روز یکشنبه ۱۹ فوریه ۲۰۱۷، فیلم “لبه تیغ: میراث بازیگران زن سینمای ایران” همراه با مراسم فرش قرمز با حضور ۶ تن از شرکتکنندگان این فیلم، شهره آغداشلو، مری آپیک، فخری خوروش، ویدا قهرمانی، پرتو نوری علاء و زینت مودب خطیبی در محل “اتحادیه نویسندگان آمریکا” در این شهر به نمایش درآمد.
“لبه تیغ: میراث بازیگران زن ایرانی” پروژهای است که از سال ۲۰۰۲ آغاز شده و در سال ۲۰۱۵ به اتمام رسیده و در اروپا، آمریکا و ایران فیلمبرداری شده است. فیلمساز از میان بیش از ۱۰۰ بازیگر زن سینمای پیش از انقلاب، ۲۱ بازیگر را انتخاب کرده که در ۴۶۳ فیلم قبل از انقلاب نقش اول و تاثیرگذاری داشتهاند.
بهمن مقصودلو، کارگردان فیلم، میگوید بدون اغراق اکثر این زنان برای ورود به سینما با مردان خانواده جنگیده بودند: “یکی کتک خورده، دیگری ازخانه و خانواده طرد شده، یکی را به خانه راه ندادهاند. حتی پسر عموی یکی از آنها با هفت تیر آمد تا این ‘لکه ننگ ‘ را از دامن خانواده پاک کند. ولی آنها میدان را خالی نکردند.”
فیلم “لبه تیغ: میراث بازیگران زن سینمای ایران” تازهترین ساخته بهمن مقصودلو، کارگردان و تهیه کننده ساکن نیویورک و دومین فیلم از سری هفتگانه “تاریخ سینمای ایران، درجستجوی ریشهها” است. اولین فیلم از این سری “عباس کیارستمی: یک گزارش” بود که برای نخستین بار در دسامبر ۲۰۱۳ در فستیوال مونترال به نمایش درآمد.
بیشتر بخوانید:
- حهما سرشار، مدیر و موسس بنیاد هنر در لس آنجلس میگوید: ” دلیل پشتیبانی ما از فیلم مستند لبه تیغ که نخستین پروژه بنیاد هنر در سال ۲۰۱۷ به شمار میرود، اهمیت موضوع ثبت تاریخ حضور زنان بازیگر ایرانی از آغاز این صنعت تا وقوع انقلاب اسلامی در ایران و چالشهای آنان بود. موضوعی که تا امروز کمتر به آن توجه شده است.”
فیلم با شیوه روایتگری، کلاژی است از گفتگو با بازیگرانی چون روح انگیز سامینژاد (بازیگرفیلم دخترلر)، ژاله علو، زینت مودب خطیبی (بازیگرنقش اول نخستین دو فیلمی که در داخل ایران تهیه شده است )، شهلا ریاحی(بازیگر، کارگردان و تهیه کننده)، ایرن زازیانس، پوری بنایی (بازیگر و تهیه کننده)، فرزانه تائیدی، ویدا قهرمانی، نیلوفر، کتایون، سوسن تسلیمی، فخری خوروش، سیمین غفاری، پروانه معصومی، زری خوشکام، کبرا سعیدی با نام هنری “شهرزاد” (بازیگر و کارگردان) ، شهره آغداشلو، مری آپیک، پرتو نوری علاء (بازیگر نقش اول فیلم آرامش درحضور دیگران) و فهیمه راستکار. این فیلم جایگاه و نقش زن در این سینما را از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۷۹ بررسی کرده و از طریق کلیپهای سینمایی کمیاب و به دقت انتخاب شده به نمایش میگذارد.
در فیلم همچنین از آسیا قسطانیان، روفیا، آذرشیوا، فروزان، عصمت صفوی (اولین زن فارغ التحصیل رشته تئاتر) و لرتا بازیگر برجسته تئاتر و سینما نیز یاد شده است و نماهایی از فیلمهای آنها به نمایش در میآید.
