با گرفتن جسارت از فیلم‌های کوتاه آنها را به سمت بیگ پروداکشن‌ها برده‌ایم/ جشنواره‌های بی‌ارزش و دروغین به ارزش‌گذاری‌های کاذب بین فیلمسازان منجر شده‌اند

سعید نجاتی (فیلمساز، مدرس، داور جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره رضوی) درباره وضعیت امروز حضور فیلم‌های کوتاه در جشنواره‌های خارجی گفت: هنوز ما تفاوت بین فستیوال‌های مختلف و جایگاه آن‌ها را نمی‌دانیم. برخی فستیوال‌ها در حدی نیستند که اگر فیلمی به آن فستیوال راه پیدا کند، بگوییم یک شاهکار بوده و بعد بپرسیم چرا در ایران دیده نمی‌شود!

به گزارش خبرنگار ایلنا، اینکه فیلم کوتاه طی این سال‌ها پیشرفت داشته را نمی‌توان منکر شد، اما اینکه بیش از ۵۰درصد این موفقیت‌ها نمایشی است را هم نمی‌توان کتمان کرد. فضای مجازی و درگاه‌های اینترنتی باعث سهولت در نام‌نویسی در جشنواره‌ها و موفقیت‌هایی شده که اساسا وجود خارجی ندارند و بیشتر یک تبلیغ برای فیلم و یک رزومه مجازی برای جشنواره است.

با وجود این جشنواره‌ها و خبررسانی با هزینه در صفحات مجازی تا حد زیادی فیلم کوتاه از رسالت خود دور افتاده و به بیراهه رفته است. فیلم کوتاه همیشه جایگاه و خاستگاهی برای ساخت فیلم‌های هنری و تجربی بوده و بیشتر زمینه را برای ظهور فیلمسازان جوان فراهم کرده است اما اکنون امروزه فیلم کوتاه مانند فیلم‌های بلند داستانی به نمایش مجازی و تبلیغ موفقیت بدل شده است. در این باره با سعید نجاتی (فیلمساز، داور و مدرس عرصه فیلم کوتاه) که تجربه حضور در جشنواره‌های مختلف در دیگر کشورها را نیز داشته است، گفتگو کرده‌ایم.

علت اینکه جوایز بچه‌های فیلم کوتاه در این سال‌ها بیشتر شده، چیست؟

امروز شکل ثبت‌نام در جشنواره‌های خارجی تغییر کرده است، در گذشته مثلاً ما باید فیلم وی اچ اس می‌فرستادیم آمریکا و ۱۵ هزار تومان هم هزینه ارسال فیلم می‌شد که مبلغ قابل توجهی بود. به یاد دارم یک‌بار یک دی وی دی به آمریکا فرستادم که ۴۰ هزار تومان هزینه پستش شد، در حالی که ۴۰ هزار تومان در آن زمان پول زیادی بود، اما الان در عرض نیم ساعت می‌توان به راحتی با استفاده از سایت ویمئو در ۶۰ فستیوال ثبت نام کرد. پس اگر به صورت رندوم در نظر بگیریم امکان اینکه فیلمسازها در فستیوال‌های زیادی شرکت کنند، بیشتر شده و جامعه آماری هم بالاتر رفته است. از طرفی فیلمسازها درک کرده‌اند که حضور در فستیوال‌ها خبرساز است، ولو اینکه آن جشنواره ارزش چندانی هم نداشته باشد. همانطور که می‌دانیم بسیاری از این فستیوال‌ها ارزشی ندارند.

