یک هنرمند و منتقد تئاتری معتقد است: دستورالعملی که برای صدور پروانه اجرای نمایش منتشر شده سلطهگرانه و انحصارطلبانه است چون خلق هنر را نشانه گرفته است.
ساسان پیروز که سابقه دستیاری کارگردان، بازیگری و کارگردانی تئاتر را داشته و اخیرا هم مجری طرح نمایش «فرشته تاریخ» محمدرضایی راد بود در گفتوگویی با ایسنا با ابراز نگرانی از آینده حِرَف مختلف تئاتری پس از دستورالعمل منتشر شده برای صدور پروانه اجرای نمایش بیان کرد: یک نکته مهم و اساسی در این دستورالعمل این است که شورای نظارت و ارزشیابی آن را انجام میدهد و شناختی که ما از شورای نظارت داریم با تمرکز بر حوزه ممیزی است و اساساً هرگاه صحبت از ارزشیابی کیفی آثار هنری میشود به معنای تقویت این بخش است، در حالی که معمولا هنرمندان، شورای نظارت را به عنوان محلی برای ارزیابی کیفی قبول ندارند و به بازبینی تن میدهند چون ناچارند این پروسه را برای کسب مجوز طی کنند. بنابراین اینکه شورای نظارت وارد بحثی به نام تایید صلاحیت حرفهای کارگردانها برای کار هنری شود محل نگرانی شدید است.
او افزود: نکته دوم این است که به نظر میرسد نگاه پشت این دستورالعمل غلط باشد و معلوم است توسط کسانی نوشته شده که با ذات هنر آشنا نیستند یا نگاه اشتباهی به آن دارند چرا که حق آفرینش هنری یک حق ذاتی برای همگان است و هیچ کس اجازه ندارد چنین حقی را منوط به داشتن مدرک دانشگاهی و معرفی کسی دیگر کند. به همان نسبت که نمیتوان حق نقاشی کشیدن را از یک بچه پنج ساله گرفت، کسی حق ندارد فردی را از میل به کارگردانی محدود کند و اگر بحث ارزشگذاری روی کارها باشد که جایگاه شورای نظارتی این نیست. اصولاً این که یک کارگردان کار میکند و کارش قوی یا ضعیف است نباید به این منجر شود که اجازه کار کردن داشته یا نداشته باشد چون این تماشاگران و منتقدان هستند که جریان تولید، توزیع و اجرای آن را پیش میبرند و همینها هستند که صاحبان آثار قوی را بالاتر می برند و آنهایی که ضعیف باشند را فروتر.
او درباره اینکه آیا این ارزیابی کیفی در مرحله بازبینی نمیتواند رخ دهد؟ گفت: به نظرم در آن مرحله هم اجازه ندارند چون کیفیت سلیقهای است و اصولاً آدمها با نگاه خودشان و دوست داشتنهاو نداشتنهایشان کاری را ارزیابی میکنند. اصلا یک شورای چند نفره اجازه ندارد درباره کیفیت جوانی که اولین تئاترش را کارگردانی میکند آن هم با نگاهی که خودشان دارد برخورد کنند. خیلی افراد در اولین کار ممکن است اثری ضعیف اجرا کنند اما باید کارهای ضعیف اجرا شود، دیده شود، نقد شود تا رشد اتفاق بیفتد. آدم هایی که فکر میکنند یک کار اول از فیلترینگ باید عبور کند نگاه غلطی دارند چون متوجه نیستند که هنر در مهارت است و باید در عمل ارتقا کند. این نگاه سلطهگرانه و انحصار طلبانهای است که خلق هنری را نشانه گرفته است.
پیروز ادامه داد: از اینها که بگذریم یک نگرانی بسیار بزرگتر ورود وزارت ارشاد به تایید صلاحیت حرفهای هنرمندان است. این اهرمی برای ممیزی بیشتر است که میتواند از کارگردان شروع شود و چرا بعد به نمایشنامهنویس و بازیگر و طراح صحنه و آهنگساز و دیگر حِرف تئاتری سرایت نکند؟ این دستورالعمل یک دیوار کج است که از ابتدا کج گذاشته شده و متاسفانه جامعه تئاتری متوجه آن نیست که چگونه تمایل به سلطه و کنترل و در انحصار گرفتنها خود را در قالب قوانین و دستورالعملها تحکیم میکند و لازمالاجرا میشود و بعد همه ناچار به تن دادن به آن میشوند.
وی گفت: به نظرم مسئولیت وقوع چنین وقایعی به طور کامل بر عهده وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است و باید پاسخگو باشد.جامعه تئاتری هم باید تعارف و ملاحظه را کنار بگذارد چون در موقعیتی قرار گرفته ایم که ما را به شکل دائمی از دخالت نهادهای ناشناخته و نادیدنی و موازی می ترسانند و وزارت ارشاد این چهره را از خود نشان داده که سعی میکند فضای امنی را فراهم کند تا بتواند این چراغ روشن بماند اما در عمل خودش نهالی را میکارد که در سالهای آینده رشد میکند و آن وقت خیلی سختتر می توان این نهالهای اشتباه کاشته شده را اصلاح کرد.
او با تاکید بر اینکه خیلی مهم است جامعه تئاتری متوجه این اتفاق شود افزود: این اتفاقات در دوران فعالیت این وزارتخانه یعنی وزیر ارشاد فعلی (عباس صالحی) و معاون هنری او (سید مجتبی حسینی) و همینطور زیر مجموعه او یعنی آقای کرمی (مدیرکل هنرهای نمایشی) که خودش را دوست دارم ولی منتقد عملکردش هستم و نیز آقای فخر موسوی به عنوان رئیس شورای نظارت رخ میدهد. البته شبیه این اتفاق را در تماشاخانههای خصوصی هم شاهد بودیم که قصد داشتند برای کنترل و ممیزی شدیدتر و بیشتر یک نماینده از مرکز هنرهای نمایشی را وارد شورای هنری سالنهای خصوصی کنند. این راهکاری است برای اینکه اساساً پیش از آنکه نیازی به ممیزی و سانسور یک اثر باشد، جلوی وجود داشتن آن اثر را بگیرند. این کار در سالهای قبل با ترفند نبود بودجه و سالن انجام می شد اما حالا چون تعداد سالنها بیشتر شده دیگر این ترفند کارساز نیست و به دنبال راههای جدیدی برای اعمال محدودیت هستند تا آن را تبدیل به ساز و کار و دستورالعمل و سیستم کنند. اما باید بدانیم که اثرات این دستورالعملها بسیار بلند مدت و فزاینده خواهد بود و جای تاسف دارد که وزارت فرهنگی که قرار است برای فرهنگ باشد کارهایش را بدون درک فرهنگی و صرفاً با نگاه ممیزی و در جهت محدودیت خلق هنر پیش میبرد.