گالری‌ مناسب برای ارائه آثار در همه سبک‌ها نداریم/ جشنواره هنرهای تجسمی مورد توجه مسئولان و هنرمندان عرصه‌های دیگر نیست/ اثر سال گذشته‌ام با وجود استقبال‌ زیاد فروش نرفت!

یکی از شرکت کنندگان جشنواره هنرهای تجسمی می‌گوید: ما نمی‌گویم هنرمندان دیگر و بازیگران بیایند و اثر ما را بخرند. اصلا چنین توقعی نیست. ما می‌گوییم بیایند و تماشا کنند. در نهایت یک عکس با اثر بگیرند و مثلا آن را در صفحه‌شان منتشر کنند. این کارها تبلیغات مثبتی است که به فرهنگسازی منجر می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، علی حاجی‌مرادی (مجسمه‌ساز) یکی از هنرمندانی است که حضور فعالی در جشنواره‌ها و سمپوزیوم‌ها دارد و امسال نیز اثر بدون عنوانش در بخش طوبای زرین چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر شرکت داده شده و باید دید در روز اختتامیه اثرش برگزیده خواهد شد یا خیر.

سبک کاری حاجی مرادی «هایپر رئال» است که هنرمندان کمی در ایران به آن توجه دارند. ساخت اثری در این سبک و سیاق بسیار پرهزینه است و معمولا فعالان معدود این رویداد چندان مورد حمایت نهادهای دولتی نیستند و باید خودشان برای ساخت آثارشان هزینه کنند که معمولا هم بازخورد مالی ندارد. از سویی دیگر ایران فاقد گالری‌های تخصصی برای نمایش دادن آثار هایپر رئال است به این دلیل که اغلب آثار این سبک دارای ابعادی بزرگ هستند و فضای زیادی اشغال می‌کنند. موارد مذکور بخشی از چالش‌هایی است که در رابطه با آثار هایپررئال وجود دارد.

حاجی مرادی که سال گذشته در دوسالانه مجسمه‌سازی تهران شرکت کرد و اثرش با موضوع خواب بسیار مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، ضمن توضیح درباره فعالیت‌های یک سال اخیرش از مصائبی گفت که برای ساخت اثر و ارائه به جشنواره هنرهای تجسمی فجر امسال با آن‌ها دست به گریبان بوده است.

pp

او در بخشی از صحبتهایش گفت: همانطور که من و خانواده‌ام به سینما و تئاتر و کنسرت می‌رویم و در باد و باران و تابستان و گرما در صف می‌ایستیم، هنرمندان این عرصه‌ها هم می‌توانند به گالری‌ها بیایند و از فعالیت و چند وچون هنرمندان تجسمی با خبر شوند و با آن‌ها ارتباط بگیرند و تعامل کنند. این اتفاق‌ها و چنین اتحادی لازم و سازنده است.

از فعالیت‌هایتان طی یک سال گذشته بگویید.

امسال هم مانند یکی دوسال گذشته فضا و شرایط به دلیل وجود کرونا راکد بود، اما با این حال من به فعالیت‌های خودم ادامه دادم. یک اثر شهری داشتم که برای یکی از شهرستان‌ها بود و آن را اجرا کردم، سپس در دو سمپوزیوم سردیس که به صورت دورکاری و مجازی برگزار شد، حضور پیدا کردم و آثاری را ساختم و به برگزارکنندگان تحویل دادم. ساخت یک سردیس و حضور در جشنواره تجسمی هم یکی دیگر از فعالیت‌های اخیرم است.

از اثری که در چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی امسال ارائه کردید، بگویید.

من در رابطه با مقوله خواب پروژه ذهنی دارم که پنج شش سال است درگیر آن هستم. این پروژه برایم جدی است و مقوله‌ای گذرا نیست. استارت ساخت این اثر پس از پروژه پارسال که در دوسالانه مجسمه‌سازی آن را ارائه کردم، زده شد. این اثر هم مانند اثر قبلی‌ام در سبک هایپر رئال ساخته شده و آبان ماه سال گذشته بود که مدلاژ اثر را شروع کردم.

