حدس زد که آن‌ها بر این گذاره‌ی پوسیده که ایرانیان “حافظه‌ی تاریخی ندارند” پرقدرت ایستاده‌اند و هر آن‌چه که اندک زاویه‌‌ای با سیاست‌های دل‌خراش‌شان داشته باشد در بوق و کرنا می‌کنند. “برجام” با تمام کاستی‌ها و دست‌آوردهایش بیش از نود درصد از تیترهای خشم‌گینِ این روزنامه‌ی منزوی را به خود گرفت و محلی برای گسترش تهمت و تخریبِ هیأت دیپلماتیک کشورمان شد. اما دریغ از نقدی کوچک به دولت هشت ساله و مورد حمایت آن‌ها که دستانش تا آرنج در کیسه‌ی رزق مردم بود! این مرامِ غلطی است که اگر کسی همراه تندروی‌های سیاسی و حزبی این عزیزان نباشد از اساس وجودش را منکر شوند و حق حیات را در کمال ناعدالتی از او بگیرند، خواه ناخواه باید بپذیریم که دوره‌ی این سیاه‌نمایی‌ها تمام شده و مردم بهتر از هر کارشناس و دولت‌مردی آگاه‌اند به خوب و بد اطراف‌شان، بی شک اگر این دوستان در نوشته‌های تند و کنایه آمیزشان کمی احترام به درک و شعور مخاطب را چاشنی کار می‌کردند حتما روزگار بهتری برای‌شان رقم می‌خورد، اما عجیب با نقابِ خودباوری که ریشه در فرافکنی حرفه‌ای‌شان دارد نالان و نفس زنان خود را هم‌چنان در رقابت سنگین رسانه حفظ می‌کنند، و الحق که پرتلاش¬ند.
دوستان ما در این روزنامه‌ در هر حوزه‌ای ورود می‌کنند و به سادگی هر چه که می‌خواهند می‌گویند و ابایی ندارند حتی اگر گفته‌هایشان به حق و انصاف نباشند، در اکثر این لکنت‌ها کسی پاسخی به نوشته‌هایشان نداد، صدالبته اهل معنا خوب می‌دانند که این به ظاهر بی‌کنشی پر از کنش‌های ظریف و معنادار است.
لازم می‌دانم بدین‌وسیله از جناب آقا یا سرکار خانم “امضا محفوظ” که مطلب مورد اشاره را به رشته‌ی تحریر درآورده است به صورت ویژه تقدیر کنم چرا که اهالی فرهنگ و هنر اگر بنا به هر دلیلی این مهم را به زبان نیاورند ولی اعتقاد راسخ دارند که هرکسی نوک پیکان این روزنامه به سمت‌ش بیاید و کیهان قصدِ تقبیح و تکفیر آن شخص را بکند حتما شأن و مقام آن عزیز میان اهالی فرهنگ و هنر به مثابه یک قهرمان مرتفع می‌شود.
در تاریخ این سرزمین کم نبوده افرادی که در دوره‌های مختلف تاریخی با رویکردهای متفاوت دلواپس شده‌اند و در یک کنش گازانبری در لباس نیروهای ارزشی دقیقا همان نیروهای واقعا ارزشی و کارآمد را نشان کرده‌اند و طی فرآیندی پُر مغلطه افراد لایق را از دور خارج کرده‌ و افراد مورد وثوق خود را به کار گمارده‌اند، در تاریخ ایران زمین نمونه بسیار است، از امیرکبیر گرفته تا نخبگان سیاسی و فرهنگی معاصر همه‌گی در سطوح متفاوت اما با یک مرام‌نامه و راه و روش کنار گذاشته شده‌اند. مهدی شفیعی در کورانِ حوادث تلخ و غفلت‌های حاصل از مدیریت فرد ناشناخته‌ای به نام حسین طاهری به سمت مدیرکل هنرهای نمایشی منصوب شد که با شناخت و سخت کوشی‌اش توانست چراغ کم نفسِ تئاتر را که در آن روزها توسط طاهری عزیز می‌رفت تا به کلی خاموش و سرد شود را نوری ببخشد و به پیش‌ ببرد. دور از منطق و عقل سلیم است اگر بگوییم مدیری با این حجم و حساسیت کاری و نیز گستردگی جغرافیایی حوزه‌ی مدیریت خود خطایی نکند؟! مهدی شفیعی هم انسان است و جایزالخطا! ولی این رفتار منتقمانه‌ی کیهان که برای رسیدن به مطامع حزبی و سیاسی خود خطاهای(به زعم خودشان) طی سالیان مختلف و در سطوح مسئولیتی متفاوتِ یک فرد را برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و بیشتر بر افکار مسئولان پشت هم ردیف می‌کنند و کمی چاشنی تهمت، تخریب و سیاه‌نمایی به آن اضافه می‌کنند شگفت آور است،
جناب آقای صالحی
امروز هر آدم عاقل و بالغی می‌داند که تهمت و تخریبِ بی‌پایه آن‌هم برای رسیدن به اهدافی خاص خطایی نابخشودنی و مصداق آیه‌ی شریفه‌ی‌ زیر است.
«وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتانًا وَ إِثْمًا مُبینًا»
«و آنان که مردان و زنان با ایمان را به خاطر کاری که انجام نداده¬‏اند آزار می¬دهند؛ بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیده‏‌اند»
حتی اگر با اغماض بپذیریم که مهدی شفیعی در آن دوره خطایی مرتکب شده باشد، امروز با عمل‌کرد قابل دفاع‌ش ثابت کرده که بخشش کم¬ترین کار در حق اوست، عزیزانی که تاریخ را برای یافتن نقاط تاریک در کارنامه‌ی سوژه‌ها‌شان شخم می‌زنند باید بهتر از ما خاطر مبارکشان باشد که رهبری معظم به نقل از حضرت امام بیان کردند “امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال کنونی اشخاص باشد. گذشته‌ی اشخاص، مورد توجه نیست”.
مهدی شفیعی از زمانی که زمام امور اداره کل هنرهای نمایشی را به دست گرفته با ایمان و اعتقاد راستین به نظام، شرافت، پاکدستی و جدیت امور مربوط به حوزه‌ی مدیریت خود را با کاربستِ تجربه و شناخت‌ش به پیش برده است. نظر موافق هنرمندان به عمل‌کرد ایشان گواه این مدعاست. هرگز قصد ندارم از شفیعی قهرمان ملی بسازم، و حتما نقدهای جدی به سازو کار مدیریتی و دستاوردهای ایشان نیز وارد است اما صراحتا و خطاب به دوستان روزنامه‌ی کیهان می‌گویم: عزیزان شما بدانید این خانه صاحب دارد، بزرگ دارد، متخصص و منتقد دارد، اهالی این خانواده خوب راه و رسم گفتگو را می‌دانند و مشکلات را سر سفره‌ی خودشان و با حضور اهل خانه حل و فصل می‌کنند و هیچ‌وقت نیازی به کدخدا برای حل مسائل‌شان نبوده و نیست. این خانه و خانواده‌اش نجیب و شریف‌اند، حرمت دارند. لطفا حرمت نگه دارید و در جمع شایسته‌شان ورود نکنید.
آقای وزیر
شاید شخصِ من در دوره‌ی مدیریت آقای شفیعی آسیب‌های جدی دیده‌ام، اما اساس اخلاق و انسانیت حکم می‌کند که حقیقت را بگوییم، ایشان در این چند سال برای اهالی این خانه زحمت کشیدند و همواره وقت و بی‌وقت با احترام پذیرای هنرمندان بودند، سعه‌ی صدرشان ستایش برانگیز، شرافت و پاکدستی‌شان کم نظیر و صداقت و مهربانی‌شان مثال زدنی است. زحمات و حضور موثر مهدی شفیعی برای اهالی این خانه مبرا از هر اتهام و گزندی است. حال از آن مقام مسئول تقاضا دارم با حمایت صریح از ایشان آرامش را به اهالی تئاتر برگردانده و مهر باطلی بر این یاوه گویی‌های تکه و پاره بزنید، تا بدانیم وزیر محترم فارغ از بازی‌های سیاسی و بر اساس مطالبات اهالی تئاتر و شایسته سالاری عمل خواهد کرد.

میلاد نیک‌آبادی
کارگردان، منتقد و مدرس دانشگاه