کریم رجبزاده درحالی از عمر کوتاه شهرت برای شعرهایی که از طریق رسانهها تبلیغ میشوند میگوید که معتقد است امروزه برخی شاعران مظلوم واقع شدهاند و شعر نیز غریب افتاده است.
این شاعر در گفتوگو با ایسنا، درباره رسانهدار بودن یک طیف خاص از شاعران و در مقابل آن رسانه نداشتن شاعرانی دیگر که باعث کمرنگ شدن آنها میشود، اظهار کرد: اگر شعر را بهعنوان یک رسانه بپذیریم، شعر میتواند نقش خبررسانی داشته باشد. حتی حافظ در جای جای شعرش خبررسانی میکند. یعنی ضمن اینکه شاعر است نقش یک خبرررسان را هم بازی میکند، برای مثال در یکی از شعرهایش میگوید که «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند». اما بعضی از شاعران ما ارتباطاتی با حوزه رسانه از طریق دوستی و رفاقت دارند و خبرنگار هم سعی میکند شاعر مورد علاقهاش را راضی نگه دارد. این مسئله به حق یا ناحق، کمک بیشتری به شناختهشدن آن شاعر میکند، اما شاعرانی هم هستند که مظلوم واقع میشوند، شاید چون ارتباط رسانهای لازم را ندارد و این طبیعی هم هست و در نهایت مورد توجه قرار نمیگیرند و مظلوم واقع میشوند. ما در عرصه ادبیات این تناقضات را داریم و کاری هم نمیشود کرد و به خبرنگاران هم خردهای نمیتوانیم بگیریم.
او افزود: اما عمر اینگونه شهرتها که از طریقی برخلاف شعر به دست میآید، پایدار نیست. در کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» نوشته شمس لنگرودی از شاعری به نام فریدون کار نام برده شده است که در زمان خود، شعرهایش در همه مجلات و مطبوعات منتشر میشده، اما او امروز کجاست؟! وقتی شاعری فقط از طریق رسانهها مطرح میشود، شهرت کوتاهی خواهد داشت.
رجبزاده با بیان اینکه شعر ماندگار، شعری نیست که از طریق رسانهها تبلیغ میشود، گفت: شعر ماندگار، شعری است که خودش روی پای خودش میایستد و به کمک ایام سپری میشود. برای مثال سیف فرغانی شاعری غریب در قرن هشتم بود که به دلیل شرایط آن روزگار به آسیای صغیر مهاجرت کرد و همانجا هم خاک شد، اما بعدها کتاب شعر او را دکتر ذبیحالله صفا در کتابخانه ترکیه پیدا کرد و او مشهور شد چون اشعار خوبی از خود به جا گذاشته بود. رابطه خبرنگار با شاعر هم از دو حالت بیرون نیست و مثل نقد میماند، نقد هم از دو حالت خارج نیست؛ ما با کسی رفیقیم و سعی میکنیم که آن جنبههای منفی را کنار بگذاریم و به ویژگیهایش مثبت نگاه کنیم یا اینکه دشمن کسی هستیم، پس تمام ویژگیهای مثبت او را کنار میگذاریم و فقط ویژگیهای منفی آثارش را میبینیم، اینها هست و حلشدنی هم نیست.
این شاعر سپس به نشریات ادبی دهههای قبل اشاره و درباره کیفیت صفحات ادبی رسانهها و مطبوعات فعلی بیان کرد: من معتقدم این روزها به آن صورت مطبوعاتی نداریم. قبل از انقلاب مجلاتی مثل «دنیای سخن»، «آدینه»، «کارنامه» و «تکاپو» را داشتیم که در آنها شعر پایگاه و ارجحیتی داشت و بیشتر مطرح بود. اما امروز هیچکدام از آنها نیستند که بخواهند برای شعر پایگاهی باشند و شعر دیده شود. ما کمتر رسانهای داریم که به شعر بپردازد. شعر برای رسانههای نوشتاری ما چندان مطرح نیست و امروز غریب افتاده و رابطهاش با رسانههای نوشتاری خیلی ضعیف است.
کریم رجبزاده که پرداختن به شعر را نیازمند فرصتی میداند که خبرنگار در آن مشغول تهیه خبر است، از اثرگذاری و ارتباط فعالیت در زمینه شعر و کار روزنامهنگاری گفت: هم میتوانم بگویم این دو مغایر هم هستند و هم میتوانم بگویم مغایر نیستند. بالاخره هیچ شاعری فقط از طریق شعر نمیتواند امرار معاش کند، برای خبرنگارانی که شاعر یا نویسنده هستند هم همینطور است و در حالیکه پرداختن به شعر زمان میخواهد اما خبرنگار دنبال تهیه خبر است. امروز کمتر شاعری را داریم که به صورت حرفهای کار کند چون شاعران دغدغه معاش دارند و هر از گاهی شعری هم مینویسند. با این حال اما طبعا یک خبرنگار خبرهای فراوانی دریافت میکند و چون شاخکهایش تیز است در ذهنش جای میگیرد و یکجا در شعرش نمود پیدا میکند.