جعفری با نقدی به جشنواره تئاتر فجر، با ذکر مصادیق، به برشمردن تخفلات آئیننامهای سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر پرداخت و مدیریت فرهنگی جشنواره را آسیبشناسی کرد.
روحالله جعفری با بیان اینکه «فرهنگ قوه ذاکره و حافظه و سر ذهن و ضمیر خاطره ملت است» گفت: فرهنگ اکتسابی و هنر امری خلاقانه است که باعث شکل دادن و تربیت انسان اخلاقی در جامعه میشود. آسیبشناسی فرهنگی شناخت نوعی بیتعادلی نظام فرهنگی است که به بررسی آفاتی میپردازد که ماهیت فرهنگی دارند. آسیبشناسی فرهنگی شناخت عوامل و عناصری است که بنیانهای شکل دهنده فرهنگ جامعه اعم از ارزشها، رفتارها، هنجارها و کنشهای رایج افراد جامعه را متزلزل میکند. یکی از مواردی که موجب عدم پویایی در فرهنگ هر کشوری میشود گسترش آسیبهای فرهنگی و ناکارآمدی سازمانها و نهادهای فرهنگی آن کشور است. گسترش این آسیبها باعث به وجود آمدن نوعی گریز از ارزشهای رسمی و دوگانگی ارزشی در جامعه میشود.
او همچنین به آسیبشناسی حوزه فرهنگ؛ به خصوص هنرهای نمایشی پرداخت و در چند بند آن را تشریح کرد.
جعفری مساله اول را «فقدان مبانی نظری فرهنگی» خواند و گفت: برای توسعه فرهنگی در کشور باید به چهارچوبهای نظری متناسب با اکولوژی (بومشناسی) فرهنگی استناد کرد.
این کارگردان و استاد دانشگاه موضوع دوم را «فقدان اهداف کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت» خواند و با بیان اینکه هر نوع هدفگذاری نیازمند برنامهریزی است، به مساله سوم اشاره کرد و گفت: «فقدان راهبردها و اهداف کلان فرهنگی» آسیبی جدی است که خانواده فرهنگ و هنر همچنان از نبود آن رنج میبرند.
جعفری ادامه داد: موضوع چهارم «شکاف میان ارزشهای رسمی و غیررسمی در عرصه فرهنگ» است. فرهنگ رسمی معطوف به عقاید، ارزشها و هنجارهایی است که از نظر دولت مجاز بوده و در مقابل فرهنگ غیر رسمی ناظر بر ارزشهایی است که به صورت خودجوش سربرآورده و پناهنگاه کسانی است که میخواهند خارج از این چهارچوبهای رسمی و دولتی، باورها و قضاوتهای خاص خود را داشته باشند.
او مورد پنجم را «عدم دستیابی به منظومه فرهنگی متعادل و متوازن»، مورد ششم را «نداشتن تعریف مشخص از مرزهای هویت مشترک در سه حوزه فرهنگی ایرانی، اسلامی و غربی» و مورد هفتم را «اختلاف در مبانی نظری، فقهی و ارزشی مسائل و تولیدات فرهنگی» خواند.
سرپرست گروه تئاتر گیتی همچنین مورد هشتم را «اختلال در ساختار نظام فرهنگی» خواند و در زیرمجموعه آن به سه عنوان «نداشتن تناسب ساختار فرهنگی ایرانی منطبق با اکولوژی فرهنگی»، «نگاه ابزاری به فرهنگ» و «فقدان الگو و اسطورههای فرهنگی» اشاره کرد و گفت: در این نگاه فرهنگ؛ هدف نیست بلکه وسیلهای برای تحقق امیال مدیران، احزاب، جناحها و جریانهای سیاسی است که میبینیم یکی از آسیبهای جدی وارد آمده به جشنواره تئاتر فجر هم همین اختلال در ساختار نظام فرهنگی است.
