خانه‌ای که همیشه یک پایش می‌لنگد

1402.08.21 isna

خانه نیما یوشیج در تهران که این روزها کاربری خانه‌موزه دارد، شاید به ظاهر سروسامان گرفته باشد، اما به گفته رئیس شورای بین‌المللی موزه‌ها آنطور که باید با آن رفتار نشده است و کاربری بهتری می‌توان برای آن درنظر گرفت.

«نیما یوشیج» (پدر شعر نو فارسی) اهل مازندران بود و سال‌ها در خانه پدری‌اش در یوش می‌زیست، اما چند سالی در کنار همسرش «عالیه جهانگیر» و فرزندشان در خانه‌ای در دزاشیب تهران، در همسایگی جلال آل احمد و سیمین دانشور زندگی کرد؛ خانه‌ای که گفته می‌شود زمین آن با وامی که عالیه (همسر نیما) از بانک ملی گرفته بود، خریداری شد و بعدها توسط خود نیما و همسرش ساخته شد، اما نیما و عالیه سال‌های زیادی در این خانه زندگی نکردند. دو سال بعد از فوت عالیه هم فرزندشان این خانه را (سال ۱۳۴۵) فروخت.

بعد از آن یادگار نیما در تهران فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سرگذاشت؛ در دورانی متروکه و جای خواب معتادان شد. با این وجود تلاش‌های زیادی برای حفظ این خانه شد و به دنبال آن سال ۱۳۸۰ خانه در فهرست میراث ملی ثبت شد، اما بعد از ۱۶ سال یعنی آبان‌ماه سال ۱۳۹۶ با شکایت مالک وقت خانه که سودای تخریب داشت و با حکم دیوان عدالت اداری، از فهرست ثبت ملی خارج شد. هرچند علاقه‌مندان به نیما و میراث‌دوستان دست روی دست نگذاشتند و به این موضوع معترض شدند.

دی‌ماه همان سال ۱۳۹۶ گروه «خانه‌ام ابری است» با هدف جلوگیری از تخریب خانه‌ نیما یوشیج در تهران، راه‌اندازی شد و جمعی از اهل قلم و هنر با امضاء بیانیه‌ای و جمعی از اهل فرهنگ و هنر نیز در نامه‌ای به شهردار تهران خواستار حفظ خانه «نیما یوشیج» در تهران شدند. به دنبال آن معاون رئیس‌جمهور دوم بهمن‌ماه ۱۳۹۶ در نامه‌ای به معاون میراث‌ فرهنگی کشور خواستار سامان‌دهی و رسیدگی به وضعیت خانه نیما یوشیج شد.

سازمان میراث فرهنگی با بررسی برخی مدارک و بر اساس ماده قانونی با عنوان ۷۹، در مکاتبه‌ای با دیوان عدالت اداری، بار دیگر درخواست بازگرداندن رأی ثبت ملی خانه نیما یوشیج را مطرح کرد و چهارم بهمن‌ماه ۱۳۹۶ «خانه نیما یوشیج» دوباره واجد ارزش ثبت شناخته شد.

بعد از پشت سر گذاشتن این چالش‌ها، انگار آب‌ها از آسیاب افتاد و خیال همگان از بابت خانه نیما راحت شد و همین، خانه نیما یوشیج را به فراموشی سپرد، در آن سال‌ها درخت‌ها خشکیدند و حیاط خانه به زباله‌دانی همسایه‌ها تبدیل شد. تنها یادگار نیما در تهران دیگر رنگ و بوی گذشته را نداشت و برای سرپا ماندن تقلا می‌کرد. آن‌قدر وضع وخیم شد که انجمن‌های دوستدار میراث فرهنگی دی‌ماه سال ۱۳۹۷ با حضور در جلو خانه «نیما» در محله دزاشیب و با روشن کردن شمع به یاد نیما، خواستار توجه مسئولان شهری و میراثی به وضعیت این بنای تاریخی و ملی شدند.

