سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی همچون سازمان محیط زیست در هفتههای اخیر درگیر چالش ابقاء یا عزل رییس در دولت دوازدهم بود. این چالش اما ظاهراً برخلاف هشدارهای دوستداران میراث فرهنگی به نفع ابقای سیاست در این سازمان ختم شد.
پیشینه سازمان میراثفرهنگی نشان میدهد که در دولت نهم و دهم درگیر مناسبات سیاسی شد تا آنجا که رسانهها به آن لقب حیاط خلوت دولت را دادند. این همان نطقهای است که بزرگترین آسیبها را به بدنه این سازمان وارد کرد. بررسی کوتاه این اخبار تصویر روشنی از وضعیت این سازمان به دست میدهد: تخریب مداوم بناهای تاریخی، نبود شرایط مناسب برای مرمت و احیاء، نبود زیرساختهای مناسب گردشگری، و فقدان حمایتهای لازم از هنرمندان صنایعدستی همگی پارههایی از این تصویر ناخوشایند است که از برخی لایههای پنهانی آن نیز خبر میدهد.
فرستنده:خانم درسا دره شوری
زهرا احمدیپور، مدیری که از ۹ ماه پیش در رأس سازمان میراث فرهنگی بود، هم چندی پیش در توییتر خود نوشت:
«مستظهر بودم به حمایت شخص دکتر روحانی و جناب جهانگیری اما درمان سرطان حمایت همه ارگانهای این پیکره را میطلبد و گرنه زحمت، بیحاصل است. باطلالسحر این شرایط گفتوگوست و شفافیت، کوشیدم به هسته معضلات نور بتابانم و برنامهریزی کنم برای درمان سرطانی که تا مغز استخوان نفوذ کرده و هم میراثفرهنگیمان مظلوم است و هم اقتصادمان زخم خورده. یکی به تیر غیب توسعه نسیانخواه دچار است و دیگری به مناسبات مبهم و ناصواب.»
احمدیپور همچنین درباره نحوه عملکرد خود میگوید که به دنبال تغییر رویکردها و جریانها در سازمان میراثفرهنگی بوده و تا آنجایی که توانسته سعی کرده است مدیرانی انتخاب کند که پاسخگو و مسئولیتپذیر باشند.
حال با مشکلات پیدا و پنهانی که سازمان میراث فرهنگی با آنها روبروست، در آستانه آغاز به کار دولت دوازدهم علیاصغر مونسان به ریاست سازمان میراث فرهنگی منصوب شد.
در هفتههای اخیر نامهای متعددی برای ریاست سازمان مطرح شده بود: حسین مرعشی، رضا صالحی امیری، علیاصغر مونسان و… با این حال تعدادی از دوستداران میراثفرهنگی خواهان ماندگاری مدیریت فعلی این سازمان بودند. آنها در نامهای که در رسانههای داخلی منتشر شد، در دفاع از زهرا احمدیپور نوشته بودند:
«زهرا احمدیپور نزد افکار عمومی به عنوان مدیری شناخته میشود که تلاش کرده زمینههای فساد در حوزه میراث فرهنگی را برچیند یا دستکم از پدید آمدن چنین بسترهایی پیشگیری کند. این امر برای سازمانی علمی و فرهنگی که به شدت سیاستزده شده بود و بیش از یک دهه بحرانهای عمیقی را تجربه کرد، حیاتی بوده و قابل تحسین است.»
باید دید بر سازمان میراثفرهنگی و گردشگری و صنایعدستی چه گذشته است که به زعم آخرین رییسش دچار سرطان شده. بیماری که برخلاف اهمیت اساسی که همچون وزارت آموزش و پرورش دارد، جایگاهش را از دست داده و با چالشهای بسیاری رو به روست؛ و آخرین چالش اینکه با عزل مدیر نهماههاش رییس تازه منصوب شدهاش دست کم در نخستین قدم نه تنها مورد استقبال قرار نگرفته بلکه با مخالفتهای علاقمندان این حوزه مواجه شده، گرچه این مخالفتها در بین مجموعه پرسشها و واکنشها به سایر انتخابهای حسن روحانی کمتر به چشم آمده است.
