ارسال کننده خانم صدیقه جعفری 10 فروردین 94
سینمای ایران در سال ۱۳۹۳ با رونق نسبی همراه بود. به خصوص فیلمهای سرگرمکننده تماشاگران زیادی داشتند. اما سینما همچنان از سیاستهای ناکارآمد و تبعیضآمیز رنج میبرد و بخش خصوصی به شدت در تنگنا قرار دارد.
سال ۱۳۹۳ برای سینمای ایران با رونق نسبی همراه بود. برخی با شور و شوق از آن به عنوان تولدی دوباره و آشتی مردم با سینما سخن گفتند. اکران عمومی پس از چندین سال رکود، تکانی خورد و فیلمها نسبت به سالهای پیش فروش بهتری داشتند، اما بحران سینما سنگینتر از آن است که با چند فیلم پرفروش برطرف شود.
بازتاب کشمکشهای درونی در عرصه سینما
در نگاهی آسیبشناسانه و ریشهای میتوان گفت که بحران سینما، با افت و خیزهایی، از آغاز شکلگیری جمهوری اسلامی وجود داشته و به سیاستهای کلان حاکمیت برمیگردد، که خود در سرشت ایدئولوژیک نظام ریشه دارد، با این ادعا که حکومت سرپرست و قیم و صاحب امر سینماست و حق دارد آن را در خدمت اهداف خود بگیرد، که بالاتر از همه حفظ و تحکیم قدرت است.
بدین سان هر تحول یا بهبودی در امر سینما تنها از راه دگرگونی این نگاه و ترک این برداشت سلطهجویانه امکانپذیر است، در عمل نیز رونق اندکی که پدیدار گشته بیتردید به تحولات تازه در رهبری “وزارت ارشاد” دولت یازدهم مربوط میشود و مشی مدیران تازه امور سینمایی به ریاست حجتالله ایوبی.
نخستین وظیفه این گروه آن است که آسیبهای بیلیاقتی تا خرابکاری عمدی جناح انحصارطلب وابسته به محمود احمدینژاد را درمان کنند که ۸ سال تمام تولید سینمایی را فلج کرد، فیلمسازان پیشرو و مستقل را از گردونه تولید خارج ساخت و تهیهکنندگان و سینماداران بخش خصوصی را به ورطه ورشکستگی کشاند.
اما نفوذ و اقتدار جناح انحصارطلب هنوز به هیچوجه پایان نگرفته است؛ عوامل قشری که اساسا با آزادی بیان مشکل دارند، با هر نوع تنوع و خلاقیتی در زندگی فرهنگی جامعه مخالفت میورزند و با اهرمهایی که در حاکمیت و مجلس در اختیار دارند، به سادگی میتوانند دیدگاههای ضدهنری خود را در جامعه پیاده کنند. به “برکت” حضور نیرومند آنهاست که سینماگران مستقل و “غیرخودی” همچنان با مقررات دست و پاگیر روبرو هستند و توش و توان خود را در هزارتوهای بوروکراتیک هدر میدهند و هنوز هم بسیاری از فیلمها در محاق توقیف هستند.
فروش بالای فیلمها
در سال ۱۳۹۳ روی هم ۵۶ فیلم به روی پرده سینما رفت. فیلم “شهر موشها۲” پرفروشترین فیلم سال بود که بیش از ۴ ماه روی پرده ماند و گفته میشود که نزدیک به ۱۲ میلیارد تومان فروش کرده است.
پس از فیلم عروسکی مرضیه برومند، به ترتیب فیلمهای “طبقه هساث” (یا حساس) به کارگردانی کمال تبریزی، فیلم “آتشبس۲”، به کارگردانی تهمینه میلانی، “معراجیها” ساخته مسعود دهنمکی و فیلم سینمایی “ردکارپت” به کارگردانی رضا عطاران با فروشهای بالا موفقترین فیلمهای سال ۱۳۹۳ بودند.