تغییر ماهیت ثبت نام در فستیوال‌ها باعث شکل گرفتن بخش عمده‌ای از این اتفاق است و از یک جایی به بعد فیلمسازها ادبیات جشنواره‌های خارجی را یاد گرفته‌اند، پخش‌کننده‌های خوب را پیدا کرده‌اند و خودشان هم در این جشنواره‌ها حضور پیدا کرده‌اند، همه این‌ها باعث شده با آدم‌های درجه یکی روبرو شویم که فستیوال‌ها آن‌ها را می‌شناسند، پیگیر آن‌ها هستند و فیلم‌های بعدی‌شان را می‌خواهند. در گذشته گاهی با این موضوع مواجه می‌شدیم که فیلمی به جشنواره‌ای نرفته و خبر حضورش برای جشنواره خارجی واقعیت نداشت، اما الان به واسطه آگاهی افراد و دسترسی به اطلاعات دیگر انتشار چنین خبرهایی امکان‌پذیر نیست؛ مثلا می‌گفتند یک فیلم در بخش شورت‌کرنر کن پذیرفته شده و همه گمان می‌کردند چه اتفاق فوق‌العاده‌ای افتاده اما الان همه می‌دانند که تقریبا ۹۰ درصد فیلم‌های متقاضی حضور در بخش شورت کرنر، پذیرفته می‌شوند.

با این وجود هنوز هم این جریان به تعادل نرسیده و هنوز ما تفاوت بین فستیوال‌های مختلف و جایگاه آن‌ها را نمی‌دانیم. برخی فستیوال‌ها در حدی نیستند که اگر فیلمی به آن فستیوال راه پیدا کند، بگوییم یک شاهکار بوده و بعد بپرسیم چرا در ایران دیده نمی‌شود! برخی اوقات آن فستیوال برمبنای نگاه و ایدئولوژی که دارد فیلمی را برمی‌دارد. حضور در جشنواره‌ها راهی است برای اینکه آدم‌ها را به هم نزدیک کند و تفکر آن‌ها را به هم نشان دهد، اما فیلمسازها وانمود می‌کنند که تکنیک و شیوه کار ویژه‌ای داشته‌اند و به همین دلیل به آن جشنواره راه پیدا کردند، درحالیکه وقتی به آن جشنواره می‌روی، می‌بینی یک دورهمی جذاب است و رقابت در اولویت دوم آن قرار دارد و همین که تعدادی فیلمساز را از سراسر جهان دور هم جمع کرده برایش یک اصالتی دارد و می‌خواهد یا جمع شدن آدم‌ها در آن فستیوال یک تبادل افکار صورت دهد. واقعیت هم همین است که فیلم‌سازی برای نزدیک شدن جهان آدم‌ها به یکدیگر است. وقتی فیلمساز‌ها دورهم جمع می‌شوند، با جهان فکری هم آشنا می‌شوند، پس بحث رقابت برایشان در اولویت نیست.

به طور کلی این فستیوال‌های خارجی چقدر ارزنده هستند؟

متاسفانه در خیلی از مواقع با مواردی مواجهیم که وقتی فیلمی برای جشنواره‌های داخلی پذیرفته نمی‌شود، داوران و برگزارکنندگان آن جشنواره به شدت مورد انتقاد قرار می‌گیرند، زیرا فیلمساز می‌گوید فیلم من در چندین و چند جشنواره خارجی پذیرفته شده است، اما حقیقت این است که حضور در جشنواره‌های متعدد خارجی ملاک درستی برای ارزیابی نیست، زیرا بسیاری از این جشنواره‌ها فاقد ارزش هستند و صرفا برای جمع شدن دیدگاه‌های مختلف از کشورهای مختلف در یکجا و تبادل افکار و عقاید سینماگران شکل گرفته‌اند.

در عین حال من شخصا معتقدم که چرا باید با عنوان کردن اینکه فلان جشنواره‌ای که فلان فیلم به آن راه پیدا کرده، فاقد ارزش است، شادی یک نفر را خراب کنیم؟ یک نفر با حضور فیلمش در یک جشنواره ولو نامعتبر که مثلا در یک روستایی در ایتالیا برگزار می‌شود، خوشحال است. چرا من باید با بیان کردن اینکه آن جشنواره معتبر نیست، این خوشحالی را از او بگیرم؟ اما در عین حال این روند خطراتی هم در پی دارد زیرا فیلمساز با استناد به اینکه فیلمش در فلان جشنواره خارجی حضور داشته، معترض می‌شود که چرا آن فیلم برای جشنواره فیلم کوتاه تهران پذیرفته نشده است.

