خبر انلاین 30.04.1401
در مورد رفتارهای اخیر صداوسیما یک مدل ظاهرگرایی و در حقیقت گزارشدهی به مقامات بالا بدون توجه به بافت فرهنگی جامعه سالهاست در رسانه های رسمی و حتی در مدیریت رسمی شکل گرفتهاست.
به نظر می رسد اگر قرار باشد توطئهای در این بین شکل گرفته باشد. کسانی که این تلاشها را برای دورکردن جامعه از فرهنگ و حتی مبانی دینی میکنند بهترین روش برای نفوذ و توطئه را انتخاب کردهاند.
من نمی دانم این کارها از توطئه است یا بیسلیقی اما صداوسیما در شرایط فعلی در پایینترین مرحله و میزان مخاطب قراردارد طبیعی است که صداوسیما اگر دلش برای فرهنگ کشور می سوزد باید هر عامل اضافی را از خود دور کند. باید اشاره کرد که وقتی تلگرام بسته شد، عدهای تصور میکردند مردم سمت برنامه سروش میروند و آن را بهعنوان یک جایگزین داخلی استفاده میکنند.
صداوسیما نیز پول زیادی در اینباره گرفته بود تا مردم از پلتفرمهای خارجی به سمت داخلی بیایند اما وقتی جامعه به این سمت آمد پس از گذشت مدت اندکی مشخص شد اینقدر زیرساختهای این پلتفرم ضعیف است که همه به سمت پلتفرمهای خارجی رفتند. این کارها برای گرفتن بودجه و نابود کردن فرهنگ داخل انجام می شود.
نکته بعد اینکه باید صداوسیما هر چه میتواند تلاش کند تا فیلمهای نمایش خانگی را به داخل خود از نظر محتوایی بکشاند و به پخش آنها بپردازد و با انعقاد قرارداد از آنها حمایت و آثار داخلی را تقویت کند اما موج بزرگی از سانسور در صداوسیما وجود دارد که عدهای تصور میکنند آن را میتوانند در نمایش خانگی نیز اعمال کنند؛ مثلا نگاه کنید ماجرای حذف اسم وریا از برنامه خندوانه یک نکته مهم داشت و نشان داد که چنان فضایی بر صداوسیما حاکم است که برگزارکنندگان یک برنامه تصور میکنند باید پیش از صداوسیما خودشان سانسور کنند.
نمایش خانگی بالاخره در داخل کشور است و امکان تهاجم امنیتی و فرهنگی در آن وجود ندارد اما با این کارها مخاطبهای خود را از دست می دهد. من فکر میکنم که اینها هنوز تصور می کنند که میتوانند یک دنیای ما قبل فضای ارتباطی را در جامعه به وجود بیاورند در حالیکه نه خودشان نه فرزندانشان بلکه نوههای کوچکشان هم ارتباطاتشان را با سیستمهای بیرونی تنظیم میکنند. متاسفانه دلسوزی برای نسل جوان و فرهنگ جامعه درون آنها وجود ندارد.