فیلم شرایط زن بازیگر ایرانی را از لحظه ورود به سینما تا پیش از انقلاب اسلامی در جامعهای مردسالار و به شدت تحت نفوذ مذهب به نمایش میگذارد. جامعهای که جایگاه خاصی را برای این زنان تعیین کرده است که عبور از مرزهای آن همان جنگ میان سنت و مدرنیته و به مثابه راه رفتن بر لبه تیغ است.
بهمن مقصودلو، منتقد و فیلمساز، میگوید فیلم “لبه تیغ: میراث بازیگران زن سینمای ایران” بدون شک یک سند قابل اعتنا و یک اثر به یاد ماندنی از تاریخ سینمای ایران به شمار میرود: “این مستند میتواند برای پژوهشگران و علاقمندان به تاریخ سینمای ایران اثری ارزشمند باشد. فیلم از نظر تاریخی و جامعه شناسی دورههای زمانی مختلف بخصوص در رابطه با حقوق زن را مورد بررسی قرار میدهد. ”
آقای مقصودلو میگوید گردهم آوردن بازیگرانی که فراز و فرودهای آن دوران را زندگی کرده و آنها را تجربه کرده باشند کار آسانی نبود: “برخی از این بازیگران دیگر در قید حیات نیستند و شاید این تنها شهادت آنها بر دورانی باشد که زنان بازیگر درحقیقت بر لبه تیغ راه میرفتند. با این همه فیلم، داستان استواری زنان بازیگر، همان حکایت قدیمی خواستن و توانستن است.”
در این فیلم که پیش از این در چند جشنواره جهانی از جمله مونترال، فستیوال مسا (انجمن خاورمیانه شناسی دانشگاههای دنیا) و بخش مسابقه جشنواره تاریخ در شهر پساک فرانسه به نمایش گذاشته شده، علاوه بربازیگران زن سینمای ایران با کارگردانهای سرشناسی سینمای آن دوران از جمله نصرتالله وحدت، بهرام بیضایی، مهدی رئیس فیروز، فرخ غفاری و بسیاری دیگر هم مصاحبه و گفتگو شده است.
درفیلم به نقش زنان در ساختارسینمای ایران هم اشاره هایی میشود از جمله این که ناصر ملک مطیعی چگونه وارد عالم سینما شد. در فیلم گفته میشود که یکی از هنرپیشگان آن دوران به نام خانم زینت مودب خطیبی باعث میشود ناصر ملک مطیعی راهش را به سینما باز کند. شهلا ریاحی اولین زن کارگردان سینمای ایران است که میگوید “به احترام آقای جعفری (بازیگر فیلم) اسم خودم را به عنوان کارگردان بر روی فیلم نگذاشتم.”
بسیاری از زنان بازیگر بنا برگفته خودشان در فیلم، دستمزدی دریافت نمیکردند. در جایی دیگر، تماشاگر از وقایع پشت پرده فیلم “قیصر” از زبان بازیگر آن – پوری بنایی -آگاه میشود و مخاطب میفهمد که این فیلم چگونه از تیغ سانسور رهایی پیدا کرد.
فخری خوروش در فیلم میگوید که چگونه پس از بازی در اولین فیلم سینمایی والدینش به مدت ۹ سال از ارتباط با او خودداری کردند. فرزانه تائیدی، از نبود فرصتها برای زنان در سینمای آن روز انتقاد میکند و میگوید: “بازیام در فیلم خاک باعث شد که کیمیایی به این مسئله فکر کند که اگر زنی خوب بازی کند باید به او فرصت داد.”
بوسه ویدا قهرمانی و ناصر ملک مطیعی در فیلم “چهارراه حوادث” در سال ۱۳۳۴ باعث شد که خانواده ویدا قهرمانی، بازیگری را برایش ممنوع کنند و او چند سال از سینما دور ماند. نصرت کریمی، یکی از کارگردانهایی که با او گفتگو شده، تعصب را یکی از مشکلات فرهنگی جامعه ایران خواند و گفت که او در فیلمهایش بیشتر به انتقاد از تعصب پرداخته است. از جمله در فیلم “محلل” که نگاهی به تعصب مذهبی داشته است.
