ارسال کننده خانم صدیقه جعفری 22 دی 93
تینا غروی فیلمساز مقیم انگلستان و پاریس، سازنده فیلم مستند و داستانی است که اولین فیلم داستانیاش نامزد جایزه بفتا شد. تینا یک آرتیویست است، زنی که هنر فیلمسازیاش را در خدمت اکتیویسم گرفته. او با بیپروایی میگوید در فیلمهایش نمیخواهد بیطرف باشد و نظرات و عقایدش را در فیلمهایش نشان میدهد. او معتقد است که رسانههای جریان اصلی در خدمت قدرتهای حاکم هستند درحالیکه رسانهها باید در برابر قدرتهای حاکم و در کنار انسانها بایستند.
.نخستین فیلم کوتاه او به نام «کلوزر»، که داستان زندگی یک دختر همجنسگرا ساکن نیوکاسل است، در جشنواره ساندنس به نمایش درآمده است. «مادر کانتری» (سرزمین مادری) را که درباره بازگشتش به ایران و ارتباط با مادر و سرزمین مادریاش است، برای شبکه چهار انگلستان ساخته است.
.
او معتقد است این سفر باعث شده ارتباط خیلی چیزها را بفهمد؛ اینکه چقدر سخت است انسان احساس کند خانهای ندارد. او با این توضیح که اکنون این دوره را سپری کرده است، تأکید میکند: اکنون خوشحالم که شهروند همه جای زمین هستم.
.
فیلم «آی ام نسرین» (من نسرین هستم) فیلم دیگر اوست که درباره خواهر و برادری است که از ایران به انگلیس پناهنده میشوند. آنها مثل پناهجوهای دیگر انگلیس با مشکلات زیادی رو به رو میشوند.
.
تینا غروی در گفتگو با مریم ویولت از زنان تی وی میگوید: این فیلم برای مخاطبان جوان ساختهشده تا با این دو نوجوان همذاتپنداری کنند و بتوانند درک کنند چرا یک نفر باید از ایران بلند شود و به انگلیس بیاید؛ و اینکه آیا ما میتوانیم درکشان کنیم؟ و آنها را دوست بداریم؟ و این نقطه قوت فیلم است. این فیلم درباره همدردی است. شاید یک روز به خیابان بروی و ببینی این رهگذر یکی مثل علی یا نسرین است و دلیلی ندارد از او متنفر باشم. اینها سرزمینشان را ترک کردند، چون مجبور بودند. در این فیلم چهرهای خوب از ایران نشان داده شده است و نشان میدهد که علی و نسرین از طبقه مرفهی بودهاند.
.
غروی ادامه میدهد: بن کینگزلی حامی فیلم «من نسرین هستم» شد. ما هر دو در سالن انتظار شبکه بیبیسی نشسته بودیم. من نمیدانم چه کسی میتواند بن کینگزلی را منتظر بگذارد! بههرحال به سراغش رفتم و به او گفتم من اگر الآن با شما صحبت نکنم بعداً خودم را میکشم. او هم گفت: پس وقتشه جون یه نفر رو نجات بدیم!
.
او در ارتباط با فیلم مستند جدیدش که با همکاری مایکل مور از سیستم بردهداری در زندانهای آمریکا در دست ساخت است، میگوید: سال ۲۰۱۲ به بازدید یک زندان در لوئیزیانا رفتم. آنجا دیدم زندانیان که اکثراً از سیاهپوستان بودند دارند از مزرعه پنبه میچینند و پلیسهای سفیدپوست سوار بر اسب با اسلحه پاسبانی میدهند. آنجا بود که مطمئن شدم باید دربارهاش یک فیلم بسازم. در زندان نیروی کار در اختیار شرکتهای خصوصی گذاشته میشود. شرکتهایی مثل مایکروسافت، ویکتوریا سیکرت و وال مارت. خیلی چیزها در زندان تولید میشود که آمریکاییها دربارهاش هیچچیز نمیدانند. بنابراین فیلم جدیدم به این موضوع میپردازد و بهعلاوه نشان میدهد که چگونه زندانهای آمریکا ادامه سیستم بردهداری هستند و درواقع بردهداری تحت قانون اساسی آمریکا، قانونی است. ماده الحاقی ۱۳ قانون اساسی آمریکا بردهداری را غیرقانونی کرده، بهجز در زندان. آقای اوباما شاید بخواهد یک نگاهی به این سوراخ دررو در قانون اساسی بکند و این خیلی عجیب است که ایشان خودش حقوقدان قانون اساسی است.
.
در فیلم جدیدم «از کشتزار تا ندامتگاه» با نگاهی به تجربه سیاهپوستان آمریکا بهطور کلی سعی کردم ساختار و مفهوم «دیگری» را توضیح بدهم. اینکه نژاد چطوری یک پدیدهی ساخت ذهن بشر است؟ هدفش چیست؟ و ما چگونه بهعنوان انسان رفتار میکنیم و درباره افراد دیگر پیشفرض میسازیم. ما آموزشدیدهایم که از رنگینپوست بودن بترسیم و بدمان بیاید. در این فیلم من سعی کردم با مخاطب جوان ارتباط برقرار کنم تا یک سری روشنفکر و سخنور. بخش پروژه مطالعه «از کشتزار تا ندامتگاه» مایکل مور راهنمای من و شریک پروژه بود؛ و فکر میکنم تهیهکننده اجرایی فیلممان بشود. چیزی که در کار با مایکل مور خیلی خوب است این است که دوست دارد مطمئن بشود که ما با جمعیت زیادی در دنیا ارتباط برقرار میکنیم. چون این بهراحتی میتوانست تبدیل به پروژهای با مخاطب خاص بشود. زیرا نه همه سیاهپوستاند و نه همه به سیستم زندانها اهمیت میدهند. اما چگونه میتوانی مطمئن شوی که این فیلم میتواند با تمام مردم دنیا ارتباط برقرار کند؟ یکی از مشکلاتمان این بود که ما از رسانهها درخواست سرمایهگذاری میکردیم و مسئله این بود که رسانهها نمایندگان نظام حاکم هستند. بنابراین رسانههای جریان اصلی مشکل داشتند با ساخت فیلمی که نظام آمریکا را بهعنوان حکومت طرفدار بردهداری نقد بکند؛ نژادپرستی در آمریکا را نهادینه بداند؛ در مورد برتری نژاد سفید صحبت کند؛ و بااینکه شرکتهای بزرگ تجاری برای سود بیشتر بخش بزرگی از مردم را به زنجیر بکشد مخالف باشد.
.
من اصلاً علاقهای به بیطرفی در فیلمهایم ندارم. بلکه بیشتر تمام تلاشم را میکنم که مطمئن بشوم جانبداری من در فیلم بهوضوح مشخصشده باشد. من میخواهم از طریق فیلمهایم به مردم بگویم چه کسی هستم. امتیاز شما بهعنوان فیلمساز این است که بتوانید از دیدگاهتان جانبداری کنید. من به شاگردانم در دانشگاه نیوکاسل میگویم که بیطرفی در فیلم، قصه است. برای من فرق نمیکند که دارم درباره یک فیلم آمریکایی در مورد تبعیض نژادی حرف میزنم یا در ارتباط با حقوق زنان ایرانی. چون همهی ما بهانحاء مختلف تحت سلطه نظامهای مختلف هستیم و این نظامها اتفاقاً در سرکوبگری به هم شبیهاند. مسائل حقوق بشری که با دولت ایران داریم درواقع خیلی موازی با مشکلات مردم آمریکا با حکومتشان است. درواقع این دو حکومت رفیق گرمابه و گلستان هستند.