چارسو پرس: نخستین دوره جشنواره فیلم عمار یا آنطور که در وبسایت آن ذکر شده است «جشنواره «مردمی»
فیلم عمار»، نخستینبار در سال 1389 برگزار شد. آنطور که برگزارکنندگان این جشنواره در بخش «درباره ما» وبسایت رسمی خود مدعی شدهاند «سال 1389، در اولین سالگرد نهم دیماه، طبیعی بود که تلویزیون فیلمهای با موضوع «فتنه» را نمایش دهد اما این اتفاق نیفتاد. به همین دلیل تعدادی از فعالان فرهنگی، تصمیم گرفتند در حد توان خود، برای رساندن این فیلمها به دست مردم تلاش کنند. به این ترتیب، اولین دوره جشنواره در حدود ۳۰نقطه شهری با حدود ۱۹ اثر اکران شد.» این جشنواره که از مرحوم نادر طالبزاده بهعنوان بنیانگذار آن یاد میشود، اکنون به دوره سیزدهم رسیده و دبیری آن در غیاب طالبزاده به سهیل اسعد با نام اصلی ادگاردو روبین، مبلغ آرژانتینی اسلام و فعال فرهنگی در آمریکای لاتین! که در ایران، مخاطبان تلویزیون بهواسطه مستند «جهانشهریها» میشناسندش، سپرده شده است.
یک جمله دستوری عجیب
اسعد در نشست خبری سیزدهمین دوره جشنواره فیلم عمار که دوشنبه، ۱۶ آبانماه در یادمان شهدای گمنام شهرک اکباتان تهران برگزار شد، چیزی گفت که به تیتر خبرگزاریها تبدیل شد: «باید هالیوود شیعی راه بیاندازیم!» او در توضیح آنچه گفته بود، ادامه داد: «فرهنگ و سبک زندگی انقلاب اسلامی پس از چهل و چند سال باید جهانی شود، چراکه بشریت به این الگو احتیاج دارد.» هرچند این توضیح موجب روشن شدن ابعاد آن جمله دستوری نشد و تنها بر ابهامش افزود، اما یادآور این نکته هم بود که چنین ادعایی از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تاکنون بارها و به عناوین مختلف تکرار شده است. ادعایی که احمد طالبینژاد، نویسنده و منتقد شناختهشده سینمای ایران در موردش به «هممیهن» چنین میگوید: «برای تحلیل حرف او باید به اوایل انقلاب برگردیم، دورانی که عدهای معتقد بودند ما باید به سمت سینمای اسلامی حرکت کنیم اما هیچگاه نتوانستند مبانی این سینمای اسلامی را تبیین و مشخص کنند و بهعنوان مثال به این سوال پاسخ دهند که آیا به فرض اگر در فیلمی نماز خواندن، روزه گرفتن و این قبیل امور را نشان دهیم، آن فیلم در حوزه سینمای اسلامی میگنجد؟ و اساسا چگونه میتوان هنر- صنعتی که در غرب ریشه دارد، در اروپا متولد شده و در آمریکا رشد کرده- را به گفتمانی اسلامی تبدیل کرد؟ درحالیکه هنوز خیلی از مبانی زندگی اجتماعی در سراسر تاریخ ایران، به آن شکل که باید و شاید اسلامی نشده است. این قبیل اظهارنظرها به عقیده من، رها کردن تیری در تاریکی است و قصد گوینده را تنها میتوان محبوب مقامات بالاتر از خود شدن قلمداد کرد، وگرنه خود این افراد هم میدانند که چنین چیزی امکانپذیر نیست. زمانی حوزه اندیشه و هنر اسلامی که بعدها به حوزه هنری تغییر نام داد، قرار بود همین کاری را بکند که این آقا اکنون میخواهد انجام دهد، یعنی هالیوود اسلامی یا هالیوود شیعی درست کند اما نشد و نشدنش هم هزارویک دلیل داشت و یک دلیل اینکه برخی ایدئولوژیها از ظرفیت لازم برای جهانیشدن برخوردار نیستند. این جریان چندین مرتبه نام عوض کرده است، از سینمای معناگرا تا سینمای دینی و هربار کسانی آمدند و برای تبیین اصول و قواعد آن بودجههایی گرفتند اما هیچگاه راه به جایی نبردند.»
او ادامه میدهد: «ما در تاریخ سینما مشاهده میکنیم که بعضی کشورها به تأسی از هالیوود، مراکز تولید فیلم راهاندازی کردند و بهعنوان مثال در هندوستان، بالیوود را ساختند یا در ایتالیا، وسترن اسپاگتی را که تقلیدی از وسترنهای آمریکایی بود، اما هیچکدام اینها نتایج مطلوب بههمراه نداشت و فیلم بالیوودی، ربطی به فیلم هالیوودی نداشت و اساسا آنطور که هالیوود بر سبک زندگی مردم تاثیر گذاشت، اثرگذار نبود. بنابراین اینگونه اظهارنظرها بهنظرم لقلقه زبان و دوزاری گوینده این حرف بهقول قدیمیها کج است. این حرفها از سر فکر و واقعاندیشانه نیست و گوینده حرف با واقعیتهای عملی آنچه میگوید، آشنا نیست.»