جعفری با اشاره به مورد نهم با عنوان «فقدان نگرش مبتنی بر سرمایهگذاری در عرصه فرهنگ» تشریح کرد: دو شیوه متفاوت در خصوص میزان و نحوه دخالت در برنامهریزی فرهنگی وجود دارد؛ نخست تولیگری و تصدیگری به صورت همزمان یا شیوهای که معتقد به دخالت حداکثری دولت در امر برنامهریزی است و دوم تولیگری یا شیوهای که معتقد به حمایت از فعالیتهای فرهنگی و نظارت بر آنهاست. این شیوه تنها دولت را به سه عرصه سیاستگذاری، حمایت و نظارت محدود می کند. در جهان امروز، دولتهای پیشرفته چنین سیاستی را پذیرفتهاند.
او مورد دهم و یازدهم را به ترتیب «مداخله حداکثری دولت در عرصه فرهنگی» و «نسبت دولت و فرهنگ» خواند و گفت: در ایران به دلایل متعدد، دولت متولی امر فرهنگ در کشور است و کلیه سیاستگذاریها و برنامهها به دست او اعمال میشود اما با توجه به تنظیم سند چشمانداز بیست ساله به ویژه برای عملیاتی کردن اصل ۴۴ باید تا حدود زیادی از حجم دولت کاسته شود.
جعفری خاطرنشان کرد: «وجود نهادهای موازی فرهنگی در کشور»، «عدم توجه به گسترش نهادهای مدنی فرهنگی (مثل ان جی اوها)»، «فقر کادرهای تخصصی و فرهنگی»، «ناکارآمدی ساختار اداری نهادهای فرهنگی»، «ضعف یا ناکارآمدی ساختاری»، «ضرورت توجه لازم به مقوله پژوهش در عرصه برنامهریزی فرهنگی»، «سیاستزدگی افراطی در عرصه فرهنگی»، «فقدان کارایی نهادهای نظارتی و سیاستگذاری فرهنگی»، «فقدان الگو و مدلهای مطلوب» و «نبود ارتباط ارگانیک میان نهادهای فرهنگی و نهادهای علمی» به ترتیب موارد دوازدهم تا بیست و یکم است.
این کارگردان و نمایشنامهنویس مورد بیست و دوم را «تاخر فرهنگی و عدم درک صحیح تحولات محیطی» خواند و گفت: فرهنگ دارای عناصر مادی و غیرمادی است اما جامعهشناسان معتقدند دگرگونیها فقط در حوزه مادی فرهنگ رخ میدهد و مردم دگرگونی در فناوری را که جزو آن است، میپذیرند درحالیکه هنجارها و باورها و ارزشهای خود را کمتر تغییر میدهند و نتیجه این ناهماهنگی، واپسماندگی فرهنگی است. این واپسماندگی زمانی رخ میدهد که عناصر غیرمادی فرهنگ سعی دارند وضعیت خود را در میان دگرگونیهای عناصر مادی فرهنگ حفظ کنند و در حال حاضر ما دچار چنین وضعیتی هستیم.
جعفری ادامه داد: «اختلال فرهنگی» مورد بیست و سوم است؛ که عبارت است از وضعیت مقررات غیرمعقول و غیرمنطقی و نیز پیشداوریهای ناآگاهانه درباره اعتقادات فرهنگی خاص. این دیدگاهی است که بر اساس آن هر عملی که از سوی نماینده گروه انجام بگیرد همواره صحیح انگاشته شده اما همان عمل از سوی سایر اعضا خطا و اشتباه محسوب میشود که نمونه آن را به کرات در همین جشنواره اخیر تئاتر فجر هم دیدیم.
او مورد بیست و چهارم و بیست و پنجم را به ترتیب «فقدان بستر و فضای لازم برای پویایی فرهنگی» و «بیثباتی فرهنگی» خواند و گفت: مورد بیست و ششم «مشتریمحوری و فقدان ماهیت فرهنگی» است. مهندسی، روشی بسیار مهم برای مصرف بهینه بودجه تخصیص یافته به فعالیتهای فرهنگی است. در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی هنرهای نمایشی همین مساله است که بدون داشتن متر و معیار میخواهیم مشتریمدار باشیم.
