بیانیهی کانون کارگردانان خانهی تئاتر دربارهی شرایط اسفناک امروز تئاتر ایران، خطاب به تاريخ، سياستمداران و مسئولين كشور
شاید از اینکه خشم و فریادمان هرگز به جایی نرسیده و از فرط یاس و ناامیدی در گلوهايمان خفه و خاموش شده، به خود ببالید !
شاید از اینکه دیگر نا و رمقی برایمان باقی نمانده تا به بیتوجهی و ظلم مداوم نسبت به تئاتر اعتراض کنیم، شادمان باشید !
اما ترس از آه مظلوم را که در فرهنگمان از آن پرهیز داده شده از یاد نبرید و گمان نکنید که آه و تظلمخواهی و دادخواهیها بینتیجه و عقیم است، هر کس در جایی و بزنگاهی تقاص ظلم و بدعهدیاش را پس میدهد!
ابتدا حمایت از تئاتر را محدود کردید، بعد آنرا قطع کردید، سپس وجه و درصد و سودی هم مطالبه کردید و در کنار تمام این اقدامات، هر روز بر شدت نظارت و ممیزی افزودید، وقتی کرونا به تئاتر زد و موجب حدود دو سال تعطیلی این هنر دیرینه شد، خودتان را به ندیدن و متوجه نشدن زدید.
از حکومت مستضعفین دم میزنید و غول سرمایهداری و گرانی را به جان مردم و از جمله پیکر نحیف هنرمندان میاندازید، آیا میدانید که با این حجم از نظارت و ممیزی و این وضعیت هزینه و درآمد و حمایت، حالا دیگر حتی اگر کرونا هم رخت بربندد و امکان اجرای تئاتر مهیا شود، این غول بیشاخ و دمی که در برابر تئاتر ساختهاید، سهمناکتر از کرونا به جان تئاتر میافتد و مانع از تحقق آن میشود و دیگر چیزی از این وجود محتضر باقی نمیماند!
اين بليهی بىكفايتى، فرهنگ كشور را به نابودى مىكشاند و شما باید در مقابل تاريخ پاسخگو باشيد.
هر روز یکی از ما انصراف میدهد، چه با اعلام رسمی و چه با درد و حسرت و سکوت! حسرت بریدن از عشقی که بر هستی و وجودش سایه انداخته و بر جانش شعله زده و با آن ممزوج شده است! میبُرد و رها میکند!
اینها پیکر و جان و تن ماست که قطعه قطعه جدا میشود! و البته پيكرهی فرهنگ سترگ اين مرز و بوم است كه روز به روز تهىتر میگردد.
آيا اين طرحوارهی خيانت و مصیبتهای مداوم و مزمن را پایان و سرانجامی خواهد بود؟!