محمدحسین توتونچیان میگوید همه مشاغل در چند ماه گذشته به فعالیتشان ادامه دادند چرا نوبت به موسیقی رسید همه هنرمندان را بیشرف نامیدند کاش بدانیم که راه حل مسائل سیاسی سواستفاده از هنر نیست، هنر یک صنعت است و ابزار سیاسی نیست.
مهسا بهادری: به چند سال گذشته بازگردیم، اسفند ۱۳۹۸ همان زمان که ورود کرونا به کشور به صورت رسمی تایید شد، کرونایی که سینما، تئاتر، کنسرت و حتی رستوران را هم تعطیل کرد در همین میان هنرمندان اقدامی دستهجمعه انجام دادند و تعدادی از آنها از جمله همایون شجریان کنسرت آنلاین برگزار کردند که بازهم چاره ساز نبود، سالنهایی که روز به روز خالیتر میشدند، کمی گذشت اوضاع بهبود پیدا کرد سالنهای سینما باز شد، کمی بعدتر هم سالنهای تئاتر فعالیتشان را از سر گرفتند اما بازهم این کنسرتها بودند که نتوانستند فعالیتشان را از سر بگیرند، از ابتدای ۱۴۰۱ که تقریبا کشور به وضعیت طبیعی بازگشت، کنسرتها هم تصمیم گرفتند که آرام آرام فعالیتشان را از سر بگیرند.
کنسرتهایی که بیش از دوسال فعالیت نکرده بودند و هنرمندان این عرصه به قدری دچار مشکلات معیشتی شده بودند که یا سمت ساخت ساز رفته بودند و از طریق فروش آن سازها کسب درآمد میکردند یا هنرمندانی مثل فریدون اسرایی برای اینکه بتوانند اثری تولید کنند ناچار به فروش زمینشان که بخشی از پساندازشان بود، شدند. اوضاع کمی روبه بهبود گام نهاده بود که یک ناآرامی در کشور همه چیز را از روال طبیعی خارج کرد، سالنهای تئاتر تعطیل شدند، کسی به سینما نرفت و البته کسی هم حال و حوصله شادی در کنسرتها را نداشت. بعد از مدتی یعنی در اواسط آذر بازهم سینما و تئاتر به کارشان ادامه دادند و کنسرت بازهم تنها ماند.
بسیاری خواستار تحریم، لفو و کنار گذاشتن کنسرتهای موسیقی شدند، دستآخر مسئولانی که روزگاری به محمدرضا شجریان اجازه اجرای کنسرت نمیدادند، دست به دامن خوانندهای شدند که چندان شهرتی نداشت، خوانندهای که روی صحنه آمد تا بخواند «مثلا روم زوم کنی بوم بوم کنه قلبم، مثلا هی لج کنی راه کج کنی از من» هرچند که این محتوا ارزش برگزاری کنسرت را نداشت اما سرآغاز خوبی برای شروع کنسرتها و روشن شدن دوباره چراغ سالنها بود.
پس از آن سیروان خسروی روی صحنه آمد و کمی بعدتر هم رضا صادقی خواست که برای مردم زلزله زده خوی بخواند. در این میان ماکانبند هم روی صحنه رفت با وجود اینکه آثار شاد زیادی را در کارنامه دارد، تمام موسیقیهای غمگینشان را برای مخاطبان اجرا کردند. امروز هم جشنواره موسیقی فجر به طور رسمی فعالیتش را آغاز کرد.شاید شروع کردن دوباره کنسرتها دستکم با خوانندهای مثل زانکو کار چندان درست و مطلوبی نبود همین باعث شد هشتگهایی زیادی برای خوانندگان زده شود؛ اما سرآغاز خوبی بود تا دوباره یادآوری شود« راه حل مسائل سیاسی سواستفاده از هنر نیست، هنر یک صنعت است و ابزار سیاسی نیست.» این حرف را محمد حسین توتونچیان، تهیهکننده موسیقی میگوید و متن کامل صحبتههایش در ادامه نوشته شده است.
چرا کنسرتها با زانکو کلید خورد؟
اینکه چرا کنسرتها با زانکو شروع شد مربوط به تصمیم تهیهکننده زانکو است، آنها خواستند که اول باشند اما به هرحال هرکسی که اول شروع میکرد مورد تهاجم قرار میگرفت، به هرحال این قضیه باید از یکجا شروع میشد، از طرف دیگر، هجمههای که به سیروان وارد شد، من روی صحبتم با کسانی است که به سیروان خسروی یا هر فرد دیگری که کنسرت برگزار میکند هجمه وارد کردند. این افراد را بیانصاف خطاب میکنم.