سرپرست گروه تئاتر گیتی مورد بیست و هفتم را «انعطافناپذیری فضای فرهنگی» خواند و گفت: مهمترین رکن مدیریت فرهنگی، انعطافپذیری است و نمیتوان با مقررات و دستورالعملهای خشک، نظام فرهنگی را مدیریت کرد. نمیتوان با نگاه دیروز، جامعه امروز را که در حال گذار است اداره کرد. ما اکنون نیازمند انعطاف عقلانی و منطقی در عرصه فرهنگیم و باید دایره دید خود را وسعت بدهیم و از نزدیکبینی و کوتهاندیشی فاصله گرفته و به ترسیم آینده بپردازیم و چگونگی رفتار مسالمتآمیز فرهنگی را یاد بگیریم.
جعفری خاطرنشان کرد: مورد بیست و هشتم «عدم انطباق عملکرد مدیران و عاملان فرهنگ با راهبردهای فرهنگی» است. یکی از چالشهای فرهنگی جامعه ایران عدم انطباق بین اظهارات، باورها و رفتارهای مدیران فرهنگی است. این شکاف نوعی احساس بدبینی و بیاعتمادی را در لایههای اجتماعی ایجاد میکند که هنرمندان هم در همین لایه تعریف میشوند.
او «عدم انطباق تقاضای فرهنگی با تولیدات فرهنگی» را مورد بیست و نهم و «ضعف آستانه تحمل فرهنگی» را مورد سیام خواند و گفت: مورد سی و یکم نیز «سیاستزدگی نهادهای فرهنگی» است؛ هرچه چتر سیاست بر فرهنگ گسترده شود به همان میزان تحول و تحرک فرهنگی کاهش مییابد. لازمه پویایی، دخالت حداقلی سیاست در عرصه فرهنگ است. در کشور ما تفکر و نگرش اکثر مدیران فرهنگی، برگرفته از جهتگیریهای سیاسی است.
جعفری مورد سی و دوم را «تداخل وظایف نهادهای فرهنگی» خواند و گفت: آنچه متاسفانه در رسالت نهادها و سازمانهای فرهنگی تبیین نشده، مشخص نشدن حد و حدود هر یک از این سازمانها و وظایفشان است. امروز حدود ۱۵ نهاد رسمی و ۱۵ نهاد غیر رسمی فرهنگی با وظایف مشابه و در بسیاری از موارد، مداخلهگر و مزاحم بهصورت موازی و بدون مدیریت متمرکز به تکرار مکررات در حوزههای کارکرد فرهنگی کشور میپردازند که نمونهاش را در وجود ممیزان و بازبینهای متعدد در جشنواره تئاتر فجر میبینیم که بهطور همزمان آثار را رصد میکنند.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه موردهای سی و سوم تا سی و ششم را بهترتیب شامل «عدم پویایی و تحولپذیری سیستم فرهنگی»، «فقدان کارایی نهادهای ارزیابی و سیاستگذاری فرهنگی»، «فقدان نگرش بلندمدت به پدیدههای فرهنگی» و «عدم انسجام ارگانیک میان نهادهای فرهنگی» توصیف کرد.
جعفری مورد سی و هفتم را «فقدان تولید و بازتولید فرهنگی» عنوان کرد و گفت: انتقال ارزشهای فرهنگی و هنجارها را از نسلی به نسل دیگر، بازتولید فرهنگی میگویند. بازتولید فرهنگی به سازوکارهایی اطلاق میشود که به واسطه آنها، استمرار تجربه فرهنگی در طول زمان حفظ میشود. تعلیم و تربیت در جوامع پیشرفته، از جمله سازوکارهای اصلی این بازتولید است که ما در این زمینه دچار ضعف فاحش هستیم.
این منتقد و پژوهشگر تئاتر موارد سی و هشتم تا چهلم آسیبشناسی نظام فرهنگی را شامل «عدم درک صحیح مدیران فرهنگی از تحولات محیط»، «فقدان ثبات در مدیریت فرهنگی» و «فقدان آموزش فرهنگی» خواند.
جعفری در بخش دیگری از صحبتهایش، با اشاره به روشهای پیشگیری و مواجهه با آسیبهای مدیریتی، دو شیوه مدیریتی و سیاستهای ملی مواجهه با آسیبهای فرهنگی را نام برد.
