سید غلامرضا میرمعنوی که نیم قرن است در عرصه بازیگری فعالیت دارد، میگوید: این روزها حالِ من مثل خیلی از هنرمندانی که سالها دود چراغ خوردهاند و کنج حجرههای نمور در کتابها پی اندوختههایشان گشتند خوب نیست چون الان نمیتوانیم آن اندوختهها که از سالها زحمت بدست آمده، نمایش دهیم.
میرمعنوی بازیگر، کارگردان، محقق و مدرس تئاتر است که از سال ۱۳۴۸ به صورت جدی وارد عرصه بازیگری شده و تاکنون بیشتر از ۱۳۰ اثر نمایش را بازی و کارگردانی کرده است. اولین بازی تئاتری او در نمایش «پرچم» به کارگردانی محمد رئیسزاده بود. «ادیپ شهریار»، «گفت وگوی شبانه»، «بوی باران لطیف است»، «پلکان»، «شب روی سنگ فرش خیس» و «شب بخیر جناب کنت» از دیگر آثار تئاتری این هنرمند است.
البته میرمعنوی در بیش از ۲۰ سریال تلویزیونی هم بازی کرده که از مهمترین آنها میتوان به «کوچک جنگلی»، «خط قرمز»، «پس از باران»، «آواز مه»، «بشارت منجی»، «شب پرستان»، «گیلان خاتون»، «پیوند دلها»، «عطر ترنج» و «معمای شاه» اشاره کرد.
این بازیگر که دو جلد کتاب به نامهای «سیمای تئاتر گیلان» و «سیمای تئاتر رشت» و نیز چند مقاله علمی و تحقیقی در حوزه نمایش را نوشته است، سالها در زمینه مدیریت دوبلاژ کار کرده و سابقه دبیری شورای سیاستگذاری تئاتر و عضویت در شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر را هم دارد.
میرمعنوی که چند روز قبل تولد ۶۹ سالگیاش را جشن گرفته است، تولد را بهانهای میداند برای بهتر دیدن کائنات و به جا آوردن شکر خداوند که فرصت داده زیباییهایش را زیادتر ببینیم.
او با وجود سالها فعالیت حرفهای از اینکه این روزها بهرهای از تجربه و اندوختههایش برده نمیشود و فرصتی برای ارائه آنها و همچنین انجام فعالیت هنری ندارد گلهمند است، هرچند با وجود گلههایش خدا را سپاس میگوید که تکه نانی دارد و سر سوزن ذوقی که آنها را هم به بهانه سالها دود چراغ خوردن به دست آورده است.
این بازیگر و کارگردان تئاتر که همچنان پیگیر آثار نمایشی است و به گفته خودش حداقل هفتهای یک تئاتر میبیند، در گفتوگویی با ایسنا از وضعیت این روزهای تئاتر و انتظاراتی که دارد صحبت کرد.
میرمعنوی با وجود انتقاداتی که خیلی از اهالی تئاتر به وضعیت کلی این هنر بویژه در پایتخت دارند، اوضاع تئاتر در تهران را نسبت به شهرستانها خیلی خوب میداند و معتقد است: این خوب بودن به این دلیل است که نمایشها بازیگران چهره و مطرح و اسپانسر دارند و هزینههای خود را درمیآورند. اساساً تئاترهای تهرانی علاوه بر درآوردن هزینههای خود سود هم میکنند. مشکلات بیشتر در تئاترهای شهرستانی نمایان است. در شهرستانها هیچ حمایت مالی و اسپانسری وجود ندارد، به همین دلیل بچههای شهرستانی نمیتوانند آثار فاخری تولید کنند و دچار روزمرگی میشوند.
او مثال خود را نمایش «بینوایان» عنوان کرد و افزود: مخاطبان زیادی در هتل به تماشای آن نشستند و کارگردانش هم اعلام کرد که ۱۲۵ هزار نفر نمایشاش را تماشا کردهاند آن هم با بلیتهای گران. این نمایش کاری هزینهبر بود ولی از آن استقبال شد و سود هم داشت.
