وصلت فخر آفاق با فرخالدین پارسا، از روزنامهنگاران مشهور و مدیر داخلی روزنامه «ارشاد» سریعا انجام شد. همین موضوع پای فخر آفاق را به جهان پرتلاطم مطبوعات باز کرد. همسرش صاحب امتیاز نشریه «جهان زنان» بود و در بازگشایی روزنامه به او کمک کرد. نخستین شماره آن در ۱۵ بهمن سال ۱۲۹۹ ه.ش. منتشر شد. طبق اعلامیه دو هفتهنامه «جهان زنان» در نخستین شماره، قرار بود که لحن نویسندگان آرام و محافظهکارانه باشد. فخرآفاق هم از آن دست فعالان حقوق زنان بود که از واژگان و انتقادهای تند در نوشتههای خود و مجلهاش استفاده نمیکرد. حتی بر این نظر بود که مجله نباید در امور سیاسی داخل شود یا با افرادی که مخالف حقوق زنان هستند وارد مجادله شود. در شماره اول درباره مشی این مجله نوشته شده است: «افکار ما: تربیت خود، تعلیم نوع خود، ثبوت والامقامی خود، اثبات لزوم پیروی از شرایع نبوی و بالاخره تذکار روش زندگانی و سلوک با سرپرستان و شوهر که هم تامین دنیای ما را کرده، مظلوم وار در زیر لگد و مشت شوهر جان نداده یا به طناب قساوت آنان مصلوب نشویم و هم به اجر اخروی و مواعید پیغمبر نایل گردیم. عمل ما تنها از روی شرایع نبوی و دین حقه اسلام است و آنچه میخواهیم را از حضرت حق طلب میکنیم.»
فهرست مطالب شماره اول این نشریه حوزههای مورد توجه و علاقه دستاندرکاران آن را در زمینه آموزش و تحصیل زنان، بچهداری و هنرهای زنان نشان میدهد. این فهرست به شرح زیر است: «عمل و امل (آرزو) زنان جهان، لزوم تعلیم زنان، بچه پروردن، زنان نامی، پخت و پز، مفاخر زنان، اشعار، مطایبه، سپاسگزاری، اطلاع، و اولین خدمت.» هنوز تعداد زیادی از شمارگان این مجله منتشر نشده بود که فرخالدین پارسا، همسر فخرآفاق به تهران منتقل شد. چاپ دوباره جهان زنان در تهران به تعویق افتاد و نهایتا در مهر ماه ۱۳۰۰ ه.ش. از سر گرفته شد. دفتر مجله در خیابان ناصرخسرو بود و نشریه در قطع کوچک خشتی و با چاپ سربی در مطبه باقرزاده منتشر میشد. گرچه چاپ «جهان زنان» با ماهها تعویق در تهران از سر گرفته شد اما عمر آن چندانی طولانی نشد. لحن نوشتهها در شماره جدید تیز و برندهتر شده بود. دو مطلب جدید در شماره پنجم با نام «لزوم تعلیم زنان» و «از حالا» به انتقاد از وضعیت نابرابر زنان و مردان پرداخته و به اختلافات در سطح مخاطبان دامن زد. مجله در جا توقیف شد. سید حسن مدرس نامهای تند در اعتراض به محتویات مجله نوشت و همین موضوع سبب شد که مطالب آن را ضد دین بخوانند. در بخشی از این نامه نوشته شده است: «شماره پنجم مجله جهان زنان را مطالعه کردم. غیر از پنج الی شش ورق اول موضوع بحث امثال من نیست والله عرض میکردم که آنها هم چندان مفید نیست. اما چند ورق اول مجملات و مبهماتی است که از روی جهل و بیاطلاعی از حقوق مشروع و غیرمشروع زنهای ملل دنیا اظهار شده. البته تصدیق خواهید فرمود که ارشاد از روی جهل غیر از فساد و ضلالت نتیجه ندارد. اگر نویسنده انکار دارد بفرمایید حاضر شده، خود شما هم تشریف داشته باشید تا واضح شود که صاحب این کلمات ابدا واقف از حقوق زنها به قانون اسلام نیست تا بفهمد که حقوق آنها و آسایش آنها در قانون اسلام زاید بر آنچه خیال میکنند مراعات شده. …»
فخرآفاق در حالی که «فرخرو پارسا» را، بعدها اولین وزیر زن ایران در کابینه امیرعباس هویدا شد، باردار بود همراه همسرش به شهر اراک تبعید شد. به همین دلیل او را «نخستین روزنامهنگار زن تبعیدی» لقب دادهاند. حتی برخی منابع میگویند که حکم تکفیر فخرآفاق صادر شده بود. در مسیر حرکت به سوی اراک متوجه میشود که در این شهر چند نفر را به خاطر خروج از مذهب شکنجه کردهاند. به همین دلیل در شهر قم توقف کرده و با موافقت وزیرالوزرای وقت دو سال (از ۱۳۰۰ ه.ش. تا ۱۳۰۳ ه.ش.) در این شهر ساکن میشود. فخرآفاق در بازگشت به تهران میکوشد که مجله را دوباره منتشر کند اما تلاشهایش ناموفق مانده و نهایتا عضو «جمعیت نسوان وطنخواه» میشود. فخرآفاق در جلسه تدارکاتی کنگره بینالمللی نسوان شرق به عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه انتخاب میشود. او در تهران باز هم قلم به دست میگیرد و در مجلههای زنان چون «نسوان وطنخواه» و «عالم نسوان» مقالاتی منتشر میکند. گرچه شمارگان «جهان زنان» بسیار معدود بود اما تاثیرات مهمی به جای گذاشت. بهطوری که تلاشهای فخرآفاق توسط نسلهای زنان پیشرو، روزنامهنگار و مدافع حقوق زنان پس از او پیگیری شد.