این که روزنامه نشد/ تحریریه‌ها تکانی بخورند!

سیل سیستان

«یک هفته از حادثه‌ی سیل در سیستان و بلوچستان گذشت. بر اساس همان پیشینه‌ای که از نقش رسانه‌ها در مدیریت بحران داشتیم، این بار هم رسانه‌ها با همان دیدگاه قانون طبیعی پیش رفتند؛ یعنی بحران رخ داد و بعد تحت تاثیر شبکه‌های اجتماعی، وارد عمل شدند.»

محمد بلوری که از او با عنوان پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران یاد می‌شود، در گفت‌وگویی با ایسنا، با اشاره به حادث سیل اخیر در سیستان و بلوچستان و غفلت اغلب رسانه‌ها در قبال پوشش آن، گفت: در جایی که روزنامه‌ها می‌توانند عواطف و احساسات مردم را برای کمک‌رسانی تحریک کنند، این اتفاق نمی‌افتد. متاسفانه روزنامه‌ها چند دهه است که به تدریج ضعیف شده‌اند و همه پشت کامپیوتر نشسته و فقط خبرهای سایت‌های مختلف را رونویسی می‌کنند.

حسرت من این بود که در این ماجرای سیل که زندگی مردم به باد رفت، آیا از این مهم‌تر هم ماجرایی هست؟ روزنامه‌ها هنوز نیامده‌اند به این ماجرا بپردازند. حداقل گزارش‌های میدانی درست کنند و مردم را در جریان بگذارند که چه شده و چندروز این مردم در آب ماندند، زندگی‌شان بر باد رفت! چه باید بکنند. دریغ از یک ماجرا و من واقعا متاسفم.

بلوری با نقد عملکرد رسانه‌ها در قبال سیل سیستان و بلوچستان با اعتقاد بر اینکه در پرداختن به این حادثه کُندی وجود داشت، یادآور شد: کاهلی و کندی در برخی رسانه‌ها و به ویژه روزنامه‌ها به وجود آمده است و نه مدیران روزنامه‌ها و نه دبیران و سردبیران خبرنگاران را هدایت می‌کنند که مشکلات و درد مردم در مناطق سیل‌زده چیست. یک هفته از ماجرا گذشته و هیچ چیزی ننوشته‌اند. فقط اسیر این حوادث و موج‌های مختلف شدند.

این خبرهای بی‌تحرک هیچ فایده‌ای ندارند

بلوری در ادامه نسبت به انتشار اخبار تکراری در برخی رسانه‌ها و به ویژه روزنامه‌ها انتقاد کرد و گفت: چه انتظاری دارید مردم بیایند و روزنامه بخرند. این خبرهای بی‌تحرک هیچ فایده‌ای ندارند. کاهلی روزنامه‌ها در ارتباط با اتفاقات اخیر و ناآگاهی مسوولان نسبت به وقایع هم در این اتفاق تاثیرگذار بوده است. متاسفانه درباره حادثه‌ی مهمی چون سیل در سیستان کار چندانی در مطبوعات نشد و من از دوستان جوان در رسانه‌ها گله دارم که فقط نشسته‌اند در روزنامه که ببینند سایت‌ها چه می‌گویند.

این روزنامه‌نگار قدیمی با اشاره به زلزله‌ی بوئین زهرا در سال ۴۰ که با بیش از هفت ریشتر صدها خانه را خراب کرد، گفت: آن موقع یادم است خدا رحمت کند، آقای تختی را یک صندوق به سینه‌اش آویزان کرد و در خیابان‌ها تهران راه افتد. مردم و ورزشکارها هم دنبالش رفتند و کمک‌های بسیاری انجام شد؛ به طوری که با این پول یک شهرک ساختند. آن موقع همه چیز نظم داشت رسانه‌ها هم وظیفه شان را می‌دانستند. به سرعت در آن منطقه خانه‌سازی شد.

بلوری گفت: واقعیت مساله این است که در رسانه‌ها یک بی‌نظمی ایجاد شده است و همه فقط می‌خواهند ببینند دولت و مسوولان چه می‌خواهند بگویند. خودشان نرفتند سوژه و گزارش‌های میدانی درست کنند. به دل حادثه بروند با مردم از نزدیک در جریان مسائل قرار بگیرند. اینکه ببینند نیازهایشان چیست و چگونه به آنها کمک‌رسانی شود.

او با اشاره به تشکیل جلسات رسانه‌ها در مواقع ضروری در سال‌های دور، گفت: یادم است در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات در مواقع بحران یک سرویس اورژانسی درست می‌شد و یکی از دبیران در رأس این سرویس اورژانسی قرار داشت و خبرنگارها تجهیز می‌شدند و سرویس اضطراری تشکیل می‌شد. پس از آن دبیر مربوطه برای هر کدام از خبرنگاران برنامه داشت و هرکدام سوژه‌های مختلف را آماده می‌کردند. در جریان انقلاب سال ۵۷ همین روال را داشتیم. در زلزله‌هایی که داشتیم همین روال بود و نظم بود که روزنامه‌ها و رسانه‌ها چه کنند. الان در اغلب رسانه‌ها نظم وجود ندارد. فقط پشت مانیتور نشسته‌ایم و خبرهای تکراری می‌گذاریم. به همین دلیل مردم علاقه‌ای به خواندن روزنامه ندارند. در حالی که در دهه ۴۰ که جمعیت ایران به ۳۰ میلیون هم نمی‌رسید، تیراژ روزنامه‌ها ۳۰۰ هزار شده بود اما حالا ۱۰ هزار و ۲۰ هزار بیشتر نیست. در اتوبوس‌های شهری مردم همه سرشان در روزنامه ها بود ما الان در مترو می‌بینیم همه با گوشی بازی می‌کنند.

بلوری در پایان گفت: این کار مطبوعات است که از زوایای مختلف به بررسی مسائل مختف روز بپردازد. متاسفانه مدیران رسانه‌ها بیشتر سیاسی هستند. برای اینکه موقعیت‌شان به خطر نیفتد به دنبال این هستند که هر چه مسوولان می‌گویند را پوشش دهند. اینکه روزنامه نمی‌شود! روزنامه‌ها همین‌طور ۲۴ ساعت از حوادث عقب هستند. سابقا روزنامه‌های مهم، عصر منتشر می‌شدند و حاوی آخرین خبرهای روز بودند و مردم هم با ولع تمام می‌خواندند. در ضمن در مواقع حوادث مثل سیل و زلزله و … شب ما را خبر می‌کردند و به روزنامه‌ می‌آمدیم و آخرین خبرها را فوق‌العاده درمی‌آوردیم. الان متاسفانه این چیزها بی‌اهمیت شده است. تحریریه‌ها در مواقع حوادث تکان بخورند و سردبیران بیشتر کار کنند.