روزنامه‌های تهران، تنش‌زدایی برای چه، موسیقی و کنسرت چرا؟

روزنامه های امروز صبح تهران در صفحات اول خود از مدال برنز تیم فوتسال ایران در مسابقات رده بندی جام جهانی تجلیل کرده اند. ادامه انتقادات تند نشریات تندرو و اصولگرا از سیاست خارجی دولت روحانی و تنش زدایی از روابط خارجی موضوع مهم دیگر امروز است که در عین حال از معاون وزارت خارجه آلمان که راهی تهران است انتقاد کرده اند.

شهروند

خبر از پیوستن جامعه مدرسین قم به روحانیون مخالف برگزاری کنسرت در شهرها و تجلیل از مقام ادبی هوشنگ ابتهاج ه. الف سایه از دیگر مطالب این روزنامه هاست.

فرستنده : آقای علیرضا اسدبکی

شاهکار تاریخی فوتسال

روزنامه ایران در گزارش اصلی خود نوشته: دیدار رده‌بندی مسابقات جام جهانی فوتسال شنبه شب در کلمبیا برگزار شد و ملی پوشان ایران برای کسب مقام سومی به مصاف تیم پرتغال رفتند.تیم ملی ایران بعد از پیروزی برابر برزیل و پاراگوئه می‌توانست با غلبه بر روسیه در مرحله نیمه نهایی شگفتی خلق کند اما باخت نزدیک ۳ بر ۴ برابر این تیم آنها را به دیدار رده‌بندی مقابل پرتغالی فرستاد که در بین چهار تیم پایانی از آرژانتین شکست خورد تا برای کسب عنوان سومی با شاگردان ناظم‌الشریعه بجنگد.

روزنامه دولت اشاره کرده: محمد کشاورز و قدرت بهادری دو بازیکن مؤثر تیم ملی ایران به‌دلیل مصدومیت در این بازی غایب بودند و اینفانتینو، رئیس فیفا تماشاگر ویژه این مسابقه بود. دیدار دو تیم در نیمه نخست با برتری نسبی تیم اروپایی آغاز شد و پرتغالی‌ها در چند صحنه می‌توانستند در همان دقایق ابتدایی دروازه ایران را باز کنند اما با هشیاری بازیکنان ایران از رسیدن به این مهم بازماندند. در نهایت ایران در ضربات پنالتی به رقیب بلند آوازه پیروز شد و به مقام سوم رده بندی مسابقات جهام جهانی رسید.

تنش‌زدایی، فریب مسوولان است

محمد حسین محترم در ادامه روند مخالفت روزنامه کیهان با سیاست خارجی دولت روحانی در یادداشت روز این روزنامه نوشته: یک جریان سیاسی با مذاکرات هسته‌ای، وقت را غنیمت شمرده و با فریب دادن برخی مسئولان و در سایه برجام و FATF و همزمان با تشدید تحریم‌های موشکی، بدنبال برجام ۲ و ۳ و … و درصدد القاء این مطلب به مردم هستند که اگر پیشرفت می‌خواهید باید مراکز تامین‌کننده امنیت خود را تعطیل کنید !.

به نوشته مقاله این روزنامه تندرو: ابتدا در قانون بودجه کل کشور در سال گذشته و امسال، بودجه نیروهای مسلح و مراکز دفاعی کشور را کاهش دادند که تا حدودی با هوشیاری مجلس ناکام ماندند. سپس اواخر سال گذشته همصدا با رسانه‌های نظام سلطه مدعی شدند که « دنیای فردا، دنیای گفتمان است، نه دنیای موشک» که با عتاب و هشدار رهبرمعظم انقلاب مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شدندیکی از مسئولان تحریک شده توسط این جریان بعداز این عقب نشینی تاکتیکی ، مدعی لزوم الگو گرفتن از کشورهایی همچون ژاپن و آلمان برای کنار گذاشتن توان نظامی، جهت رسیدن به پیشرفت شدند.

کیهان در پاسخ این پرسش که چرا شناخت این شبکه «نفوذ جریانی» و اهدافش برای ملت ایران مهم است‌؟نوشته : اولاً باید با هوشیاری و بصیرت در‌باره آن تامل کرد و دانست که علت همه تحریم‌های نظامی و اقتصادی و فشارهای سیاسی از اول انقلاب تاکنون چیست و چه کسانی و جریانی در نهان و آشکار برای اعمال این تحریم‌ها و فشارها با دشمنان ملت ایران همکاری و مذاکره می‌کنند و فریب سخنان فریبنده آنها را نخورد . ثانیاً بدانیم مواضع این جریان پیام روشنی برای دشمن است تا با پشت گرمی‌، اقدامات خصمانه خود علیه ملت ایران را تشدید کند، چنانچه تاکنون کرده است.

