اجازه از نویسنده؛ راه‌حلی در غیاب کپی‌رایت در ایران

از انتشار تازه‌ترین عنوان مجموعه هری پاتر نوشته جی کی رولینگ گرفته تا عرضه تمامی کتاب‌های جوزف بایدن در ایران، مترجم‌های کشور در روندی فزاینده سراغ نویسنده‌ها می‌روند و از آنها اجازه معنوی ترجمه آثارشان به زبان فارسی را می‌گیرند.

این تبدیل به راه‌حلی برای ایرانیانی شده که در فقدان عضویت ایران در معاهده‌های جهانی کپی‌رایت و با توجه به عدم رغبت بیشتر ناشرها به مذاکره و خرید حق انتشار آثار، بتوانند به شکلی حرفه‌ای کار خود را انجام بدهند.

محمود حسینی‌زاد، نویسنده و مترجم نام‌آشنای ایرانی می‌گوید که شانس آورده که تقریبا تمامی آثارش با همراهی ناشر، با خرید حق انتشار همراه شده‌اند، «ولی اگر ناشری بگوید نه، مترجم دیگر نمی‌تواند کاری بکند، مگر اینکه ترجمه نکند که خب، این توقع غیر معقول از مترجمی که کار و علاقه‌اش این است.»

تجربه بیش از سه دهه ترجمه حسینی‌زاد نشان می‌دهد نویسنده‌ها اغلب از ترجمه کتاب‌شان به زبانی دیگر، استقبال می‌کنند.

«می‌دانم حتی چند نویسنده از طریق اینترنت پیگیری می‌کنند تا ببینند کارهایشان کجاها منتشر شده، این به خاطر پولش هم نیست، یک مقدار خیلی خیلی زیادی وِجهه آن برایشان مطرح است، یعنی وقتی رزومه‌شان را جلوی بقیه بگذارند و بگویند کتاب‌شان به ۴۰ زبان ترجمه شده، این برای نویسنده اعتبار می‌آورد.»

حسینی‌زاد معتقد است نویسنده‌ها به دلیل همین اعتبار است که با رویی باز به مترجم‌های ایرانی اجازه معنوی می‌دهند تا آثارشان را به فارسی منتشر کنند.

آریان گلمکانی در دهه هفتاد میلادی، نوجوان بود که از ایران به آمریکا رفت و تجربه‌اش از بازار کتاب ایران، انتشار مجموعه شعری در آن زمان است. بعدها در آمریکا رمان‌هایش را به زبان انگلیسی نوشت و برای رمان «تسکین‌ها» در سال ۲۰۱۲ نامزد دریافت جایزه بین‌المللی ویلیام سارویان شد.

گلمکانی مثال از خواننده‌های ایرانی می‌زند که موسیقی‌شان را بدون اجازه از اینترنت برمی‌دارند و همین‌طور مثال از کتاب «شاه» نوشته عباس میلانی می‌زند «که هنوز در آمریکای شمالی منتشر نشده، به فارسی در تهران عرضه شده بود.»

گلمکانی می‌گوید در موضوع کپی‌رایت، فارغ از قانون، وجدان فردی مطرح است و توضیح می‌دهد که «ما همه‌اش غر می‌زنیم که اوضاع چقدر خراب است، ولی خودمان هم قدمی برنمی‌داریم که این جریان را متوقف کنیم. ممکن است به این شکل پولی هم دربیاوریم، ولی دنیا بهمان احترام نمی‌گذارد، به ما به چشمی دیگر نگاه می‌کنند.»

پیوستن به کپی‌رایت راه تحول بازار کتاب ایران

کتابفروشی

حسینی‌زاد معتقد است کپی‌رایت بازار کتاب ایران را متحول می‌کند. او مثال از نمایشگاه کتاب فرانکفورت و میهمان ویژه آن می‌زند که هر سال کشوری است، مثلا کشور ترکیه که همسایه ایران است و میهمان این نمایشگاه بوده است.

«یکی از دلایلی که کشورها می‌توانند میهمان ویژه بشوند، وجود کپی‌رایت در ممکلت است، یعنی فکر می‌کنم اگر ایران کپی‌رایت را امضا بکند، یک سال میهمان ویژه نمایشگاه کتاب فرانکفورت می‌شود که به هر حال اعتباری برای ادبیات ماست.»

او به مترجم‌های جوان پیشنهاد می‌کند تا حداقل با نویسنده آثار قبل ترجمه تماس بگیرند و اجازه دریافت کنند.

«خب، آدم جوان به هر حال حالت ذوق بگوییم یا تمایل و در بعضی موارد جاه‌طلبی دارد و می‌خواهد ترجمه کند. اگر به همین باشد، ناشر می‌گوید بیا ترجمه کن و نتیجه‌اش می‌شود از یک کتاب ۵۰ تا ترجمه بیرون می‌اید. مترجم جوان دلش می‌خواهد ترجمه کند و پیشنهاد ناشر را قبول می‌کند، ولی واقعا اگر بخواهند ساده‌ترینش همین است،» بگردند و نویسنده را پیدا کنند.

هدف وسیله را توجیه نمی‌کند

هرچند در فضای کنونی، حسینی‌زاد معتقد است صرف اجازه از نویسنده یا خرید کپی‌رایت بدون وجود قانونی در کشور، روند انتشار چند ترجمه از یک کتاب موفق را متوقف نخواهد کرد.