از نظر من هر فستیوالی برای خودش معتبر است به جز فستیوال‌های دروغین، فستیوال‌هایی که از بنیان دروغ و غیرواقعی هستند و پول‌های کلانی هم از این راه به دست می‌آورند؛ به این صورت که یک نفر یک دفتر و میز کار کوچک گرفته، با ادعای برگزاری جشنواره فیلم‌ها را از فیلمسازان می‌گیرد، آن‌ها را در یوتیوب قرار می‌دهد و بعد به همه اعلام می‌کند که فیلم‌های جشنواره را از طریق یوتیوب ببینند و این بازدیدها برایش درآمد ایجاد می‌کند و درنهایت به یک نفر یک لوح تقدیر هم می‌دهد.

حضور در جشنواره‌های مختلف به عنوان داور نیز یکی از معضلات سال‌های اخیر است. در حال حاضر شرط ثبت جشنواره‌ها این است که فیلم‌های جشنواره‌ها که در فیلم فری وی بارگذاری می‌شود، باید دیده شود. به همین دلیل برگزارکننده جشنواره افرادی را از کشورهای مختلف به عنوان داور دعوت می‌کنند و از آن‌ها می‌خواهند که این فیلم‌های بارگذاری شده را ببینند، در نتیجه پلتفرم تشخیص می‌دهد که فیلم‌ها دیده شده است ولی در نهایت وقتی روند را بررسی می‌کنند متوجه می‌شوند که اصلا داور نبوده‌اند، بلکه به عنوان کسی بوده‌اند که فیلم‌ها را تماشا کرده‌اند تا شرط پلتفرم انجام شود و هیچ پولی هم به عنوان دستمزد به آن شخص پرداخت نشده است. در نهایت به برگزیدگان جشنواره هم یک برگ کاغذ به عنوان سرتیفیکیت داده می‌شود که برایشان ایمیل می‌شود. در نتیجه داوری، جشنواره و جایزه کلا جعلی است.

در دوره‌ای که من عضو هیات انتخاب جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم، موردی داشتیم که یکی از بچه‌های انجمن می‌گفت فیلم من در شورت کرنر کن بوده، شما چرا آن را برای حضور در بخش تجربی جشنواره فیلم کوتاه تهران نپذیرفتید؟ گفتم این اصلا ارزش‌گذاری نیست که فستیوالی که در واقع فستیوال نیست و شما پول دادید و ثبت نام کردید و ۹۰ درصد آثار هم در شورت کرنر پذیرفته است را بخواهیم ملاک قرار دهیم و بگوییم که فیلم شما درست است یا غلط است. ضمن اینکه حتی اگر بگوییم فیلم شما به بهترین فستیوال فیلم دنیا رفته است، جشنواره فیلم کوتاه تهران چارچوب‌ها و نگاه و قواعد خودش را دارد و بر آن اساس فیلم‌هایش را انتخاب می‌کند.

من در جشنواره درسدن آلمان از آنجا که با دبیرش دوستی داشتم، توانستم فیلم‌هایی که ارسال شده بود را ببینم. یک فیلمی بود که به جشنواره کن رفته بود و من پرسیدم چرا شما انتخابش نمی‌کنید؟ گفتند «فستیوال ما اصلا چیزی نیست که دهنمان باز باشد برای فیلمی که به فستیوال کن رفته است، ما هویت مستقل خودمان را داریم و حتی ممکن است این یک امتیاز منفی باشد برای آن فیلم که در فستیوال ما حضور داشته باشد، اما ما دوست داریم خودمان ارزش‌گذاری کنیم.» این مشکلی است که در ایران وجود دارد، یعنی فکر می‌کنند اگر فستیوال تهران فیلمی را پذیرفت، باید در فستیوال ایکس هم پذیرفته شود، یا اگر فیلمی در کن بوده باید فستیوال تهران هم آن را انتخاب کند و اگر انتخاب نکند یعنی هیات انتخاب جشنواره تهران بی‌سواد هستند، در صورتی که می‌تواند اینطور نباشد و ممکن است فیلم با معیارها و سیاست‌های آن جشنواره همخوانی نداشته باشد. حتی اگر دقت کنید در برخی خبرها سال برگزاری فستیوال را نمی‌نویسند به این دلیل که مثلا اولین یا دومین دوره برگزاری آن جشنواره است اما همین نگفتن نوعی خبرسازی است زیرا حضور در فستیوال و خارجی بودنش مهم است. البته در این میان خیلی از فستیوال‌ها هم واقعی هستند، حتی اگر در یک روستای دورافتاده باشند، هدف مشخص و روند برگزاری واقعی دارند.