عبدالله متولیان در سرمقاله روزنامه جوان نوشته: حاصل سه سال مذاکرات طاقت‌فرسای سربازان دستگاه دیپلماسی همراه با خوش‌بینی، ساده‌انگاری و سطحی‌نگری نسبت به اهداف امریکا از مذاکرات و نگاه غیردشمنانه امریکا (بنا به اذعان وزیر امور خارجه ایران)، تدوین برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است که به‌رغم انجام اقدامات اعتمادساز و راستی‌آزمایی ایران توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (بر خلاف خطوط قرمز نظام) بالاخره در دی‌ماه سال ۹۴ زمان اجرایی شدن برجام فرا رسید، ولی از همان آغاز و متعاقب آن (همانطور که پیش‌بینی شده بود) حیله‌گری و دغل‌بازی امریکایی‌ها آغاز شد.

نویسنده روزنامه سپاه پاسداران با اشاره به تز نرمش قهرمانانه که توسط آیت الله خامنه ای درباره مذاکرات ایران با کشورهای پنج به اضافه یک مطرح شد مدعی شد این سبب اتحادملی و انسجام و دو قطبی شدن مردم و نظام می شد اگر «نرمش قهرمانانه» نظام در عصر موسوم به اصلاحات منجر به حمایت تروئیکای عدم تعهد از ایران و انزوای قدرت‌های جهانی و شکل‌گیری ۵+۱ شد، «نرمش قهرمانانه» امروز نظام، سبب متلاشی شدن همان گروه شده و باید قبول کنیم که عملاً چیزی به نام ۵+۱ دیگر وجود خارجی ندارد.

با این همه روزنامه جوان نتیجه گرفته که دستاورد برجام سه سال «فرصت‌سوزی دولتمردان»، «خوش‌بینی و اعتماد غلط به شیطان بزرگ»، «بی‌توجهی به نصایح و انتقادات مشفقانه و خیرخواهانه منتقدان»، «تعطیلی صنعت هسته‌ای »، «دلزدگی و ناامید کردن دانشمندان هسته‌ای»، «اسطوره‌سازی و قهرمان‌سازی‌های مضحک» است.

فضیلت دیپلماسی تنش‌زدایی

علی میرباقری در مقاله ای در شرق نوشته: بحث و مجادله در محافل سیاسی و رسانه‌ای کشور بر سر «راه نوین دیپلماسی» همچنان داغ است. دامنه این جدل‌های سیاسی در روزهای سفر هیأت دیپلماتیک ایران به آمریکا گسترش بیشتری پیدا کرد؛ به‌گونه‌ای که هم‌زمان با گردهمایی سران سیاسی جهان در نیویورک، در تهران شاهد صف‌آرایی جدی میان موافقان و مخالفان دیپلماسی مذاکره و اعتدال بودیم.

به نوشته این استاد دانشگاه: در یک‌سوی این مجادله، طیف جریان مقابل دولت قرار گرفتند. آنها در شبکه رسانه‌ای – تبلیغاتی‌شان یک کمپین مخالفت با دیپلماسی روحانی – ظریف به راه انداختند. چهره‌های صاحب تریبون این جناح نیز برای به‌چالش‌کشیدن عملکرد دیپلماسی دولت، به زبان هشدار و اخطار متوسل شدند. در سوی دیگر این میدان، طیف حامیان دیپلماسی اعتدال قرار گرفته‌اند که معتقدند اولین و ملموس‌ترین دستاورد دولت آقای دکتر روحانی همانا، روش دیپلماسی اوست و برجام سندی تاریخی و انکارناپذیر دراین‌باره است.

شرق پرسیده راه عقلانی و درست در دنیای دیپلماسی کدام است؟ و در پاسخ نوشته: این سبک از دیپلماسی به دلیل آنکه هدف و مقصدش، ریل‌گذاری برای رشد و پیشرفت اقتصادی کشور است، با نام «دیپلماسی توسعه‌گرا» شهرت پیدا کرده است. از خصوصیات بارز این الگوی دیپلماسی، آن است که از هرگونه تنش و تندروی پرهیز می‌کند. زبان و ادبیات این دیپلماسی، زبان تشویق به همکاری و گفت‌وگوست.

