جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران ۷۰ روز پس از مقابله خونبار حکومت با مردم بیسلاح از جمله کودکان در آبان ماه ۹۸ و شلیک مستقیم گلوله به سر و قلب معترضان در گوشه گوشه ایران برگزار شد.
در ۷۰ روز گذشته، هزاران خانواده به ناگهان و به ناعادلانهترین شکل ممکن عزادار شدند، جانباختن معترضان به دلیل جراحات وارده به بدن آنها ادامه پیدا کرد، پیکر قربانیان به گروگان گرفته شد، خانوادههایشان به اشکال گوناگون تحت فشار قرار گرفتند و صدها خانواده از حق سوگواری محروم شدند، هزاران خانواده نگران وضعیت عزیزانشان در زندانهای سراسر ایرانند و حکومت در حال فراهم آوردن شرایط برای جاانداختن روایت جعلی و تحریفشده خود از فاجعه است.
از پشت بلندگوی مراسمی عمومی با حضور تعداد بسیاری از شهروندان ایران که در میان مردم محبوبیت و اعتبار دارند برای کمتر از ۱۵ دقیقه از کل مراسم شامگاه ۱۱ بهمن ماه ۹۸، چند صدای معدود برای یادآوری و اعتراض به “کشتار آبان ۹۸” بلند شد. یکی از این صداها، صدای اعتراض همایون غنیزاده بود
پیش از این هم محسن استادعلی، کارگردان برگزیده جشنواره سینما حقیقت، در اختتامیه این جشنواره جایزه خود را به پویا بختیاری، از کشتهشدگان اعتراضهای آبان ۹۸ در ایران اهدا کرده بود.
استادعلی هنگام دریافت جایزه بهترین بهترین کارگردانی جشنواره سینما حقیقت، پویا بختیاری را “جسورترین مستندساز ایران” خواند.
در این یادداشت کوتاه به این میپردازم که چرا این گونه حرکت اعتراضی مهم است و چه رفتاری از سوی دیگر هنرمندان، جامعه، فعالان مدنی و رسانهها میتواند تأثیر اینگونه اقدامها در مسیر مبارزه با فراموشی و عدالتخواهی را فراتر از یک شب و روز بعدش ببرد.
قدرت یک اعتراض
صحبتهای همایون غنیزاده چند بخش مهم داشت. یکی، فراخواندن دیگر هنرمندان و مخاطبان به حرف زدن درباره “فجایعی مثل آبان ۹۸” و “قبیح” دانستن سکوت در مقابل آن. دوم، یادآوری مسئولیت هنرمندان در برابر جامعه. سوم، خواندن شعری گویا و مشهور از سیف فرغانی، شاعر قرون هفتم و هشتم که هفتصد سال پیش، در یکی از سیاهترین برهههای تاریخ ایران سروده شده است. چهارم، تقدیم جایزه به صورت نمادین به “روح کشته راه وطن، پویا بختیاری و خانواده محترمش”.
رفتار حکومت در چهل سال گذشته برای حذف فیزیکی معترضان به شکل وسیع و مصونیت از مجازات، بر پایه پنهانکاری، دروغ، تلاش برای پاک کردن آثار فاجعه، تحریف واقعیت و تطهیر نام عاملان و آمران جنایات بوده است. حرف زدن از فاجعه مبارزهایست مهم و مؤثر در مسیر مقابله با پنهان کردن حقیقت و تحریف واقعیت. کارکرد دیگری که حرف زدن از فاجعه و زنده نگه داشتن نام قربانیان دارد، همدلی و حمایت از خانواده قربانیان خشونت دولتی است که از دهه شصت تا امروز مسئولیت اصلی مبارزه با فراموشی و جستجوی حقیقت و عدالت را به دوش کشیدهاند.
یادآوری مسئولیت هنرمند از این رو اهمیت دارد که او میتواند نقش بسیار پررنگی در مسیر مبارزه با فراموشی، مقاومت در برابر ساخت روایتهای جعلی و تحریف شده از خشونت عریان دولتی، خنثی کردن تبلیغات حکومت، زنده نگه داشتن شعله اعتراض جمعی و قوتقلب دادن به معترضان ایفا کند؛ چه به عنوان هنرمند معترض و چه در قالب هنر اعتراضی.
بخشی از این تأثیرگذاری به دلیل محبوبیت و تعداد زیاد مخاطبان است که خود باعث الگوپذیری بخش قابل توجهی از جامعه از رفتار هنرمند میشود. بخشی دیگر به دلیل مؤثر بودن در روند شکل دادن و پروراندن ایدهها، فکرها و حسهای جمعی است. این تأثیرگذاری میتواند آنقدر پررنگ باشد که شعر یک شاعر علاوه بر تأثیر بر مردمان و جریانات عصر خود، برای هفتصد سال در ذهن مردمان یک سرزمین به حیات خود ادامه دهد و در بزنگاهی تاریخی برای بار دیگر جایگاه ظالم و عاقبتش را یادآوری کند.
.