بهزاد عبدی درباره تب برگزاری کنسرت ـ نمایشها میگوید: «هر اثری به صرف اینکه آوازی در آن خوانده میشود، موزیکال نیست. اما این که مردم به کنسرت نمایش دعوت میشوند وظیفه کارگردان اثر را سختتر میکند؛ برای
اینکه نمایش فدای موسیقی و موسیقی فدای نمایش نشود. من آثاری را دیدهام که به خاطر حضور یک خواننده مشهور، از حیث نمایش و اصول آن، بسیار ضعیف بوده است و برعکس.»
این روزها تبوتاب برگزاری کنسرتها حسابی داغ است، اما در کنار کنسرتها پدیدهای به نام کنسرت ـ نمایش به وفور روی صحنه میرود و چه بسا که مخاطبان بسیار دارد. این کنسرت ـ نمایشها عمدتا با حضور سلبریتیها برگزار میشوند و اینگونه میتوانند افراد زیادی را به تماشای اجراهای خود بنشانند.
درحقیقت این اجراهای پر زرق و برق، عمدتا این پرسش را در ذهن منتقدان ایجاد میکنند که پس جایگاه هنر در این اجراها کجاست؟ آیا هدف صرفا مالی است یا کار فرهنگی نیز بخشی از دغدغه برگزارکنندگان است؟ در همین راستا اما پیروز ارجمند طی مصاحبهای با ایسنا درباره علت همهگیر شدن برگزاری کنسرت ـ نمایشها گفت: «تقریبا میتوان گفت برگزاری کنندگان کنسرت ـ نمایشها با هدف مالی این کار را انجام میدهند. بعید میدانم کسی با هدف غیرمالی این کار را انجام دهد. به هر حال این افراد هم هنرمند هستند و باید پول دربیاورند، پس وارد این پروژهها میشوند.»
در قدم بعدی بررسی این امر، صحبتی داشتیم با بهزاد عبدی.
عبدی درباره فراگیر شدن تب و تاب برگزاری کنسرت ـ نمایشها میگوید: دعوت مردم برای دیدن آثاری از این دست که نام کنسرت نمایش را به خود گرفتهاند، کاری پسندیدهای است اما باید چند نکتهی مهم را در نظر داشت؛ این که بدانیم کنسرت ـ نمایش به چه نوع کاری گفته میشود و تعبیر درست آن چیست؟ کنسرت نمایش همانطور که از نامش پیداست اثری صحنهای است؛ نمایشی اجرا میشود و روایتگر داستانی است و در خلال نمایش موسیقی اجرا میگردد. اغلب اجرای این موسیقیها در فرم کنسرتی و بدون میزانسن در کنار گروه نوازندگان صورت میگیرد و گاهی هم میزانسن دارند. ولی اشعار در بهترین حالت در راستای داستان هستند و بیانگر قصه نیستند.
او ادامه میدهد: اثر موزیکال و اپرتی مثل دیو و دلبر، اشکها و لبخندها، بینوایان، مولنروژ و … از این بخش جدا هستند. موسیقی و آواز در خدمت درام نمایش هستند و اشعار در متن داستان هستند؛ یعنی به جای دیالوگها آواز خوانده میشود با میزانسنهای نمایش. پس هر اثری به صرف اینکه آوازی در آن خوانده میشود، موزیکال نیست. اما این که مردم به کنسرت نمایش دعوت میشوند وظیفهی کارگردان اثر را سختتر میکند؛ چراکه نمایش فدای موسیقی و موسیقی فدای نمایش نشود. من آثاری را دیدهام که به خاطر حضور یک خوانندهی مشهور، از حیث نمایش و اصول آن، بسیار ضعیف بوده است و برعکس. این باعث میشود کل اثر از حیث هنری، بیبهره باشد و البته سطح دیداری مخاطب هم نزول پیدا کند.
عبدی همچنین درباره اینکه آیا باید این جریان را یک روند طبیعی در مسیر رشد در نظر بگیریم و یا اینکه به آسیبشناسی نیاز هست؟ توضیح میدهد: این خود یک ژانر است و مسیر خودش را دارد. فقط باید دقت کرد یکی فدای دیگری نشود و کیفیت موسیقی و نمایش از هر نظر خوب باشد تا مخاطب بعد از دیدن آن از هر دو طرف نماند و بهرهی کافی ببرد.
از او سوال میکنیم که صرفا انگیزه مالی هنرمندان باتوجه به حضور سلبریتیها موجب برگزاری این رویدادها میشود یا علاقه به تجربه گرایی در این عرصه؟
عبدی پاسخ میدهد: بدون شک این نوع آثار، بیشتر نگاهی صنعتی به نمایش است ولی شایستهتر آن است که هنر و پیام هنری در این میان از دست نرود، هر دو هنر موسیقی و نمایش در بیان هدف خود هنرمندانه ظاهر شوند و فقط نگاه بیزینس به این ماجرا نداشته باشند.
این هنرمند درباره چشمانداز خود درباره این روند میگوید: هنرمندان تکلیفشان معلوم است؛ میخواهند اثر هنری روی صحنه ببرند. از تهیهکنندگان خواهش میکنم هر موسیقی را در هر نمایشی جای ندهند و هر نمایش ضعیفی را که فقط موسیقی خوبی دارد، حمایت نکنند. موسیقی و نمایش باید در عرض هم خوب ظاهر شوند.