بنا به گزارش رسانههای داخلی، سینمای ایران روی هم ۷ میلیون و ۷۴۷ هزار تماشاگر داشته که نسبت به سالهای قبل رشد قابلملاحظهای را نشان میدهد. در سال ۱۳۹۲ سینمای ایران تنها ۵ میلیون تماشاگر داشت.
از فیلمهای سفارشی معروف به “دفاع مقدس” که با بودجه دولتی و توسط کارگردانهای “خودی” تولید میشوند، تنها دو فیلم “شیار ۱۴۳” به کارگردانی نرگس آبیار و “چ” به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا فروش نسبتا خوبی داشتند.
در کنار نگاهی باز و سازنده به فرهنگ و سینما، تأسیس سالنهای تازه و گسترش پردیسهای سینمایی و مجهز شدن سینماها به امکانات و تکنیکهای تازه بیگمان در آشتی دادن مردم با سینما نقش مهمی داشته است.
یکی دیگر از پدیدههای مثبت ایجاد گروه سینمایی “هنر و تجربه” بود برای نمایش فیلمهای “متفاوت” که تنها تماشاگرانی خاص دارند. در این راستا فیلم “پرویز” به کارگردانی مجید برزگر به نمایش در آمد و با تحسین منتقدان و طرفداران سینمای جدی روبرو شد. فیلم نوگرای “ماهی و گربه” به کارگردانی شهرام مکری، برخلاف تصور، فروش بالایی داشت.
در طول سال روی هم ۱۸ فیلم فروشی میلیاردی پیدا کردند که شاید بتوانند تهیهکنندگان خود را به سود برسانند؛ پس هنوز نمیتوان مدعی شد که این رونق نسبی، سینما را از بحران نجات داده، اما دستکم نشان میدهد که سینما از ظرفیت بالایی برخوردار است و اگر از امکانات به خوبی استفاده شود، دور نیست که شاهد رونق واقعی باشد.
تیشه به ریشه سینمای مستقل
بیشتر فیلمهایی که به فروش بالا دست مییابند و به قوام و رشد سینمای ملی یاری میرسانند، محصول بخش خصوصی هستند. سیاست رسمی نه تنها از این بخش حمایت نمیکند، بلکه با مقررات دست وپاگیر، انواع و اقسام نظارتها و سانسورهای مستقیم و غیرمستقیم آن را از نفس میاندازد.
در زمان دولتهای نهم و دهم سینمای خصوصی و مستقل ایران ضربههای سختی متحمل شد که بارزترین نمود آن در “قهر” کردن مردم با سالنهای سینما جلوهگر شد. حاکمیت که با فشارهای خردکننده فیلمسازان را از خلق فیلمهای جذاب و ارزشمند باز داشته، بعد آنها را متهم میکند که از تولید فیلمهای خوب و مردمپسند ناتوان هستند!
اما افشای این سیاست تبعیضآمیز و ضدملی کار آسانی است: سالانه با صرف بودجههای کلان و حمایت همهجانبه دولت، به دست فیلمسازان “خودی” فیلمهای “ارزشی” روانه بازار و صفحه تلویزیون میشوند. بیشتر این فیلمها صرفا اتلاف پول و نیرو هستند و نزد جماعت سینمارو کمترین جاذبهای ندارند.
موفقیت فیلم عروسکی “شهر موشها۲” نکات زیادی را نشان میدهد. از یاد نبریم که در سال ۱۳۹۱ نیز یک فیلم عروسکی کمیک به نام “کلاه قرمزی و بچه ننه” پرفروشترین فیلم سال بود. این فیلمها در اساس برای کودکان ساخته میشوند، اما در عمل به فیلمهای خانوادگی تبدیل شدهاند.