«در ایران دیگر از این حرف‌ها گذشته، یعنی هر کی هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند. چون واقعا این بستگی به خود مترجم دارد، بستگی به علاقه‌اش و هدفش دارد که می‌خواهد ترجمه بکند یا معروف بشود و اسم در کند و تعداد کتاب‌هایش را بیشتر بکند. نه، این اجازه تاثیری در این روند نخواهد گذاشت.»

او در ادامه می‌گوید، «اگر هدف ناشر هم صرف پول درآوردن، فروشگاه‌های متعدد کتاب تاسیس کردن، پاساژ باز کردن و این جور چیزها باشد هم هیچ کاریش نمی‌توانی بکنی.»

بعد از هدف، برای حسینی‌زاد موضوع وجدان آدمی هم مطرح است، «وقتی یک همکاری بر روی کتابی زحمت کشیده، چرا من دوباره باید روی آن کار بکنم؟»

امیدوار و ناامید اتحادیه مترجمان ایرانی

اتحادیه‌های مختلف مترجم‌ها در آمریکای شمالی مثالی است که گلمکانی برای بهبود اوضاع می‌زند، «به نظرم اول از همه مترجم‌ها مطرح هستند، چون بدون مترجم‌ها، ناشرها نمی‌تواند کاری بکنند. مترجم‌ها باید بگویند قبل از ترجمه، باید کاغذی هم (با نویسنده و ناشر کتاب به زبان اصلی) امضا بشود.»

البته گلمکانی هم می‌داند شرایط ایران می‌تواند کار را از مترجم بگیرد، به صرف اینکه او اصرار بر کپی‌رایت می‌کند. «برای من اینجا خیلی ساده است بگویم مترجم‌ها با ناشرها کار نکنند، من هم می‌دانم شرایط زندگی در ایران نمی‌گذارد کار به این آسانی انجام شود، چون مردم باید غذا بخورند و نمی‌دانم دیگر چه بگویم، ولی باید از یک جایی هم کار را شروع کرد.»

محمود حسینی‌زاد
محمود حسینی‌زاد معتقد است مترجم‌ها اگر تماس بیشتری بین خودشان داشته باشند، می‌شود تعداد ترجمه‌های موازی از یک اثر را کاهش داد

او مثال از تلاش‌های سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌زند که خواسته بود نهادی برای ثبت آثار ترجمه تاسیس کند و به نتیجه نرسیده بود، یا وب‌سایتی خصوصی که چند سال پیش از مترجم‌ها خواسته بود کتاب‌های در دست کارشان را در آنجا ثبت کنند و باز هم به موفقیتی دست نیافته بود.

«این‌ یک مقداری عدم شناخت وضعیت اجتماعی ما، وضعیت سیاسی ما، وضعیت خلق و خوی ما ایرانی‌هاست و همچنین ارتباط ما با دنیای بین‌الملل. این‌ها همه از آن می‌اید و نه، من هیچ امیدی به چنین اتحادیه‌ای ندارم.»

با این حال، حسینی‌زاد معتقد است مترجم‌ها اگر تماس بیشتری بین خودشان داشته باشند، می‌شود تعداد ترجمه‌های موازی از یک اثر را کاهش داد.

وقتی در ناامیدی بسی امید است

درنهایت، گلمکانی می‌گوید کتاب برای ناشرهای آمریکایی بر پایه فرمول کاپیتالیستی عرضه و تقاضا معنا پیدا می‌کند. «به نظرم درآمد و پول، عامل خوبی برای عوض کردن چیزهاست. اگر آمریکایی‌ها بدانند بازاری در ایران وجود دارد، راه‌هایی برای اجرایی کردن کپی‌رایت در ایران پیدا می‌کنند.»

هرچند از دید او، بازار کتاب ایران با تیراژهای یک یا دو هزار نسخه‌ای، بازار کوچکی است. با تمامی این‌ها، او تاکید دارد بایستی قبل هر کاری، قراری بر روی کاغذ، یا اجازه‌ای از طریق ایمیل گرفته شود. «برای مترجم‌ها خیلی باید مهم باشد که نوشته‌ای در این بین وجود داشته باشد تا نظر نویسنده دو سال بعد نشود و نخواهد او را به دادگاه بکشاند.»

حسینی‌زاد می‌گوید ناشر و مترجم ایرانی باید توجه بیشتری نشان بدهند که واقعا دارند چه عرضه می‌کنند. او توضیح می‌دهد وقتی پیش از ترجمه هر دو طرف فکر کنند، ترجمه‌های موازی کنار گذاشته خواهند شد.

«ما واقعا از این سیل ادبیات دنیا یک گوشه کوچکی‌اش را می‌گیریم و ترجمه می‌کنیم، تازه همان هم ترجمه‌های مکرر از یک کتاب. حیف است ادبیات روز دنیا را ندهی جوان‌های ما بخوانند. وقتی بدانی هری پاتر خیلی خوب است، ولی قطعا سه تا کتاب بهتر از هری پاتر هم توی دنیا وجود دارد. حالا اینکه ترجمه شد و رفت پی کارش دیگر، خب، برو آن دو سه تای دیگر را پیدا کن و بیاور. شازده کوچولو خیلی ماه است، آره، عالی است، ولی قطعا کتاب‌های بی‌نهایت بهتر از شازده کوچولو هم هست، حالا برو و آنها را بیاور، مترجم‌ها به این نتیجه برسند، فکر می‌کنم اوضاع درست بشود.»