پنجشنبه هفته گذشته قرار بود ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهرداد روحانی به روی صحنه برود، ولی چند روز پیش از اجرای کنسرت، بنیاد رودکی اعلام کرد که شهرداد روحانی به علت مشکلات پزشکی قادر به رهبری کنسرت نیست و ارکستر به همراه منوچهر صهبایی به روی صحنه خواهند رفت. این امر پایان خوشی را برای ارکستر سمفونیک به همراه نداشت و صحبتهای صهبایی هنگام این اجرا، به ایجاد حاشیههای زیادی برای این کنسرت انجامید.
اکنون آرش امینی ـ رهبر ارکستر ـ در تحلیل چرایی رویداد، در یادداشتی، تاکید کرده است که چه فقط اهل کنسرت رفتن و گوش دادن به موسیقی کلاسیک باشید و چه به عنوان نوازنده یا دستاندرکار کمی نزدیکتر اخبار ارکستر سمفونی تهران را دنبال کنید، به خوبی با نابسامانیها و کاستیهای ارکستر آشنا هستید. حوادث و رویدادهای اکثرا نامیمونی که شب سوم بهمن رقم خورد و برای همیشه در تاریخ ارکستر سمفونی تهران و عمارت تالار وحدت ثبت شد و به یادگار خواهد ماند.
او با تاکید بر اینکه مطلقاً بنایش بر این نیست که با مرور بیفایده حوادث شب سوم بهمن در تالار وحدت، یک هنرمند حاضر روی صحنه یا آن یکی هنرمند غایب را به ناکارآمدی متهم کند و تلخ کامی دوباره خوانندگان را رقم بزند، آورده است: این حادثه را معلول دلایل متعدد دیگری میدانم که کنش و واکنشهای آقای منوچهر صهبایی و سایر عوامل دستاندرکار برنامه به موجب آن است. به نظر میرسد یک مدیر هنری مجرب در شرایطی که بلیتهای بسیاری برای رهبر دیگری به فروش رسیده و وی به هر دلیل امکان حضور و اجرای برنامه را ندارد، کنسرت را لغو و به زمان دیگری موکول میکرد و پول بلیط تماشاچیان به سادگی از طریق سایت مربوطه مسترد میشد؛ زیرا دلیل موجهی برای فشار شدید روحی و عصبی به رهبر دوم که از زمان کافی تمرین نیز برخوردار نبوده است، اصلاً موجه به نظر نمیرسد.
امینی با تاکید بر اینکه مطابق معمول سالهای قبل و مقالهها و یادداشتهایی که از مهر ۱۳۸۲ در رسانهها منتشر کرده است، یک بار دیگر به کسانی که در جایگاه اداره ارکستر سمفونیک قرار گرفتهاند، صمیمانه گوشزد میکند که از پایه و اساس در مسیری غیر علمی قدم بر میدارند، افزوده است: عملکرد یک ارکستر سمفونیک کارآمد با نام، سابقه، جمعیت شهر، نام و آوازه رهبر و پر شدن یا پر نشدن سالن کنسرت آن قرابت چندانی ندارد. هر یک از این موارد در جایگاه خود و از نقطه نظر مشخصی قابل بررسی است و نباید آنها را ارکان اساسی اعتبار یک ارکستر محسوب کرد.
به عنوان مثال ارکستر سمفونی دولتی شهر ساحلی آنتالیا در کشور ترکیه با حدود یک میلیون و دویست هزار نفر جمعیت که از این نظر قابل مقایسه با جمعیت شهری مانند اهواز است در فصل هنری ۲۰۲۰-۲۰۱۹ با انتشار برنامه یک ساله و ذکر دقیق قطعات، رهبران مهمان و تکنوازان مدعو ۳۰ کنسرت برگزار میکند و همین ارکستر در فصل گذشته ۳۸ کنسرت اجرا کرده است؛ یعنی به طور متوسط هر ۱۰ روز یک برنامه متفاوت. این اطلاعات در صفحه وب سایت این ارکستر با طراحی شکیل و هنرمندانه و از نظر فنی با دسترسی بسیار آسان قابل بررسی است و این یعنی ابتداییترین چیزی که در قرن بیست و یکم ارکستر سمفونی تهران فاقد آن است!