با اینکه رسانه‌ها قصد کمک به بچه‌های فیلم کوتاه دارند، اما متاسفانه تنها چند رسانه هستند که برای انتشار خبر حضور یک فیلم در یک فستیوال، ایمیل یا آدرس سایت آن فستیوال را می‌گیرند و خودشان بررسی می‌کنند که خبر درست است یا نه. غالبا به واسطه اعتمادی که به فیلمسازها دارند و به این دلیل که قصد کمک به بچه‌های فیلم کوتاه را هم دارند، بدون بررسی و بر حسب اعتماد خبر را منتشر می‌کنند، اما نکته این است که همین لطف و اعتماد آسیب‌زننده می‌شود، زیرا ممکن است خبر واقعی نباشد، یا فیلمساز خبر را اشتباه ترجمه کرده باشد، مثلا همین چند روز پیش یک فیلمسازی می‌گفت فیلم من در فلان جشنواره هم راه یافته و هم کاندیدا شده در صورتی که اصلا در ایمیلی که از جشنواره آمده بود، اسمی از کاندیداتوری نبرده بودند. غیرحرفه‌ای‌ترین حالت هم این است که ایمیل پذیرش فستیوال را سریع تبدیل به خبر و در رسانه‌ها منتشر می‌کنند، در صورتی که روند حرفه‌ای این است که صبر کنند تا سایت فستیوال اعلام کند و بعد همه فیلم‌هایی که از ایران در آن فستیوال حضور دارند در قالب یک خبر اعلام شوند، یا لااقل اگر کسی می‌خواهد خبر اختصاصی کار کند در بخشی از آن خبر به فیلم‌های دیگر حاضر در جشنواره هم اشاره کند. همه این مشکلات در حوزه جشنواره‌های خارجی وجود دارد و متاسفانه اتفاق بدی که اخیرا افتاده این است که این معضل جشنواره‌های نامعتبر و خبرسازی‌ها به فیلم‌های بلندمان هم سرایت کرده است.

آیا جشنواره فیلم کوتاه تهران از لحاظ ارزش‌گذاری جایگاه بالایی دارد؟

 فستیوال تهران قدمت دارد و این قدمت باعث اعتبار آن می‌شود چون توانسته است حتی با حمایت‌های دولت، خودش را طی این سال‌ها سر پا نگه دارد. در بحث اعتبار این نکته اول است و نکته بعدی این است که بعضی اوقات داورهای خوبی در بخش بین‌الملل حضور داشته‌اند. نکته‌ای که باعث می‌شود من فستیوال تهران را معتبرتر از خیلی فستیوال‌های درجه B یا حتی درجه A+ یا حتی A اروپا بدانم به این دلیل است که بچه‌های هیئت انتخاب معمولا تکنیک فیلمسازی را خیلی دوست دارند؛ اگر دقت کنید مثلا ممکن است به علت موضوع یک فیلمی آن فیلم در فلان فستیوال اروپایی که خیلی هم محبوب است، حضور پیدا کرده باشد، اما در ایران بیشتر به قدرت فیلمسازی و نوع دکوپاژ توجه می‌شود. یعنی به موضوعیت خیلی نمی‌پردازند که سیاسی باشد یا اجتماعی بلکه این اهمیت دارد که از لحاظ فنی فیلم خوبی باشد.