ظریف نامزد نوبل صلح

فرهیختگان در صفحه اول خود به نقل از خبرگزاری دویچه‌وله احتمال داده محمدجواد ظریف و جان کری، وزرای خارجه ایران و آمریکا جایزه نوبل صلح را دریافت کنند.

به نوشته این روزنامه: قرار است تقریبا یک هفته دیگر در اسلو نروژ آکادمی نوبل برنده یا برندگان نوبل صلح را معرفی کنند؛ برندگانی که در سال‌های اخیر حاشیه‌های زیادی را ایجاد کرده‌اند. اگر چه برای دریافت نوبل در رشته‌های مختلف کاندیداهای رسمی وجود ندارد، در روزهای منتهی به برگزاری این مراسم رسانه‌های مختلف در سراسر دنیا دست به گمانه‌زنی در رابطه با برندگان احتمالی می‌زنند.

فرهیختگان اضافه کرده: از دیگرسو آسوشیتدپرس در گزارشی با بررسی نامزدهای دریافت جایزه صلح نوبل نوشت: «توافق هسته‌ای ایران و گروه ۵+۱ می‌تواند دلیلی باشد تا وزیران امور خارجه ایران و آمریکا نامزد دریافت این جایزه مهم بین‌المللی شوند.» به نوشته آسوشیتدپرس، حدس زدن درباره برنده جایزه صلح نوبل کار بسیار سختی است، چرا که کمیته نروژی نوبل محرمانه عمل می‌کند و هیچ تاییدی درباره برنده احتمالی آن نمی‌دهد، به جز این که نام ۳۷۶ فرد و گروه را به عنوان نامزدهای دریافت این جایزه معرفی کرده است.

تهدید اجتماعی یا تهدید خارجی

روزنامه اعتماد در سرمقاله خود سخن وزیر کشور را نقل کرده که گفته بود نگران تهدیدات خارجی نیستیم، بلکه تهدید اصلی در امور داخلی است و نوشته: شاید این نخستین بار باشد که یکی از مسوولان کشوری به این صراحت از اهمیت تهدیدات داخلی سخن به میان می‌آورد. واقعیت این است که باید از این دیدگاه دفاع کرد. تهدیدات خارجی هرچند هم گسترده و مهم باشند که هستند ولی با تهدیدات اجتماعی خیلی فرق می‌کنند.

به نوشته این روزنامه: بدترین تهدید ایران جنگ تحمیلی و رژیم صدام حسین بود. ولی آن تهدید را می‌توانستیم با مقاومت و حتی در صورت نیاز با پذیرش قطعنامه رفع کنیم. بعدها نیز مساله تحریم‌ها و تهدید نظامی به عنوان یک خطر جدی مطرح شد. اینها کمابیش قابل حل است، همان‌طور که از طریق برجام چنین هدفی محقق شد. در واقع با طرف خارجی می‌توان گفت‌وگو کرد، معامله و تفاهم کرد و مشکلات را تخفیف داد. حتی ممکن است موضوعی که امروز تهدید محسوب می‌شود مدت کوتاهی دیگر به نقطه مقابل تبدیل شود و برعکس. در حالی که تهدیدات اجتماعی از جنس دیگری هستند.

اعتماد نوشته: این تهدیدات اتفاقی نیستند، بلکه روندی هستند. مثل طلاق، یک روند رو به رشد را طی می‌کند. لذا اگر از ابتدا اقدامی برای حل آنها نشود، به سرعت افزایش پیدا می‌کنند و اگر افزایش یافت، بازگرداندن آنها کار بسیار سختی است اگر نگوییم نشدنی است. تهدیدات اجتماعی یک ویژگی خیلی مهم‌تری هم دارند و آن اثرات تراکمی و فزاینده آنها است. به عبارت دیگر وقتی یک مشکل یا انحراف اجتماعی پیش می‌آید، این پدیده دارای عوارض و تبعاتی است که حتی با از میان رفتن آن پدیده این عوارض به بقای خود در جامعه ادامه می‌دهد. تفاوت دیگر این است که با تهدید خارجی می‌توان گفت‌وگو کرد و از نظرات آن مطلع شد و حتی نظرات خود را به آنان منتقل کرد ولی تهدید اجتماعی یک پدیده عام است و طرف مشخصی ندارد و دولت یا هر نهاد دیگری نمی‌توانند با آن مذاکره کند.