دوباره توجه‌ها به خانه نیما یوشیج در تهران جلب شد و فروردین سال ۱۳۹۸ شهردار منطقه یک تهران از خرید این خانه توسط شهرداری خبر داد و قرار بر این شد که سازمان زیباسازی مرمت خانه را آغاز کند و تا ۲۱ آبان‌ماه (سالروز تولد نیما یوشیج) این خانه را افتتاح کند؛ وعده‌ای که بیش از دو سال به طول انجامید و سرانجام خانه نیما یوشیج ۲۲ آبان‌ماه سال ۱۴۰۰ به خانه‌موزه تبدیل و افتتاح شد.

اکنون حدود دو سال از افتتاح خانه‌موزه نیما یوشیج می‌گذرد، اما این خانه جز این‌که گفته می‌شود «خانه نیما»ست، رنگ و بو و نشانی از زمان زیست نیما یوشیج ندارد؛ در ورودی چوبی و شیشه‌ای مدرن و آیفون تصویری که برای زنگ خانه کار گذاشته شده، در تضاد با شکل و شمایل قدیمی خانه است، حتی وسایل قدیمی خانه سر جایشان نیستند، انگار همیشه یک جای کار برای حفظ این یادگاری نیما می‌لنگد.

احمد محیط طباطبایی ـ رئیس شورای بین‌المللی موزه‌ها در ایران (ایکوم) ـ درباره خانه نیما یوشیج در تهران و کاربری آن به ایسنا می‌گوید: نیما در ادبیات معاصر ایران و تحولات شعر فارسی جایگاه مهم و تأثیرگذاری دارد. او اهل یوش مازندران بود و خانه پدری او در یوش در زمان دکتر کازرونی (رییس وقت سازمان میراث فرهنگی در سال‌های ۷۲ تا ۷۶) مرمت شد و با مجوزی از دولت، پیکر این شاعر از امامزاده عبدالله به خانه‌اش در یوش منتقل و دفن شد. هر چه مدارک و اسناد از نیما و دوستان نیما که به او هدیه داده شده بود، یا امضاء نیما پای آن بود، به خانه‌اش در یوش منتقل و به نمایش گذاشته شد.  همچنین در سال ١٣٨٣ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در هفته میراث فرهنگی، بابک گرمچی (نقاش، متخصص چاپ دستی و گرافیست ایرانی) از سوی سازمان میراث فرهنگی نمایشگاهی از نیما و آثارش برپا کرد و کل این نمایشگاه نیز به خانه نیما در یوش منتقل شد.

او ادامه می‌دهد: وقتی موضوع خانه نیما در تهران مطرح شد، شهرداری تهران و واحد زیباسازی، این خانه را در اختیار گرفتند، اما متاسفانه با خانه نیما در تهران آن‌ رفتاری که با خانه دکتر شریعتی و خانه سیمین و جلال داشتند، نشد. در واقع این خانه دچار دستبرد به معنای تغییر در وجوه تاریخی آن شد. ضمن اینکه مدارک، وسایل و اسناد این خانه موجود نیست، اما به هر حال این خانه هنوز باقی است و بهتر است به جای خانه ـ موزه نیما یوشیج، به «موزه یا کتابخانه نیما یوشیج» یا «خانه شعر و ادبیات معاصر ایران» تغییر کاربری داده شود، چون مدارک و اسناد مربوط به نیما در خانه یوش قرار گرفته است و از آن مدارک نمی‌توان در این خانه هم استفاده کرد. همچنین می‌توان در خانه تهران نیما با استفاده از حقیقت مجازی فضاسازی‌هایی انجام داد که برای مخاطب جذاب باشد.

محیط طباطبایی همچنین به وضعیت قبر مادر و همسر نیما یوشیج در قبرستان امامزاده عبدالله اشاره می‌کند و می‌گوید: قبر نمادین نیما که در گورستان امامزاده عبدالله قرار داشت، در سال‌های گذشته توسط شهرداری ساماندهی شد و یادمانی هم برای او گذاشتند، اما قبر مادر و همسرش که در کنار او قرار داشت نیاز به ساماندهی دارد. همچنین برای یادمان نیما در امامزاده عبدالله می‌توان از QR کد استفاده کرد.