«سورة الغراب»؛ کلاغ‌ها و انقلاب ایران

«سورة الغراب» عنوان رمانی است از محمود مسعودی که اول بار در جُنگ «زمان نو» در سال ۱۹۸۸ در پاریس به چاپ رسید و بعدتر به شکل کتابی مجزا در سال ۱۹۹۹ توسط نشر باران در سوئد. این نویسندۀ گوشه‌گیر و بدون هیاهو در سال ۲۰۰۹ تمامی آثار خود از جمله همین کتاب را بر روی اینترنت منتشر کرد.

 

«سورة الغراب» یکی از غریب‌ترین و پیچیده‌ترین رمان‌های فارسی است که از حیث جریان سیال ذهن و آمیختن رؤیا و واقعیت تا حدی پیش می‌رود که اساساً دریافت قطعیِ مفهوم متن و منظور نویسنده از آن غیرممکن به نظر می‌رسد.

«سورة الغراب» یک خواب است؛ یک خواب پیچیدۀ درهم‌تنیده که در آن چند راوی – از جمله یک کلاغ – در حال خواب دیدن‌اند و این خواب‌ها به طرز غریبی با هم آمیخته می‌شوند («دنیای بیداری یک‌عالمه خواب است که حسابی به هم چفت‌وبست شده‌‌اند»، صفحه ۶۷)، به حدی که اساساً بیداری‌‌ای از این خواب و رسیدن به قطعیتی درباره معنای آن امکان‌پذیر نیست:

«خواب و خواب دیدن مثل کتاب و داستان خواندن است. برای خواندن داستان باید توی کتاب فرو رفت. برای دیدن خواب باید توی خواب فرو رفت. اول آدم شل می‌شود تا یک خرده فرو برود. بعد به اتفاق‌هایی که در دورو برش می‌افتد بی‌اعتنا می‌شود تا بیشتر فرو برود. بعد بیشتر شل و کرخت و آن‌قدر بی‌اعتنا می‌شود تا جوری فرو برود که دیگر به هیچ قیمتی حاضر نباشد برای شمشیر توی فرق سر تراب‌خان تره خرد کند. خلاصه شبیه همین حالتی که وقت خواندن داستان پیش می‌آید. خوب حالتی است. خیلی.»