فریدون صدیقی روزنامهنگار کهنهکار معتقد است رسانههای داخلی مرجعیت ندارند به این خاطر که مسئولان پاسخگو نیستند.
مهسا بهادری: بیش از سه ماه از شروع مسمومیتهای سریالی دانشآموزان در مدارس شهرهای مختلف ایران میگذرد. این حادثه در ابتدا در نهم آذر از یک مدرسه دخترانه در قم شروع شد و بعد از آن به مدارس بروجرد رسید. حالا ردپای این مسمومیتها به مدارس شهر تهران هم کشیده است. در روزهای اخیر مسمومیت دانشآموزان جز سوژههای پررنگ رسانهها شده و پاسخها و دلایل مختلفی از سوی مسئولان برای آن عنوان میشود. تداوم و فراوانی این مسمومیتها، نشان از عمدی بودن آن میداد، اما همچنان این موضوع تکذیب میشود و دلیل دیگری هم برای این اتفاق مطرح نمیشود.
در میان تمام این تعجبها و پرسشها رسانه است که پا به میان میگذارد. رسانهای که وظیفهاش پرسشگری و روشنگری است. پرسشی که نهادهای دولتی باید پاسخگوی آن باشند، این پرسشگریها معمولا به نتیجهای نمیرسد، چون نهادها وظیفه خود که پاسخگویی است را انجام نمیدهند و در صورت بروز یک اتفاق اولین کای که انجام میدهند، پنهان کردن موضوع است که همین ماجرا باعث نشر اکاذیب میشود و این امکان را به رسانههای خارج از کشور میدهد که روی موضوعات موجسواری کنند و هر دادهای را منتشر کنند، درصورتی که اگر اطلاعرسانی قطرهچکانی نباشد و اخبار و توضیحات لازم و به موقع ارائه شود کار به نشر اکاذیب یا دامنزدن به بحران نمیکشد، اما این مسئله رعایت نمیشود و همیشه تبعات سنگینی هم به همراه دارد، به بهانه همین موضوع به گفتوگو با فریدون صدیقی نویسنده روزنامهنگار پرداختیم که در ادامه میخوانید.
نقش رسانه در مدیریت یا دامنزدن به بحران چیست؟
هرگونه انتظار روشمند، قانونی و مبتنی بر اخلاق حرفهای در صورتی معنی دارد که زیست رسانهای متوازن و متعادل باشد، یعنی وقتی باید از رسانهها انتظار کار به موقع و شفاف داشته باشیم که رسانه زیست آزاد و متعهد داشته باشد؛ اما الان چنین چیزی وجود ندارد. به دلایلی که کاملا مشخص است. هرگونه اطلاعرسانی که دولت را مورد پرسشگری قرار دهد، از نظر دولت اشتباه است و اطلاع رسانی درستی نیست؛ یعنی وقتی روزنامه بگوید گوشت کیلویی ۵۰۰ هزارتومان شده، توبیخ میشود. چون دولت را خطاب قرار داده و در حال پرسشگری از او است.
در فضایی که این توازن و تعادل واقعبینانه و منصفانه مبتنی بر کانون مطبوعات و اخلاق حرفهای وجود ندارد، انتظار پیگیری ویژه از جانب رسانهها که معمولا به نتیجه هم نمیرسند، توقع بیجا و نامنصافانهای است. درباره همین مسئله مسمومیت دختران چه کسی باید شفافسازی کند؟ نهادها، وزارتخانهها و سازمانهای مربوطه پاسخگو باید رسیدگی کنند، اما بیش از یک ماه است که این ماجرا موجب تنشآفرینی در جامعه شده، اما چه کسی درباره آن پاسخگویی کرده است؟
بیش از سه ماه است که این ماجرا شروع شده، اگر رسانه از همان ابتدا درست اطلاعرسانی میکرد، کار به چنین جایی میرسید؟
دیگر رسانه باید چه کار میکرد؟
باید پرسشگری میکرد.
مگر ما پرسشگری داریم؟ رسانه از چه کسی باید پیگیری کند؟ خبرنگار طرح موضوع میکند اصلا او را به مراسم راه نمیدهند که بخواهد پرسشگری داشته باشد. مشکل این است که نهادها درست اطلاعرسانی نمیکنند و زمانی که به پدیده دامنزدن میشود، تازه شروع به اطلاعرسانی قطره چکانی میکنند، درواقع این مسئولین هستند که به اتفاق دامن میزنند و تکرار یک پدیده باعث میشود افکار عمومی نسبت به یک موضوع حساس شود.
رسانهها هم کمابیش اطلاعاتی را منتشر میکنند که بازهم بابت همین اطلاعات مورد سرزنش قرار میگیرند. پس مشکل از رسانهها نیست چون مجالی برای پرسشگری ندارند. منابع موثق اطلاعات، منابع دولتی هستند، آنها اطلاعرسانی نمیکنند و اتفاقا پدیدهها را میپوشانند بعد از مدتی میگویند ما کلی تحقیق کردیم این مواد سمی کشنده نیست.
اصلا رسانههای داخلی مرجعیت دارند؟
رسانههای داخلی مرجعیت ندارند، الان خبر را بیبیسی و ایران اینترنشنال منتشر میکنند و بعد از آن مسئولین توضیح میدهند.
رسانهها در ایران با دو دسته تقسیم میشوند، رسانههای دولتی مثل صداوسیما و رسانههای غیردولتی یا مستقل. عملکرد این دو رسانه در بازگویی این اتفاق چگونه ارزیابی میکنید؟
رسانهها دو دسته هستند، یکی رسانههای دولتی مثل کیهان، اطلاعات و جام جم یکسری هم نیمه دولتی یا مستقل هستند. متاسفانه این دو نوع رسانه به دلیل نگاه بستهای که دارند سعی میکنند یکدیگر را سرکوب کنند و یک جنگ رسانهای راه میاندازند. نکته این است که رسانههای بخش خصوصی در دامن زدن به موضوعات خیلی نقشی ندارند و عملکرد رسانههای غیردولتی در این موضوع خیلی خوب بود اما رسانههای دولتی تریبون دولت هستند و چیزی را میگویند که دولت میگوید. ماجرا هم این است که رویکرد دولت نسبت به رسانهها و بازگویی آنها رویکرد اشتباهی است و مرجعیت آنها را گرفته است.