پرتو نوری علا که تنها در فیلم “آرامش در حضور دیگران” ناصر تقوایی بازی کرده، به نقشهای کلیشهای زنان اشاره میکند که “همیشه تبدیل زن بد (رقاصه و فاحشه) به خوب با اتکا به یک مرد خوب صورت میگرفته و بعد از خوب شدن هم زن چادر سر میکرده است.”
آقای مقصودلو معتقد است تا قبل از دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، سینمای ایران، زنان را در حاشیه قرار میداد و نقش های اصلی به مردها سپرده میشد: “در این سینما بیشتر به چهره و فیزیک زنان اهمیت داده میشد. تقریبا اکثر بازیگران زن آن دوران چهرههای زیبایی داشتند و نشریات عامه پسند نیز به این جریان دامن میزدند و عکس آنها را بر روی جلد مجلات چاپ میکردند و لقب زیباترین به آنها میدادند. اما در دهه پنجاه، سینمای متفاوت به زن بیشتر توجه کرد. زنها از حاشیه درآمدند و در محور داستان قرار گرفتند. ”
شهره آغداشلو دربخش پرسش وپاسخ از این دوره سینمای ایران یاد میکند و اینکه در آن زمان “زن هنرپیشه ایرانی درجایگاهی شبیه به زن بازیگردرسینمای هالیوود امروز قرار داشت و از عزت و احترام خاصی برخوردار بود.”
درفیلم میبینیم که بهرام بیضایی، از نخستین کارگردانهای ایرانی است که در فیلمهایی چون رگبار، غریبه ومه، چریکه تارا و مرگ یزدگر زن را در مرکز فیلمهایش قرار میدهد. بیضایی میگوید: “غریبه و مه یک فیلم ضد روستایی، ضد جاهلی و ضد فیلم فارسی است. زنی که در جامعه مردسالار خودش را روی صحنه میبرد و نشان میدهد، علیه ارزشهای جامعه مردسالار رفتار کرده است. ”
انقلاب و زنان بازیگر
پس از انقلاب، بیش از ۹۰ درصد از بازیگران زن سینمای ایران ممنوع التصویر و از بیمه و بازنشستگی محروم شدند. برخی از آنها برای بازجویی به دادگاه انقلاب احضار شدند که در فیلم “لبه تیغ: میراث بازیگران زن ایرانی” به این موضوع نیز پرداخته شده است. ژاله علو میگوید همین زنانی که امروز از بازیگری محرومند ریشههایی بودند که نهال شدند، تنومند شدند، شاخه دادند، گل دادند و “بازیگران بااستعداد امروز چون فاطمه معتمدآریا، نیکی کریمی، گلشیفته فراهانی، ترانه علیدوستی، لیلا حاتمی و … عطر این گل ها هستند. اینها ادامه ما هستند.”
مری آپیک بازیگرقدیمی ساکن لس آنجلس ویکی از ۶ بازیگرحاضر در سالن نمایش فیلم در بخش پرسش درمورد محرومیت از بازیگری پس از انقلاب خطاب به حاضران گفت: “من بازیگری را از نوجوانی شروع کردم و خیلی متاسفم که فیلم بنبست آخرین تجربه سینمایی من بود و با بن بست همه درها بسته شد و همانطورکه درفیلم اشاره کردم ما غنچههایی بودیم که در آن زمان از ته چیده شدیم با این حال باز ما سعی کردیم که در این سوی جهان کارمان را ادامه بدهیم.”
در پایان فیلم، ایرن، دور شدن از سینما را با حسرت اینگونه توصیف میکند: “ما قبیله بزرگی بودیم. عاشقانه با هم کار میکردیم. تا روزی کاروان ما در جایی توقف میکند و فردا که قرار است این کاروان حرکت کند، یکی میآید و میگوید یک عده از شما نباید با این کاروان برود. چون کاروان سالار عوض شده. کاروان حرکت کرد. ما گرد آتش مانده از کاروان نشستیم. سرمان را به هم تکیه دادیم و آرام گریستیم. آتش کاروان به خاکستر گرایید. خاکستر بر سرمان نشست. پیر شدیم … خاکستر بر سرمان نشست….”