قتل بابک خرمدین، دلایلی پیچیده و مجازاتی که بازدارنده نیست

خشونتی که پدر و مادر بابک خرمدین در کشتن فرزند خود اعمال کرده‌اند برای بسیاری تکان‌‌دهنده بوده است. واکاوی‌ و ریشه‌یابی‌‌نشدن این گونه جنایات رو به افزایش و مجازات نازلی که در انتظار مجرمان است هم کمتر تکان‌دهنده نیست.
.


مادر مامور ریختن داروی بیهوشی در غذای او می‌شود و دقایقی بعد وقت جنایت است، آن گونه که قاتل یا همان پدر روایت کرده: «عصر بود که بابک نیمه بیهوش از اتاق بیرون آمد، بابک از روی صندلی به زمین افتاد و چهار دست و پا به سمت آشپزخانه رفت و در کنار یخچال بود که پای او را با بند پوتین بستم و سپس بست کمربندی را دور گردنش انداختم و با کشیدن آن و قفل کردن بست کمربند تلاش کردم تا او خفه شود و در این زمان با برداشتن چاقو سه ضربه به سینه‌اش زدم.»
.
حالا “مادر” هم شاهد صحنه است و با کمک او جسد به داخل حمام برده می‌شود و آنجا: «با چاقو و ساطور شروع به تکه تکه کردن جسد بابک کردم چون نمی‌توانستم جسد را از خانه بیرون ببرم.»
.
پدر و مادر در “کمال خونسردی” تکه‌های جسد را در هشت کیسه زباله می‌کنند و در سه نقطه شهر در سطل‌های زباله می‌اندازند.
.
این روایت حالا شهر را و شاید کشور را تکان داده است، تکانی شاید فراتر از آنچه که رضا اشرفی با داس با دختر ۱۳ ساله‌اش رومینا کرد یا قتل فجیعی که بستگان علیرضا فاضلی منفرد اخیرا در اهواز برای او رقم زدند.
.
بابک خرمدین، مردی ۴۷ ساله بوده است، دانش‌آموخته سینما و سازنده چند اثر مستند که با پدرو مادر خود در یک خانه زندگی می‌کرده است.
.
پدر و مادر بابک در بیان اعترافات خویش از “مجرد بودن” او همچون یک تقصیر و جرم یاد کرده‌‌اند و مواردی از اذیت و آزار را به او نسبت داده‌اند: «پسرم از کودکی ما را اذیت می کرد و تا روز حادثه یک روز راحت از دست او نداشتیم.»
.
تا نهایتاً پدر قصد خود را با پسر در میان می‌گذارد: «خسته شده بودم و بابک را تهدید کردم که اگر نروی به یک نفر ۱۰ میلیون تومان می‌دهم که تو را ناپدید کنم.»
.
پدر این پول را هم “صرفه‌جویی” می‌کند و خود در همدستی با مادر جلاد می‌شود.