ماموریت مرکز گسترش تبلیغ نیست/ تلویزیون آنقدر مستندها را دستکاری می‌کند که هیچ جشنواره‌ای آنها را نمی‌پذیرد

به اعتقاد حامد شکیبانیا؛ شرط نمایش اول برای فیلم‌های حاضر در جشنواره پانزدهم علت اصلی کاهش مستندهای متقاضی در این دوره بوده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، محمد حمیدی‌مقدم (دبیر پانزدهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت) در نشست خبری خود که پیش آغاز این رویداد برگزار کرد از کاهش متقاضیان حضور در جشنواره پانزدهم خبر داد. او در این نشست گفت که امسال باتوجه به تاثیر کرونا و وضعیت التهاب معیشتی؛ پیش‌بینی کرده بودیم که باید روندی نزولی در ارائه آثار به جشنواره داشته باشیم که این اتفاق در دبیرخانه کاملاً مشهود بود. به طوری که تعداد آثار رسیده امسال ۵۵۱ فیلم بود که نسبت به دوره گذشته کاهش داشت.

با توجه به اینکه سال گذشته و در دوره چهاردهم جشنواره سینماحقیقت حدود ۸۵۰ اثر متقاضی حضور در جشنواره بودند، این کاهش آمار قابل تامل مورد توجه اهالی مستند قرار گرفته است. حامد شکیبانیا (عضو هیات انتخاب پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت و معاون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) در حاشیه برگزاری پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت درباره مشکلات مالی در مسیر تولید مستند در سال‌های اخیر و همچنین کاهش مستندهای متقاضی برای حضور در این دوره توضیحاتی را ارائه داد که می‌توانید در ادامه بخوانید:

امسال شاهد کاهش فیلم‌های متقاضی برای حضور در جشنواره سینماحقیقت بودیم و دبیر جشنواره علت اصلی این کاهش را مشکلات اقتصادی معرفی کرد. آیا واقعا دلیل اصلی این روند نزولی تولید صرفا کرونا و مشکلات اقتصادی بوده است؟

در سال گذشته حدود ۸۵۰ مستند به دبیرخانه جشنواره ارسال شد ولی امسال ۵۵۰ اثر متقاضی حضور در جشنواره بودند. این اتفاق چند عامل مهم و تاثیرگذار دارد: اول اینکه ما برای این دوره اعلام کردیم که فقط فیلم‌هایی می‌توانند در جشنواره شرکت کنند که قبلا نمایش یا حضوری در جشنواره‌های دیگر نداشته‌اند؛ به اصطلاح جشنواره را «پریمیر» کردیم. خب این عامل مهمی شد تا تعدادی از فیلم‌ها خود به خود از گردونه حضور در جشنواره حذف شوند. سال‌های گذشته مثلا فیلمی که از تلویزیون پخش شده بود و در جشنواره‌های دیگر هم حضور داشت و در «سینماحقیقت» هم حاضر می‌شد. اما امسال با تصمیم شورای سیاستگذاری به این نتیجه رسیدیم که جشنواره حقیقت را به صورت پریمیر برگزار کنیم. امسال تمام فیلم‌هایی که در جشنواره حضور دارند اولین نمایش خود را در حقیقت پشت سر می‌گذارند. دوم اینکه ماجرای کرونا حتما در سینمای مستند عامل اثرگذارتری است زیرا مستندساز باید یک زمان قابل توجهی را صرف همراهی و همنشینی با سوژه خود کند و نمی‌تواند با محدودیت‌های کرونا این همراهی را به شکل دیگری اجرا کند. بسیاری از سوژه‌ها کسانی بودند که در محدوده خطر بالا کرونا قرار داشتند و امکان پیشرفت کار در این زمان برای مستندسازان فراهم نبود. این ماجرا سال گذشته هم وجود داشت اما از آنجا مستندسازی یک پروسه زمان بر و طولانی است، این اثر در سال جاری بیشتر خودش را نشان داد. این اختلال درست است که روند مستندسازی را متوقف نکرده اما تولید را با کندی و احتیاط همراه کرده است. نکته بعدی هم مسائل اقتصادی در سطح عموم جامعه است که گریبان همه را گرفته؛ به هر حال فیلمسازان هم از دل همین اجتماع بیرون می‎‌آیند و از جامعه جدا نیستند. مشکلات معیشتی و اقتصادی دست و پای مستندسازان را بسته است و به هر حال آن‌ها نیز باید هزینه و مخازج زندگی خود را به نحوی تامین کنند تا بعد به فکر ساخت مستند هم باشند.