1670064

شما در اثر قبلی (که در کف لابی تالار وحدت جانمایی شده بود) با وجود بدن و فیگور خوابیده سوژه، امکان بهتری برای انعکاس موضوع خواب داشتید. آیا امسال توانستید با وجود یک سردیس از مخاطبان بازخورد بگیرید؟

می‌شود گفت بله به هدفی که می‌خواستم رسیدم، چون خیلی از مخاطبان را می‌دیدم که با اثر درگیر می‌شدند و با آن ارتباط برقرار می‌کردند.

اثر امسال‌تان که عنوانی ندارد، سردیس شخصی است با چشمان بسته که در اندازه آن اغراق شده است. چه شد تصمیم به ساخت چنین اثری بگیرید؟

یکی از دلایل ساخت سردیس امسالم این بود که می‌خواستم ساخت اثر با ابعاد بزرگ را تجربه کنم که برایم روندی عجیب و جالب بود. واقعا برای ساخت اثر امسال با چالش‌های بسیاری مواجه بودم که البته آن چالش‌ها ظاهرا به چشم نمی‌آیند. اگر کار را ببینید، متوجه می‌شوید در پرداختن به جزییات و دیگر موارد دست کمی از آثار کوچک ندارد.

اتفاقا کار شما در پرداختن به جزییات سخت‌تر است چون باید در طراحی و ارائه ظرافت‌ها و جزییات اغراق کنید؛ چون ابعاد بزرگ است. در ادامه کلیت کار طی چه اتودهایی شکل گرفت؟

همینطور است که می‌گویید. اول می‌خواستم صورتی که از خودم دارم را تا آرنج کار کنم و در فضایی که سقف بلندی دارد به مونتاژ آن‌ها بپردازم اما بنا به دلایلی این اتفاق میسر نشد.

photo_2022-02-09_11-02-13

هدفتان از پرداختن به چنین فیگوری چه بود و می‌خواستید مخاطب اثرتان را در چه فضایی تصور کند؟

می‌خواستم اینگونه به نظر برسد که سوژه در فضایی مانند کلاس درس یا پشت میز کارش است و آرنجش را روی میز گذاشته و چرت می‌زند یا چشمانش را را برای دقایقی بسته است. بعد دیدم فضای کارگاهی من اجازه ساخت چنین اثری را به من نمی‌دهد، که بخواهم آرنجش را کامل بسازم. در ادامه کار همانطور که حال شاهدش هستید، ساخته شد و چند روز پیش از تحویل به جشنواره آن را جمع کردم. کلا ساخت اثرم زمان زیادی از من گرفت که البته لا به لای آن به کارهای دیگر هم می‌پرداختم.

آیا از مکان برگزاری جشنواره هنرهای تجسمی و جانمایی کارتان رضایت داشتید؟

من سر نصب اثر چالش‌هایی داشتم و متاسفانه عوامل برگزاری آنطور که باید با من همکاری نکردند. حین جانمایی اثر در گوشه گالری مربوطه از مسئولان مربوطه خواستم بیایند و پشت کار را ببندند و گفتم حتی می‌توانید برای این کار از متریال‌ ام دی اف استفاده کنید. با آن‌ها سر این موضوع کلی بحث داشتم، اما اتفاقی نیفتاد. در نهایت خودم برای نصب و جانمایی سه روز رفتم و آمدم و در نهایت از جانمایی انجام شده رضایت نداشتم. من بارها به مسئولان این رویداد گفته‌ام انصافا توجه و اولویت شما اثر و هنرمند نیست! با اینکه جشنواره بین‌المللی است و این عنوان سنگین را یدک می‌کشد اما کاستی‌هایی دارد و آن را ساده گرفته‌اند.

