روزنامه کیهان در مطلبی به شدت از مواضع اخیر اصغر فرهادی انتقاد کرد و نوشت:
این فرد، در آبان، در فضای مجازی بیانیهای منتشر کرد. چیزکی که با استقبال رسانههای ضدایرانی فارسی زبان داخلی(!) و خارجی روبهرو شد.
این بیانیه که سست از حیث استدلال و لق از بعد ادبی، گواه روشنی بر مرزبندی ذاتی طیف هدف، با ارزشهای اسلامی و انقلابی و ایرانی بود، چند نکته اساسی را به نمایش گذاشت:
آقای فیلمساز یک بار دیگر اما، این بار صریحتر و به دور از زبان هنر و سینما، پیام عناد با ارزشهای الهی و کینه نسبت به نظام دینی را رو به معاندین داخلی و خارجی فرستاده است. این یعنی، محکم کردن ریسمان پیوند خود با معاندان! از این رو این پرسش مطرح میشود که آیا او به تاریخ انقضای بازیگری یا ابزار بودن خود برای ارادههای معاندان پی برده است؟ کم نبودهاند امثال او که پس از مدتی به دلیل از دست دادن جذابیت، به انزوا رانده شدهاند و دیگر نامی و یادی از آنها در کار نیست؛…این یک نکته اساسی!
آقای فیلمساز ناشیانه تضاد مشی و ادعای خود را به نمایش میگذارد. اگر آقای فیلمساز نگران مردم ایران و آزرده از جنایت در حق مردم ایران است؛ چرا نسبت به سرنگون شدن هواپیمای ایرباس ایرانی در12تیر سال 1367 زبان در قفا کرده است؟ چرا درباره هشت سال دفاع مقدس دیدگاهی منتشر نمیکند؟ اگر مسئله او انسانیت است؛ چرا درباره قتل عام مردم بیدفاع سوریه و افغانستان وکودکان یمنی و… کلامی نگفته و نمیگوید؟…جالب است… ایشان چشم بسته است و انگار که هیچ روی نداده است و روی نمیدهد!
البته آقای فیلمساز نباید هم در بیانیه خود و غیر از آن؛ پیرامون دشمنان واقعی ایران و ایرانی سخن بگوید؛ باید هم جنایتهای استکباریون را در نقاط مختلف دنیا نبیند، چون در غیر این صورت تمام راهها، برای درخشش مصنوعی وی در جشنوارههای رنگارنگ سیاسی دنیا بسته میشود!