سرپرست گروه تئاتر گیتی تشریح کرد: برنامهریزی، سازماندهی، تامین نیروهای انسانی و هدایت و رهبری چهار عنوان از شیوههای مدیریتی است. شیوه سیاستهای ملی مواجهه با آسیبهای فرهنگی هم شامل هفت عنوان گسترش رسانهها و مطبوعات، گسترش کتاب و کتابخانهها، توجه به سرمایههای انسانی و اوقات فراغت، اهمیت دادن به سرمایههای فرهنگی، ایجاد انجیاوهای فرهنگی و هنری، استفاده از رویکرد چندفرهنگیگرایی در سیاستگذاری برای تنوع فرهنگی و ارتقای سواد فناوری مردم است.
جعفری سیاستها و راهبردهای کلان مواجه با آسیبها را هم شامل ۱۰ عنوان: اصلاح ساختار و نظام مدیریت فرهنگ، رونق بخشیدن به اقتصاد فرهنگ، تقویت تعامل فرهنگ با سایر بخشها، توسعه فناوریهای نوین فرهنگی، تعامل با فرهنگهای جهان، توسعه زیرساختهای بخش فرهنگ، گسترش نهادهای مردمی بخش فرهنگ، صیانت از باورهای ایرانی و اسلامی و ترویج آنها و تامین امنیت فرهنگی و احیای ایران فرهنگی خواند.
او با بیان اینکه به دلیل زیر پا گذاشتن آئیننامه جشنواره دچار این اختلالها شدهایم، با گذشت چند روز از اتمام جشنواره، به تخلفات سی و هفتمین دوره جشنواره تئاتر فجر اشاره کرد و گفت: نخستین مورد، نمایش «دانتون» به نویسندگی و کارگردانی حامد اصغرزاده است که یک روز مانده به آغاز جشنواره، به دلیل لغو مجوز از سوی شورای ارزشیابی و نظارت ادارهکل هنرهای نمایشی از جدول جشنواره حذف میشود. اگر این اثر اجرای عمومی داشته، انتخاب شده و در نسخه اولیه جدول منتشر شده وجود داشته، چطور مرکز هنرهای نمایشی ناگهان متوجه شده نمایش دچار تخلف شده و باید کنار گذاشته شود. این مساله که نمایشی پس از انتخاب، از جدول جشنواره کنار گذاشته میشود تخلف و از غلطهای فاحش مدیریتی در این دوره از جشنواره است؛ هرچند که در دوره سی و ششم جشنواره تئاتر فجر هم نمایش «روز عقیم» حسین کیانی دچار همین مساله شد و از اجرای آن در جشنواره جلوگیری شد. گویا بدون هیچ سیاست مشخص و مدونی در برگزاری چنین رویدادهای مهم فرهنگی، اصرار به تکرار خطاهای فاحش داریم.
جعفری ادامه داد: مورد دوم نمایش «پرومته/طاعون» به کارگردانی شهاب آگاهی است که در بخش مهمان و مسابقه بینالملل حاضر بود. شهاب آگاهی در دوره گذشته جشنواره تئاتر فجر هم با نمایشی به نام «پرومته» در مسابقه بینالملل حضور داشت که در خط داستانی و فرم اجرای آن در این دوره نسبت به سال گذشته تغییرات کوچکی داده شده اما تشابهاتی جدی در هر دو کار وجود دارد که برای مخاطبی که هر دوی آنها را دیده باشد این سوال پیش میآید که دلیل انتخاب این نمایش در این دوره چه بوده است؟ چراکه این تجربه سال گذشته هم در معرض دیده شدن و انتخاب گذاشته شده بود. اجرای یک نمایش در دو دوره متوالی از جشنواره تئاتر فجر تخلفی جبرانناپذیر است که البته نمونههای آن را پیش از این هم داشتهایم.
این کارگردان و نمایشنامهنویس ادامه داد: نمایش «زندگی در تئاتر» نوشته دیوید ممت و به کارگردانی محمد برهمنی که در بخش مسابقه ایران دو حضور داشت مورد سوم است که در روز نهم جشنواره آنهم با اطلاعرسانی و واکنش اهالی رسانه به این تخلف آشکار دبیر جشنواره تئاتر فجر و دبیرخانه از داوری کنار گذاشته شد. چون این اثر در دوره سی و دوم جشنواره تئاتر فجر هم حضور داشته و اجرا شده است. جای تاسف است که این موضوع مورد توجه دبیر و دبیرخانه قرار نگرفته بود و اگر رسانهها نسبت به موضوع واکنش نشان نمیدادند چه بسا مشابه دیگر تخلفات، از سوی دبیر مورد چشمپوشی واقع میشد.