این فیلمها بافتی هنرمندانه دارند و در عین سادگی از سبکی مؤثر و ساختاری سنجیده برخوردارند. به طرزی زیرکانه از نابرابریها و نارواییهای موجود به لحن کنایی و با زبانی شوخ و ظریف انتقاد میکنند و برای مردم دستکم این حسن را دارند که از تبلیغات تکراری و ملالانگیز دور هستند.
ادامه منع و توقیف
رسیدگی به پرونده فیلمهایی که در سالهای اخیر توقیف شده بودند، از چالشهای اصلی مدیریت تازه امور سینمایی بود.
فیلم “عصبانی نیستم” به کارگردانی رضا دُرمیشیان، در بسیاری از جشنوارههای جهانی به نمایش در آمده و مورد تحسین قرار گرفته است، اما در ایران، جز نمایشی محدود، به روی اکران نرفته و به “سیاهنمایی” متهم شده است.
گروهی از نمایندگان مجلس با نمایش “عصبانی نیستم” به مخالفت برخاستند و نظر خود را به وزارت ارشاد نیز تحمیل کردند. علاوه بر فیلم مزبور، ۶ فیلم سینمایی دیگر نیز با دخالت “کمیسیون فرهنگی مجلس” توقیفی شناخته شدند. این فیلمها عبارتند از: “خیابانهای آرام” و “پاداش” به کارگردانی کمال تبریزی، “خانه پدری” به کارگردانی کیانوش عیاری، “گزارش یک جشن” ساخته ابراهیم حاتمیکیا، “صد سال به این سالها” به کارگردانی سامان مقدم، “آشغالهای دوستداشتنی” ساخته محسن امیریوسفی.
گفته میشود که فیلم “پاداش” با اصلاحاتی موفق به اخذ پروانه نمایش شده است. بعید نیست که این فیلم نیز در کنار آثار بیشماری قرار گیرد که به طور رسمی مجوز گرفتهاند، اما در عمل از جدول اکران بیرون هستند و سرنوشت آنها روشن نیست.
سینمای دولتی و سینماگران خودی
محافل محافظهکار که از تولید یا نمایش فیلمهای واقعا ارزشمند جلوگیری میکنند، در عوض به تولید و نمایش فیلمهایی کمک میکنند که آنها را “ارزشی” مینامند.
در کنار سینمای “دفاع مقدس” که تیول سینماگران “خودی” است، به برکت “رانتخواری” فیلمهایی به عنوان “سینمای فاخر” تولید میشوند. در بیست سال گذشته دهها میلیارد تومان از خزانه ملی یا همان “بیت المال” برای تولید فیلمهای “فاخر” خرج شده، اما حتی یکی از این فیلمها با استقبالی شایان از سوی سینمادوستان روبرو نشده است. روشن است که وقتی معیار انتخاب “رانت و رابطه” باشد، و نه صلاحیت و کاردانی، هیچ فیلم پرمایه و جذابی ساخته نمیشود.
دولت از “جشنواره فیلم فجر” نیز به عنوان اهرم فشار و افزاری تبلیغاتی بهرهبرداری میکند، اما عجیب این است که برخی فیلمها حتی پس از نمایش در “جشنواره” باز هم با محدودیتهایی روبرو میشوند و چه بسا حتی مجوز نمایش خود را از دست میدهند.
در دوره گذشته جشنواره از نمایش فیلم “استراحت مطلق” به کارگردانی عبدالرضا کاهانی جلوگیری به عمل آمد. اما فیلم پس از کشمکشهایی پروانه نمایش دریافت کرد و قرار است به نمایش عمومی گذاشته شود. در توجیه این اقدام، به طور رسمی به تماشاگران فیلم یادآوری میشود که رضا عطاران و فریده فرامرزی، ایفاگران نقشهای اصلی فیلم، زن و شوهر هستند و بنابرین اگر در فیلم تماسهای “غیرشرعی” از آنها سر زد، آسمان به زمین نخواهد آمد.