من نمی‌گویم موضوع فیلم‌ها اصلا اهمیت ندارد، یک درصدی نگاه به موضوعیت فیلم‌ها هم وجود دارد، بالاخره فستیوال تهران است که از دولت پول می‌گیرد، پس نگاه دولتی دارد، اما شما نمی‌توانید هیئت انتخاب را که از بچه‌های فیلمساز هستند، قانع کنید که انتخاب فیلم‌ها را به سمت و سوی موضوعی ببرند. بچه‌های ایران خیلی از لحاظ تکنیکی فیلم‌های خوبی می‌سازند و رقابت در این جشنواره خیلی رقابت سنگینی است. به همین علت بدون تعارف من چه در دوره‌ای که اصلا نمی‌توانستم در انجمن کار کنم، چه دوره‌هایی که می‌توانستم کار کنم، چه دوره‌هایی که فیلم داشتم و چه دوره‌هایی که فیلم نداشتم و فیلم‌هایم رد شدند، باز هم گفتم که جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران فستیوال معتبری است و به هر حال برای ما اهمیت دارد، حتی شاید معتبرترین جایی است که می‌توانی فیلمت را نمایش دهی و در خبرهایی که توسط دفتر جشنواره فیلم کوتاه تهران منتشر می‌شود، حضور پیدا کنی و فیلمت پرزنت شود که این از همه مهم‌تر است.

تنها نکته کوچکی که در این جشنواره وجود دارد و متاسفانه دامن فیلم کوتاه را گرفته، سانسور است. مخصوصا برای افرادی مثل من که از یک دوره‌ای مثل سال ۸۰ می‌آییم و با یک آزادی نسبی در حوزه فیلم کوتاه مواجه بودیم و حالا ناگهان می‌بینم که فیلم کوتاه را سانسور می‌کنند و با این مسئله مواجه می‌شویم که می‌گویند مثلا وزارت ارشاد به هفت فیلم اجازه ورود به فستیوال را نداده است.ا هیئت انتخاب، آن‌ها را انتخاب کرده اما ارشاد اجازه نداده حضور داشته باشند!

یعنی الان ممیزی در حوزه فیلم کوتاه هم اعمال می‌شود؟

خیلی زیاد؛ از ابتدا فیلم کوتاه از لحاظ ماهیتی محصولی بود که به آن می‌گفتند فیلم رادیکال، فیلمی که فیلم‌ساز جوان در آن جسارت استفاده از تکنیک و محتوا را دارد. بحث من فقط محتوایی نیست و تکنیک هم هست، یعنی فیلمسازهای این عرصه می‌رفتند با عنوان ساخت فیلم کوتاه تجربه‌های عجیبی می‌کردند، اما الان در بخش تکنیکی خودمان باعث شدیم این جسارت از بین برود، به این دلیل که فیلم‌ها را به سمت بیگ پروداکشن‌ها برده‌ایم و می‌گوییم فیلم فقط باید به این شکل باشد تا در فستیوال پذیرفته شود، باید دوربین خوب و بازیگر خوب داشته باشد و جرئت نمی‌کنیم این قبیل فیلم‌ها را از گردونه خارج کنیم که این تقصیر خود فیلمسازها و هیئت انتخاب است که ما هستیم، اما از یک بُعد دیگر، محتوایی است. درباره محتوا همچنان همان مشکلی که در جامعه وجود دارد در اینجا هم خودنمایی می‌کند، اینکه فرد تصمیم‌گیرنده است. برای مثال در جشنواره وارش یکی از فیلم‌های من با عنوان «سربازها لک لک را دوست دارند» که بارها در تلویزیون نمایش داده شده است، در آخرین روزی که قرار بود نمایش داده شود، توقیف شد. فیلمی که جوایز متعدد حتی در جشنواره‌های دینی دریافت کرده است. پیگیری کردم و متوجه شدم یک آدمی در اداره ارشاد آن شهر گفته است که این فیلم مشکل دارد و نمایش ندهید، به همین سادگی!