جعفری ادامه داد: موضوع چهارم در این زمینه نمایش «تناسخ سه تا سی و پنج تومن» به کارگردانی امیرعلی نبویان است که در بخش مسابقه ایران دو حاضر بوده اما طبق آئیننامه این نمایش حق حضور در جدول را نداشت اما به دلیل تخلف و اعمال سلیقه دبیر، این کار به جشنواره راه مییابد. چون طبق آئیننامه، باید کارگردان یا اثر آن دستاورد یا رویکرد جدیدی را نسبت به کارهای قبلیاش داشته باشد تا در بخش ایران دو حاضر شود اما ار این کارگردان هیچ یک از این ویژگیها را نداشته. هرچند که در نشست خبری دبیر جشنواره از او، نسبت به این موضوع سوال شد که دبیر جشنواره مدعی شد کارگردان خود را حرفهای معرفی کرده و ادعای او معیار قرار داده شده است.
او پنجمین مساله را پروژه بینافرهنگی ایران و فرانسه با عنوان «فضاسازی» با حضور چهار نمایشنامهنویس معاصر فرانسوی و خوانش آثارشان به وسیله چهار کارگردان ایرانی عنوان کرد که در بخش جنبی جشنواره سی و هفتم در تئاتر مستقل ارائه شد و گفت: به دلیل محافظهکاری دبیر جشنواره، با اینکه این برنامه در قالب یکی از برنامههای اصلی جشنواره ارائه شده اما اجازه برگزاری نشست خبری آن به صورت رسمی در سالنهای دولتی داده نشد که یک تخلف محسوب میشود چراکه دبیر جشنواره یک رویکرد دوگانه را نسبت به آثاری که خود او و مجموعه تحت هدایتش انتخاب کردهاند اعمال میکند.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه تخلف ششم را حضور نمایش «عند از مطالبه» به کارگردانی سامان خلیلیان در بخش مسابقه ایران دو و همچنین چهل سالگی انقلاب عنوان کرد و گفت: اجرای این نمایش باز یک تخلف از سوی دبیر جشنواره است چراکه او نمایش قائم مقام خود (علی عابدی) به نام «تیولا» را از جشنواره کنار گذاشت آنهم به این بهانه که او در جشنواره سمت اجرایی دارد. خلیلیان در این جشنواره سمت ارایی داشت اما نمایش او در جشنواره آنهم در دو بخش اجرا شد که این تخلف از سوی دبیر در برگزاری و چیدمان کارها در جدول کاملا محسوس و آشکار است.
جعفری تخلف آشکار هفتم را حضور نمایش «دیگریام چرا؟» در بخش خیابانی جشنواره و به سرپرستی علی ظفر قهرمانینژاد دانست که خود یکی از اعضای هیات انتخاب آثار این بخش است.
او با اشاره به تخلف هشتم گفت: وقتی در نشست خبری پیش از آغاز جشنواره، اهالی رسانه به حضور نمایش «خدایگان» به کارگردانی رحمت امینی در جشنواره اعتراض کردند چون او بهعنوان داور بخش خیابانی هم در جشنواره حضور دارد، دبیر جشنواره گفت ایشان پیشتر از اجرای تئاترش انصراف داده اما موضوع رسانهای نشده بود. اگر اهالی رسانه به این موضوع نمیپرداختند، دبیر جشنواره احتمالا باز هم به تخلف آشکار خود که در موارد دیگری هم در این دوره اتفاق افتاده میپرداخت.
جعفری با اشاره به تخلف نهم نیز گفت: سال گذشته نمایش «جادویات میکنم» به کارگردانی احسان همت از کشور بلژیک و با حمایت دولت این کشور در بخش خارج از مسابقه در سالن آفتاب اجرا شد و امسال با تغییرات اندکی در این اثر، مجددا در بخشهای مسابقه تئاتر بینالملل، خیابانی و دیگرگونههای اجرایی ارائه شد. اجرای یک نمایش در دو سال متوالی جشنواره، با یک کارگردان و یک گروه اجرایی نشان از تخلف آشکار دیگری در این دوره است.