وی ادامه داد: من عضو شورای ارزشیابی و نظارت تئاتر هستم و آمار دقیقی از نمایشهایی که اجرا میشوند را دارم. در شهرستانها اساس اجرا بر کمیت است نه کیفیت. اثر با کیفیت آدمهای با کفایت و امکانات، ابزار و عنصر ارتباطی زیادی میخواهد اما در شهرستانها این موارد وجود ندارد، بنابراین به کمیت اکتفا میکنند. بر همین اساس تعداد اجراهای عمومی در شهرستانها زیاد است اما نمیتوان از آنها حس خوبی گرفت و بگوییم تئاتری اجرا شد و کشفی در تئاتر اتفاق افتاده است.
میرمعنوی در ادامه بیان کرد: ما در تئاتر همچنان دو مشکل بزرگ داریم؛ یکی نمایشنامه که نویسندگان خبره نداریم، به ویژه در شهرستانها که اساساً با فقر متون نمایشی مواجه هستیم، دیگری هم مشکل هنر کارگردانی است. در شهرستانها هنر کارگردانی بر اساس ذائقههای شخصی است یعنی در آنجا خیلی کارگردان مؤلف نداریم و نمیتوانیم بگوییم کارگردانها اثری را دراماتوژی میکنند و دارای تفکر اجتماعی و سیاسی خاصی هستند که آثارشان را بر اساس این تفکر اجرا میکنند. بسیاری از بچههایی که در شهرستانها به عنوان کارگردان کار میکنند یک جورایی هماهنگکننده هستند و تیم را مدیریت میکنند نه اینکه به عنوان کارگردان و یک عنصر هنری هنر خود را عرضه کنند. در شهرستانها شاید خیلی کم یک کارگردان مؤلف داشته باشیم ولی در اکثر موارد اینگونه نیست و درواقع بیشتر کارگردانهای شهرستانی در حال تجربه هستند.
به گفته او «برای رفع این مشکل نیازمند برگزاری کلاسهای تخصصی و ویژه برای شیوههای جدید و مدرن کارگردانی، آن چیزی که دنیا به روش آن آثار خودش را عرضه میکند، هستیم. البته کارگردانهای جوان ما هم باید غرور خود را کنار بگذارند و در این کلاسها شرکت کنند تا روشهای درست کارگردانی را یاد بگیرند، در این صورت آثار مؤثری ارائه میدهند و ارتباطهای دقیقی برقرار میکنند.»
این هنرمند تاکید کرد: مرکز هنرهای نمایشی و وزارت ارشاد باید یک سلسله سفرهای آموزشی به ویژه در زمینه نمایشنامهنویسی و کارگردانی با هزینههای خودشان و رایگان برگزار کنند. اگر رایگان برگزار نشود کسی در آن شرکت نمیکند چرا که امروزه وضعیت اقتصادی جامعه به شدت خراب است و والدین نمیتوانند فرزندان خود در کلاسهای هزینهبر شرکت دهند. با این کار میتواند یک دهه از آموزههایی که میدهد، استفاده هنری کند و افراد آموزش دیده وارد بازار حرفهای میشوند و با قدرت و قوت کارشان را ارائه میدهند.
میرمعنوی با اشاره به اینکه «حال من مانند تمام هنرمندانی که سالها دود چراغ خوردند خوب نیست» گفت: به این جهت که نمیتوانیم تمام اندوختههایی که سالها برای آن زحمت کشیدیم را نمایش دهیم. ابزار و امکانات به اندازه کافی در اختیار ما نیست. این روزها سالنهای نمایش و تئاتر به خصوص سالنهای بزرگی مانند تالار وحدت، تئاترشهر و … در انحصار افراد خاصی است که تقویم آن را دو سال، دو سال بستهاند و هیچ جای خالی برای ما در این تقویم نیست. با این حال تکه نانی داریم و سر سوزن ذوقی و این را به بهانه سالها دود چراغ خوردن به دست آوردیم. همین که زندگی میکنیم، خدا را سپاس میگوئیم.