گزارش رضا خندان در صفحه فیسبوک، خود حکایت نقل حال ماست. نوشته: دوشنبه‌ها روز ملاقات است. این هفته قرار بود نسرین به دلیل عفونتی که در زندان قرچک بدان دچار شده و همچنین مشکلات تنفسی و قلبی، به پزشکی قانونی اعزام شود. این را هم گفته باشم که در مورد زندانیان سیاسی، انداختن زندانی در پروسه‌ی بی‌انتها و بی‌نتیجه‌ی پزشکی قانونی، یعنی سرگرم کردن زندانی و درگیر کردن خانواده به امید واهی آزادی و یا مرخصی درمانی.

در ادامه دردنوشته این وکیل دعاوی آمده: چرا من اینجایم. چون به نسرین گفته بودند که به پزشکی قانونی شهرستان قرچک اعزام خواهد شد. از ۸ صبح تا ۱۱ آن جا منتظر ماندیم و خبری نشد. از اول پیدا بود که مثل همیشه دروغ گفته‌اند و او به جای دیگری برده‌اند. نه توانستیم او را ببینیم و نه در سالن ملاقات. نسرین ۵ ساعت تمام در ماشین قراضه‌ی زندان و پزشکی قانونی که برق نداشته، گرمای طاقت فرسایی را بدون نتیجه تحمل کرده بود. اجازه نداده بودند به ما خبر دهد تا اینهمه ساعت در گرمای آنجا منتظر نمانیم.

پس از ۶ ساعت دربدری و تحمل گرما، به خانه رسیدم، مهراوه مشغول امتحان پایان ترم دانشگاه؛ برق قطع شد. همه جا مانند شهرهای جنگ زده است؛ بدون شلیک بمب و موشک. ماههاست که فرزندانمان مادرشان را ندیده‌اند. زندان کثیف و مسیر طولانی قرچک و وضعیت فاجعه بار سالن ملاقات باعث شده که آنان نتوانند به ملاقات بروند.

و هیچ جای شکایت ندارد این نوشته: ۹ ماه پیش، نسرین به بهانه‌ این که اتهامش غیرسیاسی است به زندان قرچک منتقل شد، اما تسهیلات زندانیان عادی مانند مرخصی ماهیانه از او دریغ است و پرونده‌اش همچنان در دست نهادهای امنیتی و دادستانی، مثل همه زندانیان سیاسی. اداره‌ی زندانیان مانند برده‌داری است. زندانی را آدم حساب نمی‌کنند. هیچ حق و حقوقی برایشان قائل نیستند. حتی از ورود کتابچه‌ی آئین‌نامه سازمان زندان‌ها به بند جلوگیری می‌کنند، مبادا از حقوق‌شان آگاهی پیدا کنند.