1403/05/03 خبرآنلاین
کیوان ساکت معتقد است نخستین و مهمترین موضوعی که باید به آن بپردازم و آن را به مسئولین یادآوری کنم این است که وزیر فرهنگ وارشاد و همه کارکنان این نهاد، خدمتگزاران هنرمندان راستین و دلسوز ایران هستند، نه مدیر و کارفرمای آنها و در این راستا یکی از مهمترین چیزها شناخت ژرف و بنیادین فرهنگ ایران و گرامی داشتن آن و تلاش برای گسترش آن به گونهای شایسته است.، وزیر فرهنگوارشاد باید دغدغه فرهنگی داشته باشد. شوربختانه و با هزار افسوس، در گذشته وزیرانی داشتیم که به گوش ندادن موسیقی و نرفتن به کنسرت افتخار میکردند.
نخستین و مهمترین موضوعی که باید به آن بپردازم و آن را به مسئولین یادآوری کنم این است که وزیر فرهنگ وارشاد و همه کارکنان این نهاد، خدمتگزاران هنرمندان راستین و دلسوز ایران هستند، نه مدیر و کارفرمای آنها و در این راستا یکی از مهمترین چیزها شناخت ژرف و بنیادین فرهنگ ایران و گرامی داشتن آن و تلاش برای گسترش آن به گونهای شایسته است. وزیر فرهنگوارشاد باید دغدغه فرهنگی داشته باشد. شوربختانه و با هزار افسوس، در گذشته وزیرانی داشتیم که به گوش ندادن موسیقی و نرفتن به کنسرت افتخار میکردند.
بنابراین دوباره یادآوری میکنم که وزیر فرهنگ و همه دستاندرکاران حوزه فرهنگ که یک سِمَت دولتی دارند، باید خود را خدمتگزاران هنرمندان راستین بدانند. وظیفه آنهاست که شرایط برگزاری کنسرتها را آسان کند تا همه هنرمندان چه بانوان و چه مردان ورجاوند کشور بتوانند در عرصه هنر فعالیت داشته باشند .
درباره صداوسیما باید بگویم بیگمان خط مشی و کارکرد صداوسیما ممکن است خیلی دور از حوزه کاری وزیر فرهنگ باشد؛ اما امیدوارم که وزیر فرهنگ بتواند در عملکرد صداوسیما که یکی از نهادهایی است که بیشترین صدمه را به فرهنگ و زبان و موسیقی ایران زده تاثیر بگذارد.
نکته مهم دیگر اینکه بهتر است به جای نام وزارت «فرهنگوارشاد» از نام وزارت «فرهنگ وهنر» استفاده شود، به این خاطر که آنها میخواهند چه چیزی را ارشاد کنند؟ به گمان من این نام از بیخوبن برازنده این وزارتخانه و هنرمندان این کشور نیست در حالی که اگر ما درست به نام وزارت فرهنگوهنر بنگریم میبینیم که وقتی فرهنگ و به دنبال آن هنر گسترش پیدا میکند، نیاز به هیچ چیز دیگر در جامعه نیست و خود این ماجرا میتواند بیشترین راهنمایی کننده و ارشاد کننده انسانها، جامعه و مردم به سوی راستی و درستی باشد.
هرچند در سالهای اخیر رفتارهای بسیار تاسفانگیز و نادرستی از مدیران ارشد این وزارتخانه دیدیم که در پی آن به جای برکناری، سمت بالاتری گرفتند که سخن گفتن درباره آن شایسته این مجال نیست. پیشنهاد این است که اگر این وزارتخانه تصمیم دارد که در راستای گسترش فرهنگوهنر گام بردارد، از نام «وزارت فرهنگ و هنر» بهره ببرد.
اگر شخص درستی بر جایگاه وزارت فرهنگ بنشیند، یکی از خویشکاریهایش (وظیفه) این است که شرایط را برای حضور بانوان هنرمند به ویژه در عرصه موسیقی فراهم کند و بتواند در برابر این برخوردهای ملوکالطوایفی و برخوردهای سلیقهای بایستد، مگر میشود وزارتخانه و وزیر یک کشور مجوز بدهد و یک شخص که هیچ سمت فرهنگی ندارد سر خود به آن مجوز هیچ بهایی ندهد در واقع به این معنی است که وزیر و وزارتخانه را به هیچ شمرده است و این توهینی آشکار به وزیر و هنر موسیقی است. معنی این موضوع یعنی برای من وزارتخانه و وزیر و مجوز آن هیچ ارزشی قائل نیستم. مگر چنین چیزی ممکن است؟ مگر ما میتوانیم دو سمت تصمیم گیرنده داشته باشیم؟
او درپایان و با ارجاع به سخنان نخست خود گفت: «به همین خاطر هم مجدد باید بازگردم سر خانه نخست و یادآور شوم که وزیر فرهنگ و تمام دستاندرکاران فرهنگوهنر، از کوچک تا بزرگ باید خود را خدمتگزاران هنرمندان بدانند و هیچ حقی برای عدم صدور اجازه برای فعالیت هنرمندان ورجاوند و راستین کشور ندارند. امیدوارم که وزیر بعدی شخص ورجاوندی باشد و با فرهنگ ایران و بنمایههای فرهنگی ایران آشنایی کافی داشته باشد و در گسترش فرهنگ ایران بکوشد، چرا که وظیفه وزارت فرهنگ جلوگیری از گسترش فرهنگ نیست، بلکه تلاش برای گسترش فرهنگ ایران و ایرانی است.»