موضعی بلندپروازانه که در پتانسیل عمار نمیگنجد
این «تیری در تاریکی»، آنطور که احمد طالبینژاد مینامدش برای حسین سلطان محمدی، منتقد سینما و کارشناس فرهنگی نیز عجیب مینماید و درموردش به «هممیهن» چنین میگوید: «او اگر قصد داشته بگوید، میخواهیم مرکز تولید مجموعهای از آثار با محوریت عقیدتی، فرهنگی، نگاهویژه به مستضعفان جهان، جنبشهای آزادیبخش و اینقبیل نهضتها یا حتی با محوریت جبههمقاومت راهاندازی کنیم، میتوانست از واژههای بهتری استفاده کند، بهنظر من واژهگزینی خوبی نداشته.»
او ادامه میدهد: «اینکه برگزارکنندگان جشنواره فیلمعمار گمان کنند میتوانند بهعنوان یک پایگاه، نگاهی انحصاری در این زمینه داشته باشند، از نظر من نوعی آرمانگرایی کلامی است و موجب طرح این پرسش که چرا این جشنواره باید نگاه خود را منحصر به این موضوع کند؟ و آیا به عنوان مثال اوج نیز نمیتواند چنین ادعایی را مطرح کند و از چنین واژههایی بهره ببرد؟ یا حوزه هنری؟ و حتی جشنواره فیلم مقاوت؟ از نظر من اگر هم آرمانی دارند و گمان میکنند باتوجه به سابقهشان در نمایش فیلم در مناطق بدون سالن و حتی توزیع فیلمهای تولیدی در منطقه، استفاده از این واژه یک اقدام تبلیغاتی کلامی است، گمان نمیکنم چنین چیزی در مجموعه ساختار جشنواره فیلمعمار به همین سادگی میسر باشد.»
ما هالیوود را بهعنوان مجموعهای میشناسیم که اقدام به تولید آثار سینمایی بلند میکند، آیا جشنواره عمار میخواهد درگیر این قضیه شود یا همچنان مسیر این سالهای فعالیت خود را در تولید آثار کوتاه و مستند پیگیری کند؟ این سوالی است که سلطان محمدی در پاسخ به آن چنین میگوید: «در مقابل چنین اعلامنظر و اعلامهویتی، پرسشهای بسیاری مطرح میشود. زمانی که شما از هالیوود نام میبرید، یعنی بسیاری چیزها را باید مشخص کنید ازجمله اینکه باید سیاستگذاری کنید، مسیر تزریق سرمایه و چگونگی جذب نیروهای خود را تعریف کنید، مشخص کنید چه تولیداتی با چه افقی خواهید داشت، در چه شبکهای توزیعشان خواهید کرد و… درنتیجه احتیاج به مقدمات بسیار دارد و بهنظرم صرف واژه نمیتواند گویای زوایای یک حرکت استراتژیک یا راهبردی باشد. شاید نقطه شروع باشد، اما با احترام به دوستان برگزارکننده جشنواره فیلمعمار گمان نمیکنم چنین اعلام موضع بلندپروازانهای در پتانسیل این جشنواره بگنجد، مگر آنکه لجستیک یا تدارکاتی بسیار قوی برای آن طراحی شده باشد.»
هالیوود شیعی برای کدام مخاطب؟
در کنار نبود تمام آنچه سلطان محمدی به آن اشاره میکند، سوال دیگر این است که مخاطب این هالیوود شیعی، چهکسانی خواهند بود؟ سوالی که طالبینژاد در پاسخش میگوید: «آمریکا وقتی هالیوود را برپا میکند، مردم کل دنیا را مخاطب خود میداند و فیلمهایش را به تمام جهان عرضه میکند، شما اگر بخواهید فیلم شیعی بسازید، میخواهید به کجا صادرش کنید؟ نمونهای در این زمینه به ذهنم میرسد. خاطرم هست هنگامی که طالبان از افغانستان رفته بودند و این کشور دوران جمهوریت خود را طی میکرد، فیلم «دوئل» احمدرضا درویش در کابل با این تصور به نمایش درآمد که شیعیان کابل برای تماشای این فیلم هجوم خواهند آورد. این فیلم یکهفته روی پرده ماند و خاطرم هست یکی از کسانی که آن زمان مسئول عرضه فیلم در کشورهای خارجی بود در گفتوگویی خصوصی گفت، حتی هزینهای که برای رفتن عوامل فیلم به این کشور شد، با نمایش آن در کابل درنیامد. درواقع ما چیزی بهنام بازار شیعی نداریم که بخواهیم فیلمهای شیعی را در آن نمایش دهیم. وقتی ما برچسب شیعی به اثری میزنیم درواقع بخشی از مسلمانان یعنی سنیها را از دایره تماشاگران آن خارج کردهایم و همینطور کسانی که این ایدئولوژی را نمیپسندند، بنابراین همانطور که اشاره کردم، هالیوود شیعی توهم است و هیچگاه به مرحلهعمل نخواهد رسید.»