چند فیلم قبلی کاهانی مانند “هیچ”، “اسب حیوان نجیبی است” و “بیخود و بیجهت” نیز در دریافت پروانه نمایش از اداره “ارزشیابی و نظارت وزارت ارشاد” با مشکلاتی مواجه بودند.
“رخ دیوانه” یکی از بهترین فیلمهای جشنواره سی و سوم فجر برای نمایش نوروزی آماده شده است. فیلم را ابوالحسن داوودی کارگردانی کرده که فیلم پیشین او به نام “زادبوم” از حدود ۶ سال پیش در توقیف است.
“طعم شیرین خیال” آخرین فیلم کمال تبریزی هم از آثار نوروزی سینماهاست. سازندهی “مارمولک” در فیلمهای بعدی با مشکلات بیشمار روبرو بوده است.
از بهروز افخمی، یکی از فیلمسازان “خودی” که فیلمهای بسیار متفاوتی در کارنامه خود دارد، فیلم “روباه” در تعطیلات نوروز به روی پرده میرود.
فیلمهای انتقادی با مجوز نمایش در خارج!
امیر نادری، محسن مخملباف، بهمن قبادی سینماگرانی هستند که عطای ساختن فیلم در ایران را به لقای آن بخشیدهاند. آثار آنها بیشتر در جشنوارههای جهانی به نمایش در میآید، برای نمونه آخرین فیلم محسن مخملباف به نام “رئیس جمهور” که در جشنواره بینالمللی ونیز به نمایش در آمد.
فیلم “رز قرمز” به کارگردانی سپیده پارسی، خانم سینماگر ایرانی مقیم فرانسه، وقایع پیرامون انتخابات جدلخیز سال ۱۳۸۸ را دستمایه قرار داده است. از داستان فیلم چنین برمیآید که فیلم بافتی سیاسی عاطفی دارد. با توجه به این که حاکمیت “فتنه” را “خط قرمز” نظام دانسته، این فیلم شانسی برای نمایش در ایران ندارد.
بر همین سیاق، فیلم “دستنوشتهها نمیسوزند” به کارگردانی محمد رسولاف نیز، که در چندین جشنواره جهانی مورد تحسین قرار گرفته، از نمایش در ایران محروم خواهد ماند.
فیلم “قصهها” به کارگردانی رخشان بنیاعتماد، در بخش رقابتی جشنواره سینمایی ونیز شرکت کرد و جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. فیلم در سال ۱۳۹۰ ساخته شده، اما از دریافت پروانه نمایش محروم مانده است. این فیلم نیز از سوی سردمداران به “سیاهنمایی” متهم شده است.
گفته میشود که فیلم سینمایی “ملبورن” به کارگردانی نیما جاویدی بیشترین تعداد جوایز بینالمللی را در سال ۱۳۹۳ برای سینمای ایران دریافت کرده است.
بزرگترین افتخار برای سینمای ایران اما در جشنواره سینمایی برلین به ثبت رسید. برلیناله نخست در اقدامی نمادین فیلم سفارشی “محمد”، که به قولی گرانترین “فیلم فاخر” تاریخ سینمای ایران است، را از مشارکت در جشنواره محروم کرد.
در برابر سه فیلم ایرانی که با بودجه ضعیف بخش خصوصی تولید شدهاند به جشنواره راه یافتند:فیلم “مادر قلب اتمی” ساخته علی احمدزاده به بخش فوروم جشنواره راه یافت و با تحسین فراوان روبرو شد. در بخش پانورامای برلیناله فیلم “پریدن از ارتفاع کم” به کارگردانی حامد رجبی شرکت داشت که جایزه منتقدان بینالمللی را دریافت کرد.
خرس طلایی، جایزه بزرگ جشنواره بینالمللی برلین، به فیلم “تاکسی” ساخته ظریف، زیبا و پراحساس جعفر پناهی رسید، سینماگری که امروز به مهمترین چهره سینمای معترض ایران تبدیل شده است.