به شدت نگاه‌های سلیقه‌ای و فردی حاکم است و در نتیجه یک فیلم می‌تواند در تهران اکران شود، اما مثلا در مشهد و قم نمی‌تواند اکران شود. فیلم من تا به حال در قم که شهر خودم است، اکران نشده و هیچ کس باور نمی‌کند که با توجه به شمایلی که در این سال‌ها داشته‌ام، فیلم‌هایم توقیف شده‌اند.

یک کلاف سردرگمی وجود دارد و کسی هم شجاعت این را ندارد که بگوید این فستیوال من است و می‌خواهم این فیلم در این فستیوال حضور داشته باشد، زیرا از این می‌ترسد که اخراجش کنند یا مشکلاتی برایش ایجاد کنند. این در حالیست که می‌بینیم بسیاری از فیلم‌هایی که در یک زمانی توقیف شده‌اند، چند سال بعد رفع توقیف شده و اکران شده‌اند، یعنی آیا آن فیلم فقط در آن سال مشکل داشته و در سال بعد مشکلش به خودی خود حل شده است؟!

سانسور فیلم کوتاه عوارض زیادی دارد و ممکن است منجر به نابود شدن فیلمساز شود. یک فیلمساز جوان ممکن است مثلا ۵۰-۶۰ میلیون تومان برای فیلمش هزینه کرده باشد و توقیف آن فیلم ممکن است موجب شود هرگز نتواند هزینه‌هایی که کرده جبران کند و به طور کلی انگیزه‌اش را هم برای ادامه راه از دست بدهد. ایجاد این بی‌انگیزگی و افسردگی که برای فیلمساز جوانی که به سختی فیلمی ساخته که مورد تایید هیات انتخاب هم قرار گرفته اما به دلیل نگاه‌های سلیقه‌ای سانسور یا توقیف می‌شود، مصداق بارز حق‌الناس است.

آیا فیلمساز نباید با توجه به چارچوب‌های موجود و با در نظر گرفتن اینکه جشنواره فیلم کوتاه تهران یک جشنواره دولتی است، فیلم بسازد؟

اتفاقا بچه‌های فیلم کوتاه به شدت حواسشان به این موارد هست و قواعد را پذیرفته‌اند و رعایت می‌کنند، اما گاهی با مواردی مواجه می‌شویم که در سال قبل فیلمی شبیه به همان فیلم بدون مشکل حضور داشته اما امسال توقیف می‌شود. این صرفا به دلیل سلیقه است نه قواعد و چارچوب‌های مدون و مشخص. من همیشه این مورد را به مسئولین گوشزد کرده‌ام که یک زمانی فیلمسازها به حمایت احتیاج داشتند و برای اینکه بتوانند از امکاناتی مثل دوربین‌ها، نگاتیو، بودجه و تجهیزات دولتی استفاده کنند، ناچار بودند هر چه از آن‌ها خواسته می‌شد، انجام دهند، اما الان به راحتی می‌توانند با گوشی‌های موبایلشان فیلم بسازند و با یک کلیک در صدها فستیوال خارجی اکران می‌کند و نمی‌توانید جلوی این کار را بگیرید. ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که فیلم کوتاه یک فیلم پژوهشی است، مثلا در سال ۸۲ می‌دیدیم که فیلم‌های کوتاه از زنان خیابانی نام برده و متوجه می‌شدیم که این معضل جامعه است و فیلمساز روی این معضل دست گذاشته است، مقام بالادستی نیز می‌تواند از این بهره ببرد برای اینکه برود و آن مشکل را حل کند. علاوه بر این فیلم کوتاه با وجود تمام پلتفرم‌های موجود مگر چقدر بیننده دارد؟

