وی افزوذ: از منظر «مطالعات رسانه»، قطع به یقین قانون اساسی و کلا قوانین بالادستی ما در خصوص صداوسیما، باید اصلاح شود. چراکه ما هرگز نمیتوانیم تنها یک رسانه دیداری و شنیداری به بصورت «تک رسانهای» داشته باشیم، اجازه ندهیم او هیچ رقیبی داشته باشد و پلتفرمهای نوین، تلویزیونهای اینترنتی و نمایش خانگی را هم ببندیم و بگوییم که ما مسئول آنها هستیم و آنها را به ساترا واگذار کنیم.
این استاد ارتباطات با اشاره به گذشت ۷ دهه از ظهور و فعالیت تلویزیونهای رسمی، خصوصی و کابلی در دنیا گفت: اینکه امروز پس از ۷۰ سال بگوییم که ما یک رسانه داریم و به جز آن هم هیچ رسانه دیگری را به رسمیت نمیشناسیم و فعالیت همه پلتفرمهای جدید هم باید با نظر ما انجام شود، این دیدگاه از نظر مطالعات رسانهای به طور مطلق مردود است.
از منظر «مطالعات ارتباطی» نیز وقتی با مخاطب سروکار داریم باید اجازه «انتخاب» به او بدهیم، اما صراحتا به مخاطب میگوییم که مخاطب حق و اجازه انتخاب ندارید! همه رسانههای دیگر را هم زیر بلیت خود میآوریم، یکدست و یکرنگ میکنیم. در این دیدگاه سینما، تلویزیون نمایش خانگی و تلویزیون اینترنتی همه متعلق به ما هستند. این رویکرد چه از نظر مطالعات رسانه و چه از نظر مطالعات ارتباطی مردود است.
وی تاکید کرد: زمان آن رسیده که در این حوزه یک تصمیمگیری اصولی انجام شود؛ از مسئولان کانونها یا نهادهای تصمیم ساز تا تصمیمگیر در حوزه رسانه باید بنشینند و برای این موضوع چارهای بیندیشند. باید یک مانیفست و اصول کلی ارائه شود تا بر اساس آن بخش خصوصی هم بتواند رسانه تاسیس کند.
این استاد ارتباطات یادآور شد: نتیجه این رویکرد را امروز به وضوح میبینیم؛ اینکه وقتی پلتفرمهای اجتماعی کمی رشد میکنند، مخاطب اصلا به رسانههای رسمی مانند صداوسیما توجه نمیکند. در این میان ریزش مخاطب صداوسیما بسیار طبیعی، بدیهی و مانند روز روشن است. اما صداوسیما در این میان بجای یک کار اصولی، سایر رسانهها را زیر بلیت خود میآورد. ادامه پافشاری صداوسیما بر این رویکرد باعث میشود که فضا مسدودتر و شرایط آینده بدتر از شرایط فعلی شود. در حال حاضر این رویکرد باعث شده که مرجعیت رسانهای از بین برود و به خارج از کشور منتقل شود. امروز رسانههای داخل مرجعیت رسانهای ندارند.
رضائیان تصریح کرد: بر این اساس پیشنهاد مشخص من این است که قانون را اصلاح کنید، تک رسانهای یا تک صدایی بودن رسانه را رها کنید و بپذیرید و در نهایت دست خود را از سر سایر رسانهها بردارید و بر اساس قواعد و اصول حرفهای فعالیت کنید. اصولی که طریق نهادها و انجمنهای روزنامه نگاری ارائه میشود. این تجربیاتی است که در دنیا اتفاق افتاده و جواب داده است. امروزه در دنیا دست بخش خصوصی برای ایجاد رسانههای خبری، ورزشی، سینمایی و غیره… باز است و همه آنها مخاطبان، تبلیغات، اسپانسرها و درآمدهای خود را دارند. اما ما با موجی از رسانهها و خبرگزاریهای دولتی مواجه هستیم و حتی برخی نهادها دارای دو یا سه خبرگزاری هستند! همه اینها درحالی است که متاسفانه نسبت به مطالعات روزنامه نگاری هم بیتوجه هستیم.
این پژوهشگر حوزه روزنامهنگاری با انتقاد از دیدگاه حاکم بر صداوسیما گفت: من از افرادی که دیدگاه تک صدایی در حوزه رسانه را دنبال میکنند این سوال را دارم که «آیا شما به فکر مخاطب و جذب مخاطب هستید؟»، «کلا چیزی به عنوان اعتماد و سرمایه اجتماعی را قبول دارید؟»، «نظر شما درباره نظریههای ارتباطی چیست؟». خوب است که حامیان این دیدگاه یک بار حرفهای خود را به صورت روشن در یک مناظره بیان کنند. چراکه اساسا چیزی به عنون سرمایه اجتماعی و جذب مخاطب در این دیدگاه مطرح نیست.