یک ناشر با بیان اینکه نمایشگاه کتاب دقیقه نودی و بدون برنامهریزی درست است، میگوید نمایشگاه کتاب نیازمند یک ساختار درست است.
مجید بدرکوهی، مدیر نشر و پخش ماهریس در گفتوگو با ایسنا درباره برگزاری نمایشگاه کتاب به صورت مجازی و حضوری اظهار کرد: نفی کردن یک موضوع اصلا کار درستی نیست؛ اینکه بگوییم اصلا نمایشگاه نباشد، توزیع نباشد، کتابفروش نباشد، چنین چیزی امکانپذیر نیست زیرا همه ظرفیتهای لازم برای نشر باید وجود داشته باشد. اما مهم این است که این رویدادها و برنامهها را چطور برگزار کنیم. طوری بتوانیم برنامهریزی کنیم که همه حلقههای نشر را در بر بگیرد.
او با اشاره به زمانبندی فعالیتهای نمایشگاه گفت: سه روز دیگر نمایشگاه شروع میشود و الان دارند غرفهها را تحویل میدهند، آن هم نه با نشانی دقیق. ناشر برای انتقال کتابهایش باید آخرین لحظه اقدام کند و هنوز نمیتواند در لیست نشر خود آدرس غرفه را بزند. همه چیز در دقیقه ۹۰ و با برنامهریزی ضعیف است. همه میدانیم که قرار است نمایشگاه در این تاریخ برگزار شود، خب از یک ماه قبل این غرفه را تحویل بدهند تا ناشر فکر کند و فضایی را درست کند که مخاطب و ناشر به بهترین شکل از آن استفاده کنند.
این ناشر با بیان اینکه نمایشگاه کتاب حالت واقعی نمایشگاه را ندارد، افزود: نمایشگاه ما بیشتر یک فروشگاه بزرگ است؛ ساعت کار خستهکننده و در یک بازه زمان طولانی. نمایشگاه، فروشگاه بزرگی است که معمولا اگر حمایت باشد، اتفاقات خوبی میافتد و اگر حمایت نباشد، اتفاق خوبی نمیافتد؛ مانند نمایشگاه مجازی سری قبل که واقعا اتفاقات خوبی نیفتاد، نه خریدی بود و نه حمایتی.
او با بیان اینکه نمایشگاه صددرصد به صنف کتابفروشی و موزعان آسیب میزند، گفت: اما در عین حال در بخش کتابفروشیها و موزعین هم معضلات بسیاری داریم. زمانی که به مشکلی برمیخوریم باید به گذشته آن موضوع هم فکر کنیم که چه اتفاقی افتاده که نیاز پیدا کردیم نمایشگاهی با این ابعاد برگزار شود. یکی از دلایل برگزاری نمایشگاه نبود خیلی از کتابها در کتابفروشیها، رشد نکردن تعداد کتابفروشیها نسبت به ناشرها و نبود امکان عرضه مناسب محصولات بود.
این فعال فرهنگی با بیان اینکه یکسری از مسائل به نشر برمیگردد، اظهار کرد: میخواهیم فضای کسب و کار را آسان کنیم بنابراین مجوز نشر را راحت در اختیار افراد قرار میدهیم و میآییم ۲۰ هزار ناشر اضافه میکنیم. خروجی اینها را من به عنوان توزیعکننده میبینم که تقریبا با ۵۰۰ ناشر بیشتر سروکار نداریم؛ بقیه کجا هستند؟ برخی از این ناشران در پروسههایی مانند نمایشگاه کتاب فرصت عرضه کار خود را پیدا میکنند؛ در خیلی از موارد کتابهای کممحتوا که از نظر ظاهری هم بسیار بسیار بد هستند و حتی استانداردهای کوچک نشر را رعایت نمیکنند. مخاطبان در برخی موارد این کیفیت پایین را به لحاظ ظاهری متوجه نمیشوند و به لحاظ متن نمیتوانند کل کتاب را که بخوانند. کتاب را به خانه میبرند و با کلی اشکالات تایپی و متنی مواجه میشوند و بدترین اتفاق این است که مخاطب از کتاب زده میشود. در مواردی فردی آمده کتاب را مثلا با گوگل ترنسلیت ترجمه و با ناشری که اسمش را هم نشنیدهایم، و مترجمی که شاید وجود نداشته یا تخصصی برای ترجمه نداشته باشد چاپ میکند و در نمایشگاه کتاب اجازه عرضه پیدا میکند چون وزارت ارشاد کنترل محتوایی ندارد.
بدرکوهی ادامه داد: بزرگترین نقش وزارتخانه این است که ناشران را بر اساس کیفیت و نوع کالایی که تولید میکنند و خدماتی که به مشتری میدهند امتیازبندی کند نه بر اساس عنوان کتاب بدون در نظر گرفتن کیفیت محتوایی و حجم آن؛ یعنی اگر شما ۱۰ کتاب ۱۰ صفحهای داشته باشید ۱۰ عنوان کتاب خواهید داشت و به شما یک غرفه ۹ متری میدهند و اگر ۱۰ کتاب هزار صفحهای داشته باشید همان ۱۰ عنوان را محاسبه میکنند.