بی‌شک نقدهای سازنده و بیان کاستی‌ها به نفع جشنواره است. در ادامه چه مشکلات دیگری سر راهتان بود؟

مثلا اینکه خواستم کنار اثر بارکد نصب کنند تا افرادی که می‌خواهند به اینستاگرامم بیایند و اگر سوالی دارند مطرح کنند و دیگر آثارم را هم ببینند. چنین اتفاقاتی برای مخاطب خوشایند و دلچسب است و زمانی که درخواستم را مطرح کردم، گفتند نه اصلا امکان چنین کاری نیست. بعد گفتم فکر نمی‌کنید ذکر «بدون عنوان» خیلی برای اثر ساده باشد؟ در ادامه پرسیدم ابعاد کار کجاست؟ چون مخاطب باید ازچنین اطلاعاتی در رابطه با اثر مطلع شود.

عنوان اثر مقوله مهمی برای هنرمند و اثرش است و اطلاعاتی را به مخاطب می‌دهد. باید در اینباره با شما مشورت می‌شد.

همینطور است و واقعا ذکر نام اثر فلسفه خاصی نمی‌خواهد. قاعدتا من هم به عنوان سازنده اثر، برای خودم «استیتمنت» دارم. دلم می‌خواست لااقل عنوانی ساده در کنار کار قید می‌شد.

در توضیحات ارائه شده در برچسب کنار کار چه مواردی آمده است؟

تنها چیزی که در لیبل آمده این است؛ «بدون عنوان»، علی حاجی مرادی/کرج! درج نام و اطلاعات واقعا مهم است. پس از اینکه با یکی از عوامل روابط عمومی صحبت کردم، در همان حین خانمی با فرزندش یا فردی دیگر که کم سن و سال‌تر از خودش بود آمدند و کارم را تماشا کردند. فرزند از مادر پرسید این اثر چیست که آن خانم گفت روی برچسب نوشته شده است! در صورتی که روی برچسب کنار کار هیچ توضیحی ذکر نشده بود! در چنین حالتی مخاطب چیزی دستگیرش نمی‌شود؛ چون اطلاعاتی ارائه نشده است. این یعنی اینکه جنس، متریال، ابعاد کار و دیگر موارد مهم نیست. ابتدایی‌ترین گالری‌های دنیا همه موارد را مورد توجه قرار می‌دهند. در نهایت اتفاقاتی که خواستم رخ نداد. شاید روزی از طرف جشنواره هنرهای تجسمی فجر سراغم بیایند و من بگویم اثری برای ارائه ندارم.

index.jpg5

خلق اثری که تفکری پشت آن است آنهم با ابعاد بزرگ و در سبک «هایپر رئال» کار پر زحمتی است.

همانطور که گفتم در رابطه با ساخت اثر چالش‌های عجیب و غریبی داشتم و به هرحال ارائه اثر با کیفیت زحمت دارد. یکی از مشکلات در بخش قالب گیری است و اثر باید این امکان را داشته باشد که تکه تکه از هم جدا شود تا در نهایت سالم از کار دربیاید. بر همین اساس مجسمه ساز مجبور است در جاهایی خط برش‌هایی را اعمال کند. انجام این کار خیلی وقت مرا گرفت چون خط برش‌ها نباید به چشم می‌آمد. به هرحال وجود خط برش کار را لو می‌دهد و کیفیت اثر را پایین می‌آورد. ایجاد و نصب موهای سردیس هم مشکلات خاص خود را داشت چون ابعاد بزرگتر از مقیاس طبیعی است. چالش‌هایی را پشت سر گذاشتم تا بیننده آن چیزی را ببیند که من می‌خواهم. بهتر این است بگویم بر اساس امکانات کمی که داریم، باید مخاطب را گول می‌زدم تا کار را آنطور که باید، ببیند. ما واقعا با امکانات بسیار کم کار می‌کنیم.