دستاوردی بزرگ برای تهران

سعید لیلاز در مقاله ای در شرق نوشته: توافق کشورهای اوپک در الجزایر برای کاهش تولید نفت و بهبود قیمت‌ها، دستاوردهایی بسیار مهم‌تر از آنچه در ابعاد اقتصادی به آن توجه شده به همراه دارد. با آگاهی از رویکرد دو کشور ایران و عربستان در بازار نفت تا پیش از نشست الجزایر، با اطمینان می‌توان گفت این یک توافق سیاسی و امنیتی مهم میان تهران و ریاض در سه سال گذشته و بعد از روی‌کارآمدن دولت یازدهم محسوب می‌شود. توافقی که با تدبیر نفتی دولت یازدهم و مقاومت سیاست‌های نفتی ایران در یک سال اخیر به دست آمد.

به نوشته این اقتصاددان: در حین مذاکرات هسته‌ای و همچنین پس از امضای برجام، دیپلماسی انرژی وزارت نفت به‌سرعت شرایط پیچیده و سخت بازگشت به بازار را دنبال کرد؛ تا پیش از این، نفت مهم‌ترین اسلحه برای فشارآوردن بر ایران در قبل و بعد از برجام با اهداف سیاسی بود؛ اما تغییر رویکرد ریاض به هر دلیل -که مهم‌ترین آن شاید کاهش بودجه این کشور بوده- می‌تواند زمینه‌ساز همکاری‌های بیشتر باشد. ضمن آنکه باید پذیرفت رقابت‌های ژئوپلیتیک ایران و عربستان به عنوان دو قدرت مهم در منطقه خاورمیانه، هیچ‌گاه تمام نخواهد شد. بااین‌حال ایران یک پیروزی بزرگ سیاسی در نشست الجزایر به دست آورد که معجزه گفت‌وگو و دیپلماسی خوب ما در اوپک بوده است.

شرق در نهایت نوشته:رقابت در اوپک از همان آغاز تأسیس این سازمان وجود داشته و نه‌تنها با انقلاب اسلامی و تغییر نظام سیاسی در ایران بهبود نیافت که اگر در ریاض هم تغییر سیاسی شکل بگیرد، باز هم تفاوتی نخواهد کرد؛ چراکه عمدتا این دو کشور در منطقه رقابت‌های جدی و منافع متقابلی دارند؛ بنابراین توجه به مشترکات با کاهش محدودیت‌ها و تنش‌ها گام مهمی در تضمین منافع طرفین خواهد بود. اقدام اخیر اوپک که ناشی از انعطاف عربستان بود، سود درخور توجهی را عاید این کشور و همچنین دیگر کشورهای عضو و غیرعضو اوپک کرد.

حیف شد دولتتان

پیمان مقدم در ستون طنز ایران با نقل جمله ای از سعید جلیلی گفته بود مهم این نیست که دشمن تا دیروز خشمگین بود و امروز لبخند می‌زند، مهم نشاندن لبخند بر چهره مردم و زدودن غم از چهره بیکاران است، از قول یکی از دلواپسان نوشته: خدا لعنت‌تان کند که با برجام و اف. ای.تی. اف لبخند بر چهره کری و اوباما نشانده اید. تنها هنرتان همین بوده و بس که دل استکبار را شاد کنید و مجری منویات‌شان باشید. حالا جواب بدهید. پس چه شد آن همه وعده وعیدهای توخالی؟»

طنزنویس در جواب دلواپس نوشته: نمی‌دانیم انتظارات شما از برجام چه بوده، برجام قرار بود جلوی فروپاشی اقتصاد ایران را بگیرد و فروش نفت‌مان را به وضع قبل برگرداند و تورم را مهار کند. خود امریکایی‌ها دارند همدیگر را به خاطر امضای برجام و امتیاز دادن به ایران گاز می‌گیرند اما اینجا دوستان همچنان به توبیخ و تهدید و تحقیر تیم مذاکره‌کننده مشغولند. جا دارد سؤال کنیم غیر از تحریم اگر هنری داشتید خب در زمان خودتان ارائه می‌دادید. مذاکرات هسته‌ای از ترکیه رفت برزیل و از برزیل برگشت ترکیه و از ترکیه به قزاقستان رفت و آخرش تازه رسیده به مذاکرات محرمانه عمان! خب فرمان که دست شما بود خودتان بهترین دستاورد را ثبت می‌کردید تا به مصیبت دولت اعتدال گرفتار نشوید.