او تأکید کرد: هر بخش از ماجرای نمایشگاه منوط به یک ورودی و ساختار است و زمانی که ورودیها و ساختارها درست نباشد، خروجیها هم نمیتواند درست باشد. نمیتوانیم همه مشکلات را گردن کسی بیندازیم و بگوییم فلان بخش مقصر است. به ساختار نیاز داریم. مثلا در نمایشگاه کتاب فرانکفورت بعد از دو هفته استراحت پس از برگزاری نمایشگاه، مقدمات نمایشگاه بعدی را آماده میکنند و یک سال قبل از برگزاری به ناشران ایمیل میدهند. نمایشگاه کتاب تهران هم باید مسئول و برنامهریز سالانه داشته باشد، کاری با این حجم نیازمند چندین اتاق فکر در وزارت ارشاد و اتحادیه و صنف است که بعد از نمایشگاه بیایند ببینند برای سال آینده چه باید بکنند. نمایشگاه کتاب تهران تا دقیقه آخر مشخص نبود کجاست. گاه صحبتهایی که میشود کاملا غیرمنطقی است، مطلبی را میگویند بدون اینکه نظرخواهی کنند یا از صنف بخواهند تجربیاتش را در اختیار آنها قرار دهد و یا از تجربیات کسانی که در سالهای مختلف زحمت کشیدهاند استفاده کنند تا هر سال همان مشکلات تکراری را نداشته باشیم اما هر سال قبل از نمایشگاه دوباره همین داستانها را داریم و این اتفاقات وجود دارد و اجازه نمیدهند عیبهایمان را برطرف کنیم.
بدرکوهی با تأکید بر اینکه چرخه نشر مشکل دارد و مشکل مربوط به بخش خاصی نیست، اظهار کرد: واقعا مشکل اساسی داریم، سیستم درست نیست و نقشه راه درستی نداریم. برخی افراد بر اساس سلایق و منافع شخصی و نه منافع صنفی تصمیمگیری میکنند، همه اینها باعث میشود ما به یکدیگر آسیب بزنیم؛ برخی ناخواسته و برخی هم خواسته. من در جایگاه موزع که قرار میگیرم یکسری قوانین برای کتابفروش میگذارم، کتابفروش و ناشر شرایطی برای موزع میگذارند که به یکدیگر آسیب میزنیم. جلسات متعددی در صنف برگزار شد تا بتوانیم نظرات را به هم نزدیک کنیم، به نوعهای مختلف دربارهاش صحبت کردیم، کلی ساعت و وقت گذاشته شد اما خروجیها خوب نشد. بخش زیادی از آن هم به ساختار برمیگردد. میخواهیم در و پنجره را عوض کنیم، طبعا درست نخواهد شد زیرا خانهای که پیآن مشکل دارد، اگر تمام در و پنجرهها را هم دوجداره کنیم، مشکل ساختمان حل نمیشود و اتفاق خوبی برای ساختمان نمیافتد، زیرا آن مشکل زیربنایی است. ما به یک ساختار، صنف قویتر و سیستم درست نیاز داریم تا کارها را با نظم و انضباط پیش ببریم.
او با اشاره به فاصله بین غرفهها و راهرو در نمایشگاه امسال، گفت: امسال فضای نمایشگاهی کمتر است و مشکل داریم. من از متراژ غرفهام به شدت ناراحت هستم زیرا نمیتوانم کالاهایم را ببرم. به دوستانم گفتم در حد چند جلد از هر عنوان کتاب را ببریم زیرا فضایی نداریم که کتابها را ارائه دهیم و مشکلات فراوان است اما میشود با مدیریت درست یکسری کار کرد، نمیگویم به کسی غرفه بدهند و به کس دیگری ندهند بلکه ساختار واقعی یک ناشر مشخص شود. مثلا میبینیم به اسم انتشارات فلان غرفهای دریافت کردهاند اما پنج عنوان کتاب آوردهاند. قطعا پنج عنوان کتاب ثبت نکردهاند و تعداد بیشتر بوده است، اما بعد میگویند کتابهایمان چاپش تمام شده است. اگر ناشر به هر دلیلی نتوانسته کتابهایش را به نمایشگاه برساند نباید به آن میزان غرفه بگیرد و ناشر دیگری هم جا نداشته باشد کتابهایش را بچیند. این مشکلات وجود دارد و باید برنامهریزیها دقیقتر شود.
این ناشر همچنین درباره تجربه خود از نمایشگاه مجازی کتاب توضیح داد: مرحله دوم اصلا خوب نبود. یکبار انجام شد که متوسط بود. عیب بزرگ این بود که هزینه پست برعهده ناشر بود و ناشر علاوه بر آن باید ۲۰ درصد هم تخفیف میداد. اگر کتابها را فرستادم چون در مقابل مخاطب مسئول بودم اما واقعا بیانصافی بود؛ مثلا کتابی ۳۰ هزار تومان بود که با ۲۰ درصد تخفیف میشد ۲۴ هزار تومان، ۱۰ هزار تومان پول پاکت و ۱۴ هزار تومان هزینه پست که میشد ۲۴ هزار تومان. در واقع هرچه کتابهای زیر ۱۰۰ هزار تومان فروختیم، تقریبا هدیه بود و ما از این بابت به مشکل برخوردیم. من به عنوان خریدار در نمایشگاه مجازی شرکت نکردم و عیب و ایرادهای آن را نمیدانم اما در برههای که کرونا بود و نمیشد هیچکاری کرد، نمایشگاه مجازی تنها راهکار بود. مرحله اول تقریبا خوب بود. اما در دوره دوم فروش خیلی کم بود، عدد ناچیزی که بهتر بود درگیر نمیشدیم. البته تجربیات متفاوت است. باید ببینیم این دفعه چگونه خواهد بود.