من بارها تلاش کردم با مسئولین در رده‌های مختلف جلساتی بگذارم و درباره این موضوع صحبت کنم، ما قواعد را پذیرفته‌ایم، اما اگر بخواهد سخت‌گیری‌ها هر روز به بهانه‌ای بیشتر و بیشتر شود، دچار مسائل بزرگ‌تری خواهیم شد. فیلمساز به راحتی قید حضور در فستیوال‌های داخلی را می‌زند و بدون هیچ چارچوب و ممیزی تنها در فستیوال‌های خارجی شرکت می‌کند. معمولا فیلمسازها آنچه را می‌بینند در فیلم‌هایشان به نمایش می‌گذارند، پس اگر مشکلی را مطرح می‌کنند حتما وجود دارد. ضمن اینکه مگر قرار است نگاه همه آدم‌ها به یک شکل باشد؟ فیلمسازی یک هنر است و لذت آن در این است که هر کسی ممکن است چیزی را ببیند که دیگری ندیده باشد، یک نفر نیمه پر لیوان را می‌بیند و دیگری نیمه خالی آن را.

نظر شما درباره اینکه جشنواره فیلم کوتاه تهران وارد لیست جشنواره‌های اسکار کوآلیفای شده است، چیست؟

یک مشکل بسیار نگران‌کننده‌ای وجود دارد؛ من دیدم که برخی افراد در صفحات مجازی کامنت گذاشته بودند که این چه اهمیتی دارد، مگر چه اتفاق ویژه‌ای رخ داده، این ابزار و فضایی برای رانت است و… کدام رانت؟! یک اتفاق ملی افتاده است، یک جشنواره در کشور ما به درجه‌ای از اعتبار رسیده که جزو جشنواره‌های معدودی در سراسر جهان به شمار می‌رود که می‌تواند فیلمی را مستقیما برای حضور در بزرگ‌ترین رویداد سینمایی جهان معرفی کند. برخی افراد حتی به طور دقیق نمی‌دانند چه اتفاقی افتاده و گمان می‌کنند این اتفاق در بخش ملی است و می‌گویند پس از این به بعد فیلم‌هایمان را بدهیم به جشنواره فیلم کوتاه تهران که به اسکار بفرستد! در حالی که این اتفاق مربوط به بخش بین‌الملل جشنواره است، یعنی جشنواره فیلم کوتاه تهران می‌تواند فیلمی را از ایران یا هر کشور دیگری به اسکار معرفی کند که روند بسیار پیچیده‌ای هم دارد. هیات انتخاب بخش داخلی فیلم‌هایی را معرفی می‌کند به هیات انتخاب بخش بین‌الملل و آن‌ها با توجه به رقبایی که دیده‌اند، می‌گویند که این فیلم‌ها واجد شرایط رقابت با آن‌ها هستند یا نه. پس از آن فیلم‌ها را به بخش بین‌الملل می‌فرستند که همیشه تنها یک داور از ایران دارد، سپس یک فیلم ایرانی یا خارجی برای معرفی به اسکار انتخاب می‌شود. اگر فیلم انتخاب شده ایرانی باشد موجب خوشحالی است اما قطعا هیچ مقام و قدرتی نمی‌تواند هیات داوران خارجی را مجبور کند که حتما فیلمی از ایران را برای معرفی به اسکار انتخاب کنند. این اتفاق یک حال خوب ملی دارد، ولی چطور ممکن است یک نفر کامنت بگذارد و بگوید این برای شما خیلی خوب است و از این آب گل‌آلود برای خودتان ماهی می‌گیرید! کدام آب گل‌آلود؟ یک فستیوال ایرانی واجد شرایط معرفی فیلم به اسکار شده، این یک اتفاق خوب و خوشایند است چطور می‌توانید این گونه به ماجرا نگاه کنید و از یک اتفاق ملی خوشحال نشوید؟ طبعیتا می‌توان این برخوردها را ناشی از خیلی چیزها دانست اما من ترجیح می‌دهم فکر کنم این برخوردها به دلیل ناآگاهی است.