در ادامه ستون آمده دلواپس عموجان فریاد زدند: «اگر قرار بود با لبخند و قربان صدقه رفتن از این ترکمنچای‌ها امضا کنیم که مثل آب خوردن بود. ما غیرت‌مان از جوجه خروس خیلی بیشتر است. تاکتیک‌مان این بود که آنقدر مذاکرات را طول بدهیم و محل برگزاری‌اش را عوض کنیم تا غربی‌ها خسته شوند و به دست و پای‌مان بیفتند. بعد از عمان می‌خواستیم محل بعد را ببریم جزایر فیجی و بعد قله‌های کلیمانجارو. این کری هم نازک نارنجی است. ممکن بود موقع بالا آمدن از کوه دست و پایش چلاق شود و همان جا یک قرارداد عالی و کاملاً یکطرفه به نفع ایران را امضا کند!»

طنزنویس افزوده: واقعاً حیف شد که عمر دولت‌تان کفاف نداد. خب شما با این همه هوش و فراست حداقل لبخند را روی صورت مردم می‌نشاندید و غم را از چهره بیکاران می‌زدودید تا در کارنامه اعمال‌تان غیر از تحریم و کاسبان تحریم و بابک زنجانی و خاوری چیزهای دیگری هم باشد.

تیتر و عکس صفحه اول شرق

شیما بهره‌مند در گزارش اصلی شرق نوشته: هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه)، شاعر/ روشنفکر مطرح و از معدود بازماندگان جریان تنومندِ شعر نو ایران، برگزیده بیست‌وسومین جایزه تاریخی/ادبی دکتر محمود افشار یزدی، کتابدار فقید شد. این جایزه شب گذشته در حضور جمعی از اهالی فرهنگ و سیاست به این شاعر نامدار اهدا شد. در این مراسم چهره‌هایی از اهالی فرهنگ، سیاست و ادب حضور داشتند.

به نوشته این روزنامه در این مراسم بعد از خواندن مقاله شفیعی کدکنی، محقق‌داماد نیز سخنانی درباره شخصیت و حضور این شاعر معاصر گفت و حدادعادل هم ضمن سخنرانی درباره ابتهاج، شعرهایی از سال‌های پنجاه سایه را خواند. بعد از آن هوشنگ ابتهاج روی صحنه رفت و در سخنانی با اشاره به شعرهایی که از او خوانده شد گفت: «شعرهایی که از من خوانده شد، همه شعرهای من نیست. حضرت حدادعادل شعرهایی از سال‌های پنجاه‌ویک، دو، سه، چهار، پنج… خواندند، کاش شعری هم از سال‌های شصت‌ودو می‌خواندند» و این سخنان با تشویق و استقبال حاضران مواجه شد.

شرق از قول شفیعی کدکنی در مقامِ سایه نوشته: «در میان دانه‌درشت‌های شعر قرن بیستم ایران یعنی اکنونیان، که زندگی‌شان دراز باد، سایه در جایگاهی ایستاده که دیگران چه بخواهند، چه نخواهند باید بدو بنگرند و اگر فروتنی او اجازه می‌داد حق داشت که به همگان -جز یکی دو تن- فرو نگرد». کدکنی معتقد است شعر هیچ‌یک از معاصران زنده نمی‌تواند با شعر سایه رقابت کند

کنسرت نه، موسیقی نه

علی میرفتاح در ستون کرگدن اعتماد نوشته:کنسرت، نه؛ موسیقی خودش محل اشکال است، با کنسرت که جمع شود بدتر هم می‌شود؛ وضعیت وخیمی را باعث می‌شود که باید دست پشت دست بزنیم که چرا همان اول جلویش را نگرفتیم… موسیقی هم نه. حتی همین رادیو و تلویزیون هم کلی مشکل دارند. از من بپرسید، فوتبال و ورزش هم نه. ورزش بانوان که هیچ. منظورم ورزش آقایان است. برای اینها هم باید فکری بکنیم. وقتی ورزش نه، حالا شما می‌خواهی درباره سینما سوال کنی. حیف که سینما گردنگیرمان شده وگرنه از اتفاق، بدتر از همه اینها همین سینماست. هرچه آتش است از گور همین سینما درمی‌آید. این کنسرتی که به زودی درش را گل می‌گیریم، یک دهم سینما هم مفسده ندارد. سینما ام‌الخبائث است. این سینماست که دختر و پسرها را به این طرز لباس و آرایش سوق می‌دهد. نقاشی از تئاتر بدتر، تئاتر از عکاسی بدتر، معماری از هر دو بدتر.

