خودکشی، مهم‌ترین رخداد دهه پیش‌روست/ مسئولان بدانند بی‌فرهنگی جامعه، یقه فرزندان خودشان را هم می‌گیرد/ نادیده گرفتن هنر و هنرمند، توجیه‌پذیر نیست

عطایی‌فر با تاکید بر اینکه در کنسرت تئاتر «مرگ گرم» برای سال ۱۴۰۰ اتفاقی را پیش‌بینی می‌کند و از آن حرف می‌زند که از مسئولان می‌خواهد جلویش را بگیرند، این اتفاق را «خودکشی» خواند و گفت: همین چند روز پیش، اتفاقی برای یکی از مجریان مطرح سابق صداوسیما رخ داد که ظاهراً خودکشی است. باید فکری به حال انزوای مردم کرد، باید برای معیشت مردم، فقر مردم و معضلات مردم فکری کرد.

«محمدرضا عطایی‌فر» قرار است به‌زودی کنسرت تئاتر «مرگ گرم» را که هفت اپیزود از هفت رخداد مهم تاریخی ایران در هفت دهه است به صحنه ببرد. اثری که عطایی‌فر آن را یک «نمایش نوستالژیک» توصیف می‌کند که از دهه چهل شروع می‌شود.

عطایی‌فر با اشاره به اینکه این اثر رخدادهای مهم هر دهه را با زبانِ زمان خودش روایت می‌کند، گفت: مثلا در دهه ۴۰ زبان مردم، شکل خاص خودش بود که در فیلم‌های قبل از انقلاب می‌توان نشانه‌هایش را دید. در کنسرت تئاتر «مرگ گرم» شما می‌توانید پیشرفت زبان را ببینید که چطور این زبان از دهه ۴۰ رسید به سال ۱۴۰۰. یا برای لباس مردم چه اتفاقی رخ داد و تغییر کرد؟ زبان، موسیقی و طراحی لباس تغییر کرد و به امروز رسید.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر یادآور شد: آن زمان ما ملودی‌های خاصی داشتیم که به مرور تغییر کرد. حتی وقتی به دهه‌های ۷۰ و ۸۰ رسیدیم موسیقی رپ شکل گرفت و همین‌طور لباس رنگ، افکار و… دچار دگرگونی شد و در این حین رخدادهای مهم هر دهه هم شکل گرفت. به همین دلیل زبان، حتی طراحی لباس و قصه را با موسیقی آن دوره تلفیق می‌کنیم.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان با بیان اینکه مهم‌ترین رخداد دهه ۵۰ که در اثر روایت می‌کند جنگ تحمیلی است، اما وقایع انقلاب را با زبان خودش طراحی کرده و قصه‌ای است که او از انقلاب می‌گوید، تصریح کرد: این رخدادها مانند نخ تسبیح به همدیگر وصل‌اند؛ از دهه ۴۰ تا ۱۴۰۰ حتی قصه‌ها هم بهم متصل هستند. در دهه ۵۰ مهم‌ترین رخداد کشور انقلاب اسلامی و در دهه ۶۰ دفاع مقدس بود و کسی که نمایش را می‌بینید می‌تواند حس نوستالژیک و واقع‌نمایی آن را درک کند.

او ادامه داد: دهه ۹۰ مملو از اتفاقاتی است که پشت سر هم رخ داد. مثلا همین کووید-۱۹ را در نمایش می‌بینیم. به همین بابت، این اپیزودها چون با موسیقی و گویش‌ها و لباس‌های مختص هر دهه تلفیق شده‌اند، یک کنسرت تئاتری شکل داده‌اند که هر کسی هرچه دلش می‌خواهد را می‌تواند از آن برداشت کند و هر طور که می‌خواهد لذت ببرد. مثلا منِ نوعی دنبال این هستم که ببینم در دهه ۴۰ چه موسیقی‌هایی بود و آن را بشنوم، یا در دهه ۵۰ واقعا چه رخداد مهمی شکل گرفت؟ نوع لباس جوان دهه هفتادی چگونه بود؟ پس آنچه تماشاگر دلش بخواهد را می‌تواند در این نمایش پیدا کند.