یکی دیگر از مشکلات‌ عدم وجود گالری‌هایی است که برای ارائه آثار هایپر رئال تعبیه شده باشد.

همین چند وقت پیش بود که در فرانسه کارخانه‌ای متروکه را تمیز کردند و آن را به نمایشگاهی از آثار مطرح هایپر تبدیل نمودند. البته من آثار این نمایشگاه را دیده بودم و برایم جدید نبودند؛ اما چنین اتفاقاتی خوب است و متاسفانه در ایران شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم. وجود نمایشگاه‌های این چنینی برای نمایش ابعاد بزرگ لازم و ضروری است. شما در دیگر کشورها می‌بینید مثلا یک نفر پانزده سال پیش اثری ساخته و هنوز که هنوزه در دنیا می‌چرخد در اعضای نمایش دادن اثرش پول دریافت می‌کند که در نمایشگاه فرانسه هم همینطور بوده است. اگر این درآمد را ضرب و تقسیم کنیم می‌بینیم که آن هنرمند فقط با نمایش آثارش چندین برابر شخصی چون من در ایران درآمد دارد و حال حساب کنید اگر کارش را بفروشد چقدر سود عایدش می‌شود. متاسفانه در کشور ما چنین روندی مرسوم نیست و می‌توان گفت وجود ندارد. در نهایت مجسمه ساز برای فروش اثرش با مشکلات زیادی مواجه است و شاید نتواند آن را بفروشد.

index.jpg4

فروش آثار هنری و وجود بازاری با چهارچوب‌ها و قوانین مشخص لازمه ادامه فعالیت هنرمندان است و به نوعی تضمین ساخت آثار بعدی آن‌هاست. اثر سال پیش که در دوسالانه مجسمه‌سازی نمایش داده شد، خواهان بسیاری داشت، آیا با وجود آن حجم استقبال در نهایت موفق شدید آن را بفروشید؟

خیلی‌ها دوست داشتند آن تندیس خفته را داشته باشند و خیلی هم از اثر تعریف می‌کردند و می‌گفتند کارت خیلی خاص  است و تعریف و تمجیدها بسیاربود، اما متاسفانه آن افراد نمی‌خواستند برایش هزینه کنند! مثل این است که بگوییم ماشین «بی‌ام دبلیو» خیلی شیک و خوب است و دیزاین زیبایی دارد و موتورش قوی است، اما شرمنده، چون نمی‌خواهیم بیش از پنجاه میلیون برای آن بپردازیم! این را هم می‌دانم که مشتری اثرم می‌خواهد به واسطه نمایش تندیس در ویترین کارش برای خودش جذب مخاطب کند، اما نمی‌خواهد هزینه آن را بپردازد!

اما هنرمندان و گالری دارها هم به نوعی اثرتان را زیبا و با کیفیت دانستند، آیا آن‌ها هم حاضر به خریداری نشدند؟

پارسال که اثرم در دوسالانه مجسمه‌سازی نمایش داده شد، خانم لیلی گلستان در حمایت از من و اثرم موضوعی را در صفحه‌شان مطرح کردند. پس از این اتفاق من برای اولین بار ایشان را دیدم. در همان ملاقاتتی که داشتیم، خانم گلستان گفتند نظرم این است که اثر تو را نگه دارند، چون نمونه بارز هنر معاصر ایران است و باید آن را داشته باشند، شما هم آن را جای دیگری نبر. که من گفتم ضمن تایید حرف شما، هرجا که مبلغ درخوری بدهند می‌پذیرم و اثر را واگذار می‌کنم. نظر خانم گلستان این بود که من با آقای مظفری (مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد) و آن‌هایی که متولی هستند صحبت کنم، تا کار را بخرند و جزو گنجینه هنرهای معاصر و موزه قرارش دهند. من هم گفتم اتفاق خوبی است و از پیشنهاد خانم گلستان استقبال کردم. حتی ایشان گفت؛ نکند قیمت بالا بدهی و نپذیرند و کار را نخرند. من قول دادم در صورت پیشنهاد منصفانه راجع به قیمت اثر، آن را به موزه و متولیان امر بفروشم و گفتم این اتفاق خیلی برایم ارزشمند است. زمانی که پیگیر ماجرا شدم تا اثر را به موزه بفروشم، دیدم که نه! متوجه شدم قرار نیست این اتفاق بیفتد.