به نوشته طعنه آمیز این ستون: مولانا هم منحرف کننده است. شما مقالات شمس را بخوانید ببینید چطور مردم را از راه به‌در می‌کند. فکر می‌کنید این همه قاچاقچی از کجا پیداشان شده؟ فکر می‌کنید این همه بزهکاری ریشه‌اش کجاست؟ فکر می‌کنید چرا اینقدر در جامعه مردم با هم دعوا می‌کنند و توی سر و کله هم می‌زنند؟ فکر می‌کنید چرا کنار پیاده‌روها فیلم‌های آنچنانی می‌فروشند به دوهزار تومن؟ فکر می‌کنید چرا اینقدر هوای تهران و چند شهر بزرگ آلوده است. ریشه‌یابی کنید می‌رسید به همین شمس و مولوی، تازه میراث‌فرهنگی به صرافت افتاده برایش ابل و منقل بسازد. اما فکر نکنید که از مقبره شمس ساختن کار بدتری در عالم وجود ندارد. چرا دارد، خیلی هم خوب وجود دارد: انتشار آثار مولوی و استادش شمس.

در پایان ستون کرگدن آمده: روز مولوی، روز شمس. روز شمس و مولوی به چه دردمان می‌خورد. به جای این کارها به وضع معیشتی مردم توجه کنید. نمی‌خواهد به واسطه شمس، گناه گور خودتان را بکنید. بروید جلوی حقوق‌های نجومی را بگیرید و مشکل بیکاری را حل کنید. مردم نان ندارند بخورند، بیکارند، هزار و یک مشکل دارند آن وقت دولت همه هم و غمش را گذاشته که برای مولوی بزرگداشت بگیرد و راه و بیراه اسم شمس را به زبان‌ها بیاورد. شمس می‌خواهیم چه کنیم؟ به جاش بروید یک فکری بکنید که وضع اخلاقی جامعه درست شود و آمار رشوه و جنایت پایین بیاید.

همه چیز حول کنسرت

آیدین سیار سریع در سرمقاله صفحه شهرونگ نوشته: حالا که همه مسائل کشور حول محور کنسرت می‌گردد. مخالفان کنسرت به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته اول می‌گویند هیچ معنایی ندارد که در کشور موسیقی پخش شود و سرود ملی را هم می‌شود با دکلمه خواند. دسته دوم می‌گویند به جای کنسرت و این سوسول‌بازی‌ها یا ازدواج کنید یا مشکل ازدواج جوانان را حل کنید که حقیقتا من نفهمیدم این چه منطقی است که می‌گویند به جای فلان کار، بهمان کار را انجام بدهید.

به نوشته این طنزنویس: مثلا برویم به همایون شجریان بگوییم آقای شجریان به جای برگزاری کنسرت و چهچه‌زدن برو مشکلات جوانان را حل کن یا برو کنار بگذار بقیه مشکلات جوانان را حل کنند. مشکلات جوانان مگر توی سالن کنسرت است که اگر کنسرت برگزار نشود، مشکلات حل می‌شود؟ شاید فکر می‌کنند اگر کنسرت نبود، توی همان سالن موسیقی دو‌هزار زوج خوشبخت ازدواج آسان برگزار می‌کردند؛ یعنی واقعا مشکل جوانان ما کمبود مکان است؟ برای ازدواج!؟ (اگر احمدی‌نژاد می‌آمد این سوال را حتما می‌پرسید!)

ستون طنز شهرونگ در نهایت نوشته: خلاصه کنسرت دارد تبدیل به مسأله حیاتی و نگران‌کننده‌ای می‌شود. فردا شاید ملاک تأیید یا رد صلاحیت کاندیداها هم قرار گرفت و در مراسم خواستگاری هم شاید بپرسند آقا داماد به برگزاری کنسرت اعتقاد دارن یا نه؟