یعنی از راه ساخت مستند نمی‌شود امرار معاش کرد و مستندسازان نمی‌توانند از همین طریق کسب درآمد کافی داشته باشند؟

از ۲ یا ۳ سال گذشته بودجه‌های سینما در بخش‌های مختلف چند برابر شده درحالی که بودجه سینمای مستند تقریبا تکان نخورده است. بودجه مرکز گسترش همان بودجه چند سال گذشته است و هیچ تغییری در اعداد و ارقام نشده و تازه نسبت به گذشته کمتر هم تخصیص داده می‌شود. این معنایش این است که وقتی بودجه کم می‌شود، وقتی شرایط امنیت اجتماعی و سلامتی کم می‌شود، طبیعی است که مستندسازان هم کمتر زورشان برسد که فیلم خوب بسازند و در نتیجه با کاهش تعداد و بعضا کیفیت فیلم‌ها روبرو شویم. البته از نظر من در نهایت علت اصلی کاهش تعداد فیلم‌ها برای حضور در این دوره به بحث پریمیر کردن جشنواره برمی‌گردد.

فیلمسازان مستند اعتقاد دارند به دلیل افزایش چشمگیر تولید به سبب تورم بسیار بالا در جامعه، همه فیلم‌ها به سمت دولتی شدن یا سفارشی شدن پیش رفته‌اند. آیا این موضوع در آینده به سینمای مستند ایران آسیب وارد نخواهد کرد؟

غالب فیلم‌های مستند در جهان توسط سفارش دهنده‌های دولتی و خصوصی ساخته می‌شود. اینجوری نیست که مستندساز با بودجه شخصی برود و فیلم بسازد. بسیار اندک و انگشت شمار مستندسازان تامین مالی هستند و با بودجه کاملا شخصی دست به تولید مستند می‌زنند. ولی پشت جریان اصلی مستندسازی سفارش است. اغلب شبکه‌های تلویزیونی هم این سفارش‌ها را می‌دهند. اما نکته مهم این است که همه این سفارشات نافی استقلال نگاه فیلمساز در پرداختن به موضوع نیست. فیلمساز با سفارش دهنده‌اش در یک موضوع مشترک‌المنافعی توافق می‌کند؛ سفارش دهنده مثلا درباره کشتار نهنگ‌ها فیلم مستند می‌خواهد و فیلمساز هم دوست دارد که اتفاقا با همین موضوع فیلمی را تولید کند و این هم‌فکری منجر به تولید آن کار می‌شود. در واقع بهترین حالت این است که شما فیلم مستقل خود را بسازید و دیدگاه شما را یک جایی دوست داشته باشد و آن را از شما بخرد. در دنیا این اتفاق بیشتر مرسوم است. البته مشکل ما این است که نهادهای خصوصی، بنیادهای فرهنگی و کمپانی‌هایی که می‌توانند از سینمای مستند حمایت کنند، وارد میدان نمی‌شوند و بودجه‌ها اغلب بودجه‌های دولتی است. به جز سازمان سینمایی و مرکز گسترش که نقش حمایتی در تولید دارند، سایر بخش‌های دولتی مانند وزارت نفت، وزارت کار، سازمان محیط زیست، وزارت راه و… می‌خواهند دستاوردهای خود را تبلیغ کنند و همین در روند ساخت مستند اختلال ایجاد می‌کند. دیدگاه مستقل ایجاب می‌کند که شما همه‌چیز را ببینید و منصف باشید اما آن کسی که سفارش داده و پول می‌دهد دوست دارد که محاسن کارها بیشتر برجسته و دیده شود. تعارض اصلی اینجا به وجود می‌آید. اگر بنیادهای حمایتی فرهنگی در کشور شکل جدی به خود بگیرد بسیاری از مستندها در حوزه مسائل اصلی کشور مثل محیط زیست و غیره هم رونق می‌گیرد و هم سرمنشا تحول این بخش‌های دولتی در راستای بهبود عملکرد می‌شود. اگر سازمان محیط زیست به شما بودجه‌ای برای ساخت مستند بدهد تا یک جایی با شما جلو می‌آید و از آن جایی که خودش مسئول اشکالات است دیگر با ما نیست. سازمان محیط زیست کارهای خیلی خوبی انجام می‌دهد و دستورالعمل‌های محکمی را اجرا می‌کند اما از یک جایی به دلیل عملکرد اجرایی این سازمان امکان دارد مورد نقد واقع شود که دقیقا از همین جا دیگر ادامه نمی‌دهد. مثلا مستندساز باید با هزینه شخصی برود و درباره دریاچه ارومیه فیلم بسازد؟ خیلی هم در این باره کار شده اما این فیلم‌ها تا چه حد می‌توانند ساخته شوند و یک جایی تمام می‌شود و اجازه پیشروی پیدا نمی‌کند. اشکال کار آنجاست که موسسه خصوصی برای ساخت مستند در ایران نداریم که کاملا حرفه‌ای وارد شود و مستندی با کیفیت را برای عرضه تولید نماید.