مسئولان مربوطه گفتند ما می‌توانیم از طرف موسسه هنرهای معاصر که با موزه هنرهای معاصر ارتباط مستقیم دارد، پیگیر ماجرا باشیم. متوجه شدم که مسئولان موسسه گفتند ما از این نوع کارها نمی‌کنیم و اینکه فقط می‌توانیم کارتان را بخریم، اما قول نمی‌دهیم در موزه باشد و این اتفاق نمی‌افتد چون موزه متعلق به آثار استادان و پیشکسوتان است. در نهایت گفتند کار را می‌خریم، اما اینکه با آن چه کنیم و کجا نمایشش دهیم به خودمان مربوط است! که من نپذیرفتم چون نمی‌دانستم کار را قرار است کجا و در کدام شهر جانمایی کنند و این مسئله برای دیده شدن و ماندگاری اثر بسیار مهم است.

در نهایت اثر را نگه داشتید و حال دست خودتان است؟

بله خوشبختانه اثر دست خودم است. چندین نفر هم با واسطه و بی‌واسطه خواهان آن بودند اما می‌خواستند با مبلغ خیلی کم آن را بخرند که من نپذیرفتم.

ارزیابی‌تان از جشنواره هنرهای تجسمی چیست؟

 تبلیغات جشنواره هنرهای تجسمی خیلی ضعیف بوده است. در جشنواره فیلم فجر امسال تعداد زیادی عکاس و خبرنگار حضور داشتند، اما جشنواره تجسمی اینطور نبوده و اگر بنا به مقایسه باشد باید بگویم این رویداد اصلا مورد توجه مسئولان و هنرمندان نیست. واقعا چه فرقی می‌کند؟ ما فعالان حوزه تجسمی هنرمند هستیم و سینماگران هم هنرمند هستند. شاید حدود پانصد، ششصد نفر به جشنواره تجسمی امسال کار ارائه کرده‌اند و آثارشان تا چند روز پیش به دیوار بود. ما هم هنرمند هستیم و بازیگران و سینماگران هم هنرمند هستند. چه اشکالی دارد برگزارکنندگان از هنرمندان عرصه‌هایی چون سینما و تئاتر بخواهند که به دیدن نمایشگاه جشنواره تجسمی بیایند و آثار را ببینند و برای انجام چنین کاری از آن‌ها دعوت به عمل آورند و حتی برایشان ماشین بفرستند؟ واقعا چرا بازیگران و افراد مطرح عرصه‌هایی چون سینما فکر می‌کنند فقط خودشان هنرمند هستند و به دیگر هنرها توجه ندارند. ؟ این رویه و عدم تعامل هر سال جدی‌تر و بدتر می‌شود. فرش قرمز برای هنرهایی چون سینماست و هنرهای دیگر از این همه توجه سهمی ندارند! به نظرم همه هنرها به هم ربط دارند. همیشه هم در اینباره‌ها مقایسه‌هایی وجود دارد! خیلی دوست دارم در محفلی با سینماگران کشور و بازیگران درجه یک صحبت کنم و متاسفانه تا الان این اتفاق نیفتاده. دوست دارم از آن‌ها بخواهم اسم دو مجسمه ساز مطرح کشور را بگویید! یا از یک نگارگر ایرانی نام ببرند، یا اسم دو خوشنویس ایرانی را مطرح کنند. واقعا چنین هنرمندانی نمی‌توانند بگویند با هنرهای دیگر و هنرمندان عرصه‌های دیگر کاری نداریم و به ما ارتباطی ندارد. مگر می‌شود اینطور باشد؟