سرپرست گروه تئاتر گیتی خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه دبیر و مدیر بخش بینالملل جشنواره سی و هفتم اصرار بر نبود بودجه و عدم تخصیص منابع مالی برای دعوت و انتخاب آثار خارجی داشتند، پس از دیدن کارها میتوان این سوال را پرسید که انتخاب آثاری همچون «خورشید از حلب طلوع میکند»، «دو سر و یک دست»، «زندگی احمقانه»، «چیدمان» و «من دیگری است (رمبو در افریقا)» چه دستاوردهایی برای تئاتر ایران داشته است؟ چرا باید سطح توقع ما به لحاظ استانداردهای لازمه برای شکلگیری یک اثر نمایشی آنقدر تقلیل یابد که به انتخاب چند اثر ضعیفی که فاقد استانداردهای اولیه در شکل نمایشیشان هستند، اکتفا کنیم.
او همچنین با اشاره به فرصتهایی که به دلیل نداشتن نگاه خلاقانه در این دوره از جشنواره هدر رفت، یادآور شد: نمایش «پدران» به کارگردانی مهدی فرشیدی سپهر و «رستم و سهراب» به کارگردانی میرکمال میرنصیری که در بخش مهمان اجرا شدند به دلیل موضوع و شیوه اجرایی قابلیت حضور در بخش رقابتی را داشتند اما به دلیل نداشتن استراتژی مشخص از سوی برگزارکنندگان برای بخشهای رقابتی انتخاب نشدند.
جعفری با بیان اینکه «متاسفانه در جشنواره امسال بهجای آنکه بر ترویج گفتمان فرهنگی کار شود، عکس این مهم اتفاق افتاد و در پارهای از موارد، اغتشاش فرهنگی را شاهد بودیم» گفت: بهعنوان مثال، در روز آخر جشنواره، دبیرخانه برای نمایش خنکای ختم خاطره تعداد زیادی بلیت مهمان و کارت ویآیپی صادر کرده بود و این اشتباه، نظم سالن و گروه اجرایی نمایش را دچار اختلال کرد.
این کارگردان و پژوهشگر تصریح کرد: مدیران فرهنگی میبایست پس از احضار پیاپی هنرمندان به دادگاه و تشکیل پرونده برای آنها واکنشی جدی نسبت به این رفتار نشان میدادند. این ناکارآمدی نشان میدهد که مدیران به جای اینکه در برابر فشارها ایستادگی کنند عرصه را برای ورود دیگر نهادها باز گذاشتهاند. اگر به سالنهایی که در اختیار جشنواره قرار داشت میآمدید با حضور تعداد زیادی از ناظران غیرتئاتری مواجه میشدید که موجب حیرت بود.
جعفری ادامه داد: در سالهای گذشته فشار به خانواده هنرهای نمایشی وارد بوده اما امسال جو جشنواره تئاتر فجر کاملا غیرتئاتری و نامتعارف بود و متاسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد و ادارهکل هنرهای نمایشی نسبت به این اتفاق رویکردی کاملا محافظهکارانه داشتند. اگر مدیران تصمیم گیرنده به جای اعمال فشار و محدودیت بر خانواده فرهنگ و هنر عزم خود را بر مبارزه با فساد و انجام ندادن کار غیر قانونی متمرکز میکردند تاثیرش بیشتر بود.
او خاطرنشان کرد: نداشتن خلاقیت، پایبند نبودن به گفتگو، محافظهکاری، نداشتن متر و معیار مناسب و عدم اتخاذ رویکرد عقلانی، همه و همه از جمله مواردی است که این جشنواره را در برابر مخاطبانی که با انگیزه، بلیت آثار نمایشی را خریداری کردهاند ناکارآمد کرده است چراکه وقتی با جو جشنواره و آثار انتخاب شده روبرو شدند به جای ایجاد نشاط و بهره بردن از کالاهای فرهنگی دچار یاس و سرخوردگی شدند.