عطایی‌فر با تاکید بر اینکه «اما برای ۱۴۰۰ اتفاقی را پیش‌بینی می‌کنیم و از آن حرف می‌زنیم که از مسئولان می‌خواهیم جلویش را بگیرند» این اتفاق را «خودکشی» خواند و گفت: همین چند روز پیش، اتفاقی برای یکی از مجریان مطرح سابق صداوسیما رخ داد که ظاهراً خودکشی است. می‌گویند هنرمند طرح مساله می‌کند نه حل مساله. من این متن را سه سال پیش نوشتم و هشداری دادم که ممکن است مردم مانند نخود و کشمش قرص بخورند و به شیوه‌های دیگر دست به خودکشی بزنند. پس باید فکری به حال انزوای مردم کرد، خصوصا باید برای معیشت مردم، فقر مردم و معضلات مردم فکری کرد.

او یادآور شد: البته که اپیزود ۱۴۰۰ پرفورمنسی با نگاهی جهان‌شمول است و مساله‌اش تنها مختص ایران نیست. با این‌حال، پایان این کنسرت تئاتر به یک امید ختم می‌شود، امیدی که می‌گوید ما همه اینها را از سر گذراندیم اما امیدواریم چون انسان به امید زنده است. این نمایش با یک دعای زیبا، با صدای استاد شجریان به پایان می‌رسد که مردم بدانند ما دنبال این نیستیم که بگوییم همه‌اش مرگ و سیاهی است؛ نه. ما می‌خواهیم بگوییم اگر اتفاقات گذشته به چنین جاهایی ختم شد، بدانید گاهی وقت‌ها بی‌درایتی‌ها و بی‌مسئولیتی‌ها و گاهی بداخلاقی‌ها و بدرفتاری‌های خود ما مردم می‌تواند مسبب اتفاقات تلخ باشد و ۱۴۰۰ ما همان است که استارتش با مرگ این مجری جوان رقم خورد. پس باید حواس‌مان را جمع بکنیم.

این نمایشنامه‌نویس با اشاره به اینکه با وجود تلخی برخی قصه‌ها، نمایش اینطور نیست که مخاطب نتواند از آن لذت ببرد و تنها غرق در تلخی شود، گفت: ما کمدی هم در این اثر داریم، درام داریم، یک نمایشنامه‌خوانی داریم، موسیقی‌های مختلف، زبان مختلف داریم. تا لذتی که تماشاگر از ژانرهای مختلف می‌تواند ببرد را در این اثر پیدا کند.

عطایی‌فر ادامه داد: در اپیزود دهه ۹۰ به یک نمایشنامه‌خوانی می‌رسیم، اما در این خوانش هم حرکات موزون فولکلوریک اجرا می‌شود. در نهایت، سعی کردیم در زمان اندکی که داریم همه اینها را به تصویر بکشیم.

او در ادامه با تاکید بر اینکه «کسی که می‌خواهد تئاتری اجتماعی در ایران معاصر کار کند، باید به مسائل اجتماعی روز اشراف داشته باشد.» گفت: اگر شناختی نباشد، راهی که می‌روی اشتباه است. اگر من ندانم در کشورم در یک دهه خاص مردم چطور فکر می‌کردند؟ چه جامعه‌ای داشتیم؟ آیا جامعه‌مان گرایش مذهبی داشته؟ و… چطور می‌توانم آن را در قالبی نمایشی و باورپذیر به مخاطب ارائه کنم؟

کارگردان کنسرت تئاتر «مرگ‌ گرم» با بیان اینکه با کمی تامل، مطالعه و نگاه کردن به اطراف‌مان می‌توانیم به شناختی نسبی از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم برسیم، گفت: مثلا ما در دهه‌ای زندگی کردیم که دیدیم پدر و مادرهایمان چگونه مذهبی بودند، چگونه به برخی ارزش‌ها احترام می‌گذاشتند. همان‌طور که الان داریم بچه‌های دهه ۸۰ را با تمام تفاوت‌های نسلی‌شان می‌بینیم.