مشکل فراگیری که در سینمای مستند و تقریبا همه جشنواره‌های مهم سینمایی وجود دارد، تعارض منافع بین تولیدکننده و برگزارکننده است. مثلا در جشنواره «سینماحقیقت» مرکز گسترش هم به عنوان تولیدکننده حضور دارد و به عنوان برگزارکننده به فیلم‌ها جایزه می‌دهد. این موضوع چگونه قابل حل است که ما شاهد ابهامات در دادن جوایز و حتی پذیرفتن آثار در جشنواره‌های سینمایی نباشیم؟

این موضوع وجود دارد و سال‌هاست که به آن فکر می‌شود. در سینماحقیقت که من در طول ۳ سال گذشته بیشتر با جشنواره درگیر بودم، شاهد بودم که این موضوع مهم بوده است. فیلم‌هایی که برای جشنواره‌ها انتخاب می‌شوند مثل همه جای دنیا باید دبیر جشنواره آن‌ها را انتخاب کند و دبیر باید به جشنواره هویت بدهد. وقتی دبیر یک جشنواره مدیرعامل یک مرکز تولیدی است دیگر نمی‌شود او فیلم‌ها را هم خودش انتخاب کند. در سال‌های قبل هم تا آنجایی که من شاهد بودم دبیر جشنواره ممکن بوده یک یا دو فیلم را برود و به هیات انتخاب بگوید که این فیلم باید در جشنواره باشد. اصلا هیات انتخاب به این شکل رای گیری و مشورتی به همین دلیل به وجود آمده است وگرنه ما در هیچ کجای دنیا هیات انتخاب برای جشنواره‌های سینمایی نداریم. هیات انتخاب جشنواره‌ها در ایران به این دلیل وجود دارد که این تعارض منافع حل شود. مثلا ۳ فیلمساز را دعوت می‌کنند و می‌خواهند که رای دهند و آن‌ها نیز رای مورد نظر خود را می‌دهند و در نهایت هم می‌توانند بیایند گزارش دهند که آیا فیلم‌ها بر اساس رای آن‌ها انتخاب شده یا دبیر جشنواره اعمال نفوذ کرده است. مثلا در یازدهمین جشنواره سینماحقیقت آقای طباطبایی‌نژاد دوست داشتند که فیلم «ترور سرچشمه» ساخته محمدحسین مهدویان در جشنواره باشد اما هیات انتخاب رای به حذف فیلم داده بود که آقای طباطبایی‌نژاد از حق دبیری خود استفاده کرد و این فیلم را به جشنواره آورد. مهم این است که سهم دبیر هم در جشنواره یک یا نهایتا دو فیلم است. در ۲ سال گذشته که مدیرعامل مرکز گسترش (محمد حمیدی‌مقدم) بود، او در هیچ جلسه هیات انتخابی شرکت نداشت و تصمیات بر اساس نظر هیات انتخاب پیش رفت.