چرا چنین اتهامی وارد میکنید؟
بازیگران در پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی مشغول بازی هستند، فوتبالیستها روی چمن میدوند، کارمندان سرکار میروند، معلمها در مدارس هستند، حتی خبرگزاریها هم کار میکنند همه مشغول فعالیت هستند. تمامی مشاغل به جز موسیقی، در پنج ماه گذشته، حتی یک روز هم دست از کار نکشیدند، الان همان افرادی که حتی یک روز هم کسب و کارشان را تعطیل نکردهاند به جامعه موسیقی که پنج ماه کامل است دست از کار کشیدهاند میگویند بیشرف! این همان بی انصافی است که من درباره آن میگویم. اگر ما در جستجوی یک جامعه لیبرال و دارای آزادی بیان و آزادی شغل هستیم، چرا این آزادی را برای خودمان قائلیم ولی نوبت به دیگران که میرسد برچسبهای مختلف به آنها میزنیم وحقوق اولیه آنها که فعالیت و ارتزاق و کسب روزی است را نادیده میگیریم؟ پاسخ آنها این است که مشاغل دیگر جزو اولویت های جامعه هستن ولی شغل شما مهم نیست! فقط یک شغل دیگر در این کشور نام ببرید که همین توقع را از آنها کردید! چه اتفاقی افتاده که همه شغلها مهم هستند به جز موسیقی؟ یعنی کل جهان واجبند ما بیخود هستیم؟ آن افرادی که همه مشاغل را مهم میدانند اما کار ما را فقط برای سرگرمی و تفریح قلمداد میکنند چه کسانی هستند؟مگر نه اینکه عده زیادی از این طریق امرار معاش میکنند، آنها انسان نیستند یا با این هزینه های سرسام آور زندگی نمیکنند؟ این افراد که شغل ما را فقط سرگرمی میدانند با جاهلانی که موسیقی را مطربی میدانند، هیچ تفاوتی ندارند.
جشنواره موسیقی فجر کار خود را شروع کرده و خوانندگان مطرحی هم در آن حضور دارند، با این اوضاع چه آیندهای در انتظار وضعیت موسیقی ما است؟
اگر مردم ما نگاه منصفانه و عادلانهای داشته باشند و با منطق به مسایل نگاه کنند، موسیقی تنها هنری بوده که هیچگاه به کمک دولتی نیاز نداشته، حمایت هیچ دولتی پشت آن نبوده است. دقیقا برعکس سینما و تئاتر که توانسته از کمکهای دولتی بهرهمند شود. موسیقی میتواند روی پای خودش بایستد و جریانش را بازتولید کند و جریانسازی کند. صنعت موسیقی کشور هیچ کمکی از هیچ نهاد و ارگانی دریافت نکرده، و نخواهد کرد، در حالی که این تفاوت را وزارت ارشاد در تمام دولتها برای کمک به تئاتر و موسیقی قائل بودند. حتی در همین جشنواره هم، بودجهای که وزارت ارشاد به تئاتر فجر و به جشنواره فیلم فجر میدهد دهها برابر جشنواره موسیقی است؛ در واقع این موسیقی است که به خودش کمک میکند و از محل درآمد کنسرتهای پاپ، درآمد کنسرتهای محلی و سنتی و آیینی تامین میشود.
در جشنواره موسیقی فجر، علاوه بر گروه های مطرح، گروههایی که فرصت اجرا و هنرنمایی ندارند، مثل موسیقیهای محلی، مقامی، خاص، بیکلام، نواحی و… به اجرا میپردازند، اما این موسیقی پاپ است که با حضورش از این دیگر انواع موسیقی حمایت میکند. به همین دلیل حضور موسیقی پاپ صرفا به منظور کمکردن هزینه های اجرا برای حیات گروههای دیگر است. اگر مردم انصاف داشته باشند و خودبرتر بینی نداشته باشند و فکر نکنند که همه حرفهها مهماست و موسیقی اهمیت ندارد، اتفاق بهتری رقم میخورد.
موسیقی مانند برخی مشاغل دیگر آورده ارزی دارد و افراد بیشماری از این طریق امرار معاش میکنند با این حال نمیدانم چه شده که ما شدیم تفریح و تفنن، بقیه مشاغل شدند شغل های واجب و حیاتی.
ماکان بند روی صحنه رفت و تمام آهنگهایی که خواند غمگین بود، این روش را میتوان پیشنهاد داد برای اینکه مخاطب به سالن موسیقی بیاید و تا این اندازه آن را نفی نکند؟
اینکه مردم ما را تحت فشار قرار دهند و ما هم به دنبال آن مجبورشویم یک اتفاق خاصی را رقم بزنیم، این از نظر من زشت و قبیح است. هنر و هنرمند زمانی زنده است که بدون فشار از هر سمتی، راه خودش را طب کند، در غیر اینصورت هنرمند نیست، هنربند میشود. راه حل مسائل سیاسی سواستفاده از هنر نیست، هنر یک صنعت است و ابزار سیاسی نیست. اجازه دهیم انسانها آزاد و آزادانه زندگی کنند، کسی را به کاری محکوم نکنیم، افرادی را به اجبار به انتخاب سلیقه خودمان صوق ندهیم، به انسانها اجازه زندگی کردن و حیات داشتن و انتخاب شغل بدهیم، اگر دنبال آزادی هستیم، از خودمان شروع کنیم و به دیگران حق انتخاب مسیر زندگی دهیم. اینکه هنرمندی موافق یا مخالف نظر و نگرش و شیوه سیاسی شما هست یا نیست رو هم به او بسپاریم و به تصمیمش احترام بگذاریم، هنرمند بی شرف نیست، آیا شما میدانید شرافت چیست؟
شرافت در انگشتان پیرمرد و جوان و زن و مرد این دیار است که ساز میزند و با آن امرار معاش میکند نه هزاران هزار اختلاسهای کوچک و بزرگی که همه هر روز در قوط و معاش خود داریم و سکوت میکنیم.