عطایی‌فر تصریح کرد: اگر در کشوری، فرهنگ و هنر شاخصه مهمی از سبد آموزشی‌اش نباشد، هرچقدر هم پل‌های زیبایی بسازید، آن پل‌ها به‌خاطر مردمِ بی‌فرهنگ فرو می‌ریزد. نمونه‌های متعددی از این بی‌فرهنگی‌ها دیده‌ایم؛ دیدیم که چطور وقتی در خلال بازی‌های جام جهانی فوتبال، کریس رونالدو به تیم ایران گل می‌زند، بسیاری از جوان‌های ایرانی به پیج او می‌روند و رکیک‌ترین ناسزاها را نثارش می‌کنند. این یعنی عدم آموزش فرهنگی در کشور.

او با بیان اینکه «باید بپذیریم که نتوانسته‌ایم آن‌چنان که باید، برای ساختار فرهنگی کشور بکوشیم.» گفت: شاید بخشی از آن برگردد به اینکه ما حدود یک دهه درگیر جنگ بودیم؛ آن‌هم در شرایطی که کشور از بسیاری جهات نوپا محسوب می‌شده. اما نمی‌توانیم بپذیریم که سه دهه هیچ کار فرهنگی نکرده و نکنیم یا کم‌کاری کنیم.

عطایی‌فر یادآور شد: مسئولان کشور باید یک نکته مهم را بدانند؛ فکر نکنند عواقب فرهنگ‌سازی نکردن فقط دامن دیگران را می‌گیرد؛ فکر نکنند بچه خودشان که در چارچوب خانه‌شان است در امان می‌ماند. بی‌فرهنگی، مطمئنا یقه فرزندان خودشان را هم خواهد گرفت.

این کارگردان تئاتر با ذکر مثالی خاطرنشان کرد: این‌جاست که خواننده‌ای از ایران به یک کشور دیگر می‌رود و تبعات بی‌فرهنگی‌اش در کشور ما متلبور می‌شود. به‌طوری‌که خرابی‌اش قابل جبران نیست. چطور اتاق فکری که پشت سر اوست می‌تواند بیاید و تمام سیاست‌های فرهنگی ما را زیر سوال ببرد و کودکان در مدارس‌مان با آهنگ او بخوانند؟ پس این مصیبت، یقه فرزندان خود مسئولان را هم خواهد گرفت. پس باید کاری برای فرزندان این کشور بکنیم. اتفاقا معتقدم عدو شود سبب خیر؛ اگر آن آهنگ باعث شد تلنگری به شما زده شود، بدانید که از حالا به بعد باید برای فرهنگ این مملکت هزینه کنید.

عطایی‌فر ادامه داد: در فرانسه یا لبنان، در مدارس موسیقی تدریس می‌کنند و بچه از همان کودکی، موسیقی را می‌شناسد و دیگر به موسیقی مبتذل گرایش پیدا نمی‌کند. در کشورهای پیشرفته، کودکان زنگِ اپرا دارند. شاید خیلی مورد اقبال بچه‌ها قرار نگیرد، اما این کار را انجام می‌دهند تا تاریخ کشورشان را به بچه‌ها نشان دهند. اما وقتی اینها را از کودک بگیرید، فرصت برای رشد ابتذال فراهم می‌شود.

او با طرح این پرسش که «در تمام این سال‌ها، از سران نظام و دولت، چند نفرشان تا حالا آمده‌اند تئاتر ببینند؟» گفت: پولی برای هنر هزینه نمی‌کنید، نکنید. ما با بدبختی و فقر و فلاکت تئاتر کار می‌کنیم؟ دندمان نرم، خودمان خواستیم. اما شما حتی نمی‌خواهید بیایید و حاصل کارمان را ببینید؟ این اصلا پذیرفتنی نیست.

عطایی‌فر در پایان با بیان اینکه «غربت به نظر من جغرافیایی نیست، بلکه جایی است که تو را نبینند.» تصریح کرد: ما را به‌عنوان هنرمند تئاتر، نمی‌بینند. درحالی‌که سینما و تئاتر ایران همواره آبشخور بازیگران خوبی است که از تئاتر آمده‌اند. از جواد عزتی که سینمای ایران را اکنون قبضه کرده تا پرویز پرستویی، رضا کیانیان، مرحوم انتظامی و علی نصیریان و خیلی‌های دیگر. با اینکه نمونه‌های فراوان مشابهی از چنین استعدادهایی در تئاتر کشور داریم، اما شاهدیم که متاسفانه حتی برای رسیدن به اهداف خودشان هم از تئاتر حمایت نمی‌کنند.