یعنی اعمال نظری برای حضور یا عدم حضور فیلمی صورت نگرفت؟

سند نظرات هیات انتخاب موجود است و خود اعضا هم می‌توانند در این زمینه پاسخگو باشند که مثلا فلان فیلم با نظر آن‌ها در جشنواره حضور دارد یا خیر.

این راه‌حل (هیات انتخاب) به نظر شما مسئله را به طور کامل حل می‌کند؟

به نظرم این مدل برگزاری کیفیت جشنواره را پایین می‌آورد. اگر ما بتوانیم برگزاری جشنواره را مثلا به یک موسسه‌ای واگذار کنیم، یک دبیر پنج‌ساله و مستقل برایش انتخاب کنیم و بودجه را در اختیارش بگذاریم، آن وقت همه چیز متفاوت و استاندارد می‌شود. این دبیر می‌تواند با یک نگاه کاملا حرفه‌ای فیلم‌های تولید شده در مرکز و هر نهاد و سازمان دیگری را باهم مقایسه کند و کیفیت‌سنجی کند، آنوقت موضوع تعارض منافع به طور کامل حل خواهد شد. امسال اتفاقا تعدادی از فیلم‌های مرکز در جشنواره حضور دارند و تعدادی هم انتخاب نشدند و در جشنواره حضور ندارند. فیلمسازان این مستندها هم شاکی بودند که چرا از فیلم خودتان دفاع و حمایت نمی‌کنید.

با این حساب چرا همیشه مرکز گسترش فیلم‌های بیشتری در جشنواره دارد و طبیعتا احتمال بالاتری برای کسب جایزه؟

مرکز یک نهاد حمایتی صرف برای مستندسازی است و اگر برای تولید هزینه می‌کند خیلی آن نگاه تبلیغاتی و پروپاگاندایی را هم ندارد. تلویزیون اگر برای تولید مستند پول بدهد آنقدر آن را دستکاری می‌کند که فیلم دیگر نمی‌تواند در هیچ جشنواره‌ای پذیرفته و حاضر شود. نقدی که سازمان صداوسیما در حوزه مستندسازی وجود دارد این است که در مسائل و موضاعات مهم و اساسی باید کمی سعه صدر خود را بالا ببرد. در شبکه مستند این در حال تجربه شدن است، سعه صدر را بالا بردند در نتیجه آمار بیننده افزایش یافته، برنامه‌ها دیدنی و پرمخاطب شدند و تولید مستند کیفیت یافته است. مستند تبلیغاتی ساختن اصلا اشکال ندارد به شرطی که منصفانه باشد، گروه‌های مقابل هم امکان بیان دیدگاه داشته باشند و یک فضای دو طرفه جریان پیدا کند. اگر این شرایط را با تنگ نظری ببندیم عملا فایده‌ای هم از آن تبلیغات نخواهیم برد. تبلیغات برای اقناع ساخته می‌شود نه برای مخالف درست کردن. تلویزیون در بعضی حوزه‌ها باید تبلیغ کند و اصلا ماموریتش همین است ولی این باید درست اتفاق افتد. مرکز گسترش یک نهادی است که ماموریت تبلیغ ندارد و آدم‌ها آزادتر و حرفه‌ای‌تر می‌آیند و خیلی عجیب نیست که فیلم‌ها نسبت به تلویزیون دیدنی‌تر می‌شود.