این رهبر ارکستر در ادامه تاکید کرده است: هر ارکستر بزرگ در عصر حاضر درست مانند یک موجود زنده و پویا نیازمند بدنهای مدیریتی و هنری است که با ارتباط مدون و هماهنگ اعضای مختلف آن در وجوه فرهنگی کشور متبوع خود به ایفای نقش بپردازد. البته این خود موضوعی است سهل و ممتنع. سهل از این نظر که تاکنون باعث شده دست اندرکاران اداره ی آن با این سهلاندیشی نتایج نامطلوب سالهای اخیر را رقم زنند و ممتنع از این نظر که باز دستاندرکاران اداره ارکستر نتایج نامطلوب سالهای اخیر را رقم زدهاند. در واقع باید خاطرنشان کرد که اداره یک ارکستر با ابتکارات شخصی و بدون تجربه و آشنایی تنگاتنگ با بدنه هنری و ویژگیهای فنی آن ناممکن است.
مثال دیگر اینکه یکی از مهمترین ارکان یک ارکستر، برنامه اجراهای آن است. در این مقوله باید توجه داشت که با چه سلیقه، هدف و با چه برداشتی از ذائقه مخاطب سر و کار خواهیم داشت. به علاوه باید بدانیم برنامه یک فصل هنری ارکستر قرار است مخاطب را از نقطه نظر فرهنگی از چه مبدایی به چه مقصدی برساند. این در حالی است که برنامههای ارکستر با سلایق شخصی رهبران مهمان تعیین میشود و یا در برنامههای اخیر ارکستر نیز گذشته از اینکه ارتباطی منطقی از هر کنسرت به کنسرت دیگر مشاهده نمیشود، خود همین برنامهها نیز به شدت رنگ تکرار به خود گرفتهاند. اجراهای چندین باره آثاری مانند شهرزاد ریمسکی کرساکف، پرنده آتشین استروینسکی، سمفونی ۹ دورژاک و …نمونههایی از این دست به شمار میروند. متاسفانه ملاک فعلی از سوی دست اندرکاران، پر شدن سالن تلقی میشود که مسلماً ملاک درستی نیست. همین طور که برگزاری کنسرتهای متعددی از سایر گونههای موسیقی در چند سانس با هزاران مخاطب از محک موسیقی و شعر علمی قابل اعتنا و تاثیرگذار سرافراز بیرون نمیآیند.
آرش امینی در پایان یادداشت خود یادآوری کرده است: ارکستر سمفونی تهران گذشته از مثالهای عینی بالا شامل عدم برنامه ریزی صحیح سالانه، برخوردار نبودن از نظام هنری و چارت سازمانی مدون، نداشتن شورای فنی نوازندگان خود، نبود یک هیات امنای وزین از هنرمندان صاحب نام و صاحبان سرمایه دچار نقاط ضعف و کاستیهای فراوان دیگری نیز هست. کتابخانه بی سروسامان و نتهای گران قیمت و در معرض خطر نابودی، عدم وجود یک زیر شاخه بازرگانی برای تامین حامیان مالی، نداشتن یک مکانیزم بلیت فروشی حرفه ای واجد آبونمانهای سالانه، قطعی ارتباطات سازمانی آن با سایر ارکسترها و فستیوالهای جهانی به دلیل نداشتن بخش روابط عمومی و روابط بین المل از دیگر نقاط ضعف بارز این ارکستر به شمار میرود. بخش مهمی از این کاستیها ناشی از این است که ارکستر سمفونی تهران فاقد اساسنامهای است که توسط افراد صاحب نظر و مطلع تدوین شده باشد یا حتی به نظر میرسد اصلاً فاقد آن باشد. چرا که همین امروز روشن است که ارکستر از وجود یک مدیر هنری، هیات امنا، شورای راهبردی و شورای فنی محروم است و برنامههای خود را با روزمرگی پیش میبرد.
او در پایان ابراز امیدواری کرده است که با نگاه ویژه و رویکردهای جدید بنیاد فرهنگی – هنری رودکی به عنوان نهاد اداره کننده ارکستر سمفونیک تهران و پیروی از دانش روز دنیا در امور اجرایی ارکسترسمفونی تهران، روز به روز شاهد بهبود وضعیت ارکستر باشیم.