همانطور که من و خانواده‌ام به سینما و تئاتر و کنسرت می‌رویم و در باد و باران و تابستان و گرما در صف بلیت می‌ایستیم، هنرمندان این عرصه‌ها هم می‌توانند به گالری‌ها بیایند و از فعالیت و چند و چون هنرمندان تجسمی با خبر شوند و با آن‌ها ارتباط بگیرند و تعامل کنند. این اتفاق‌ها و چنین اتحادی لازم و سازنده است. مطمئنا برای میزبانی هنرمندان عرصه‌های دیگر آماده‌ایم و از آن‌ها پذیرایی می‌کنیم و از دیدنشان خوشحال خواهیم شد. اما خب چنین رویه‌ای در کشور ما وجود ندارد.

index

 مثلا طراحان صحنه و لباس، عکاسان سینما و تئاتر به جشنواره‌هایی چون جشنواره هنرهای تجسمی فجر و دیگر رویدادها بروند و از گالری‌ها دیدن کنند.

ما که نمی‌گویم هنرمندان دیگر و بازیگران بیایند و اثر ما را بخرند. اصلا چنین توقعی نیست. ما می‌گوییم بیایند و تماشا کنند. در نهایت یک عکس با اثر بگیرند و مثلا آن را در صفحه‌شان منتشر کنند. این کارها تبلیغات مثبتی است که به فرهنگسازی منجر می‌شود.

اگر بازیگری یا فیلمسازی با گرفتن سیمرغ خوشحال می‌شود ما هم از حضور هنرمندان عرصه‌های دیگر به شدت خوشحال می‌شویم و ذوق می‌کنیم. همه ما زیر شاخه‌های هنر هستیم و چه ایرادی دارد کمی به هم کمی کمک کنیم؟ این حمایت‌ها و تعاملات بین ورزشکاران رشته‌های مختلف وجود دارد. اما هنرمندان اینطور نیستند و با هم غریبه اند.

به نظرتان آیا اثرتان جزو برگزیدگان جشنواره تجسمی فجر امسال خواهد بود؟

امیدوارم همینطور باشد. اما اینقدر در جاها و بخش‌های مختلف شاهد اتفاقات و مسائل عجیب بوده‌ام که اصطلاحا در ذوقم خورده و برایم فرقی نکند برگزیده شوم و جایزه بگیرم. من کار خودم را می‌کنم و رویه‌ای را پیش گرفته‌ام و آن را دنبال می‌کنم. خیلی شنیده‌ام که دوستانم گفته‌اند چرا کار تو در فلان رویداد فرهنگی و هنری برگزیده نشده و اساس انتخاب چه بوده؟ اینکه افرادی که آن‌ها را نمی‌شناسم در رویدادها و نمایشگاه‌ها پیگیر آثارم هستند، اتفاق خوبی است و اتفاقات این چنین برایم جالب و امید بخش است.

اگر ناگفته‌ای مانده درباره‌اش توضیح دهید.

من همچنان با وجود همه مشکلات به فعالیتم ادامه می‌دهم. بسیار پیش می‌آید که مخاطبان درباره جزییات آثارم از من سوال می‌کنند. دلم می‌خواهد به هنرمندان کم سن‌تر از خودم بگویم اصول کار این است و خوشحال می‌شوم طی همکاری با برخی نهادها و موسسه‌ها امکان چنین کاری فراهم شود.

از فعالیت‌های آینده‌تان بگویید.

جشنواره‌ای از طرف انجمن مجسمه سازان برگزار خواهد شد که مجسمه‌ها نباید سی سانت بیشتر باشد و من برخلاف آثار ابعاد بزرگ می‌خواهم این مدل مجسمه‌ها را تجربه کنم و در این رویداد حضور می‌یابم.