با توجه به گزینههای پیش رو، انتظار میرفت که تصمیم رئیس جمهوری اسلامی برای ریاست این سازمان آینده سازمان میراث فرهنگی را با ابهامات بیشتری مواجه سازد. علیاصغر مونسان، گزینه نهایی ریاست این سازمان ابتدا مدیرعامل سازمان فنی مهندسی شهرداری تهران بوده، و سپس به شرکت توسعه فضاهای فرهنگی تهران منتقل شده، پس از مدتی مسئولیت معاونت اموراجتماعی فرهنگی شهرداری تهران را به عهده گرفته، و سپس مدیر عامل سازمان مهندسی و عمران شهر تهران بوده. مونسان که از این پس در سمت معاورن رییس جمهور فعالیت خواهد کرد، بیشترین سابقه فعالیت خود را در گروه مدیران تحت امر قالیباف، رقیب انتخاباتی روحانی گذرانده و در سال ۱۳۹۱ به عنوان مدیر نمونه شهرداری تهران انتخاب شده است. مونسان با حکم وزیر ورزش دولت یازدهم به سمت در سال ۱۳۹۳ عضو هیئت مدیره باشگاه پرسپویس انتخاب شد و در دولت یازدهم به سمت ریاست منطقه آزاد کیش رسید.
روزهای گذشته برخی از افراد مونسان را خواهرزاده روحانی معرفی کردند، هر چند طاهره قیومی مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل در یادداشتی تأکید کرده است:
«علی اصغر مونسان هیچ نسبت فامیلی با دکتر روحانی رئیس جمهوری ندارد و… آنچه این روزها گفته یا نوشته میشود که او نسبت فامیلی با مسئولان نظام (شخص رئیس جمهور) دارد تنها گمانهزنی و نادرست است.»
اما دربارهی مونسان فارغ از اقداماتی که در کیش انجام داده، آنچه که اهمیت دارد نگاه و رویکرد او به میراث فرهنگی در زمان مدیریتش در شهرداری تهران است. ساخت مسجد در محوطه تئاترشهر که با انتقاد گسترده دوستداران میراثفرهنگی مواجه شد و به حریم تئاتر شهر لطمه جدی وارد کرد، طرح ساماندهی میدان امامحسین که آن هم مورد نقد جدی کارشناسان میراثفرهنگی قرار گرفت، علاقمندان و فعالان این حوزه را در برابر این پرسش قرار داده که آیا ممکن است فردی با چنین رویکرد و نگاهی صلاحیت قرار گرفتن در مسند ریاست سازمان میراثفرهنگی را داشته باشد؟
از سوی دیگر تعدادی از کارشناسان میراث فرهنگی در بیانیهای خطاب به رییس جمهوری آورده بودند:
«تغییراتِ غیر ضروری و پیدرپیِ مدیریتی نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف این سازمان نخواهد کرد، بلکه بحرانهای آن را عمیقتر میسازد. آنچه امروز بیش از همه بر نگرانیها میافزاید آوردن نامهایی برای نشستن بر مسند ریاست “سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری” است، که نه تنها نشانی از امید در پی ندارد بلکه راه را بر تدبیر نیز فرو میبندد و این پرسش را مطرح میسازد که چرا باید رییس این سازمان با چنین شتابی دوباره تغییر یابد و هزینههای گزاف مادی و معنوی و خسارتهای جبرانناپذیری بر این عرصه تحمیل شود. هشدار میدهیم که میراث فرهنگی عرصه آزمون و خطا نیست و انتظار داریم که هر تصمیمی در این حوزه با تأمل و درنگی مضاعف انجام پذیرد. قرار گرفتن در جغرافیایی پر تنش که بخش بزرگی از معضلات آن به تاریخ، فرهنگ، دین و هویت ارجاع دارد تأکیدی است بر اجتناب از تصمیمگیریهای شتابزده و مبتنی بر مطالبه اهداف کوتاهمدت و ناپایدار. انتصاب افرادی که کمترین آشنایی با جغرافیایِ فرهنگی منطقه و نقشِ خطیر و پیچیده فرهنگ ندارند منجر به خسارتهایی خواهد شد که چه بسا جبران آن امکانپذیر نباشد. تجربه مدیریتی دهههای گذشته نشان میدهد که نگاه سیاستزده و شعارهایِ شتابزده مبتنی بر درآمدزایی و بهرهبرداریِ صرف از میراث فرهنگی تا چه حد سبب آسیبپذیری آن شده است. آسیبهایی که الزاماً محسوس و ملموس نیستند و اثرات و تبعات آن در درازمدت و به نحوی هولناک تبلور مییابد.»
انتصاب مونسان به ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نشان داد که نگرانیهای دوستداران میراثفرهنگی مورد توجه رییس جمهوری اسلامی قرار نگرفته و باید دید گذشت زمان درستی آنها را تایید خواهد کرد یا اینکه این انتخاب مسیر جدیدی را برای میزاث فرهنگی کشور رقم میزند؟