منیژه حکمت معتقد است: صنف وقتی با دولت همسو باشد، افراد را میبرد در جایگاههای نظارتی مینشاند در حالی که وقتی یک هنرمند را در جایگاه نظارتی قرار میدهند دیگر هنرمند نیست. در حال حاضر جامعه در حال پیش روی است اما ما از جامعه عقب هستیم.
به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده، برنامه «سی و پنج» شامگاه 28 مرداد ماه، میزبان منیژه حکمت کارگردان و تهیهکننده سینما بود که به بررسی مشکلات تولید و اکران فیلمهای سینمایی پرداخت.
در ابتدای این برنامه منیژه حکمت توضیحاتی درباره فیلم جدیدش با عنوان «لالایی» که درباره مردم افغانستان است ارائه داد.
پس از آن در پاسخ به فریدون جیرانی که با اشاره به روزهای پایانی کار دولت یازدهم و آغاز به کار دولت دوازدهم و انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جدید، خواست مروری بر چهار سال گذشته داشته باشد، گفت: «در حال حاضر اصلا برایم اهمیتی ندارد که چه کسی سکاندار خواهد شد. در سالهای گذشته ما سعی میکردیم به هر نحو مطالبات و خواستههایمان را به گوش سکاندار برسانیم و میخواستیم که نگاه عاقلانهای به کلیت سینما وجود داشته باشد. این نگاه عاقلانه و توزیع منابع مالی به صورت عادلانه اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد.»
او ادامه داد: «تعداد زیادی از سینماگران شرایط سختی را میگذرانند و این مسئله خودی و غیرخودی را یک جایی باید تمام کنند. تعداد معدودی که همیشه هستند اگر مشاوران خوبی بودند بر این روند تاثیر مثبت میگذاشتند. بنابراین برایم اهمیتی ندارد که چه کسی وزیر و معاون وزیر باشد. کسی که مدیر من میشود باید از من حمایت کند و من در کنار او احساس امنیت کنم اما متاسفانه رفتارهای برعکس میبینیم. آنها بازدارنده هستند و اگر بخواهی حرکتی را آغاز کنی تمام سلولهای مغزشان را به کار میگیرند تا راههایی پیدا کنند برای اینکه بازدارنده باشند و نگذارند حرکت کنی.»
حکمت افزود: «از آنجا که می دانستم فارابی و دولت هیچ کمک به من نمیکنند تا فیلم جدیدم را بسازم، با یک سرمایهگذار خصوصی کار را آغاز کردم. در این شرایط و در آغاز کار یکی از مدیران دولتی از سرمایهگذار فیلم من خواسته که به ساخت این فیلم کمک نکند و فیلم من در آغاز راه متوقف شد. من این مسئله را به آقای حیدریان و وزیر گفتم. آقای حیدریان خیلی ناراحت شدند و خیلی دلسوزی کردند اما به آن مدیر پست دیگری داده شد و در حال حاضر در جای دیگری قائم مقام است.»
او اظهار کرد: «سینمای ما یک سینمای دولتی است و صنف ما نیز همسو با دولت است و مصلحتهای دولت را مد نظر قرار میدهد. ساختار مدیریت در سینما عشیرهای و قبیلهای است و یک اتفاقات خاصی رخ میدهد که بر اساس مطالبات ما نیست بر اساس اتفاقات پشت پرده است. آیا این سوال برانگیز نیست که در جشن کانون کارگردانان از حدود ۴۰۰ کارگردان عضو صنف تنها تعداد اندکی حضور مییابند؟ این به دلیل عدم رضایت آنها از صنفشان است.»
جیرانی در ادامه بیان کرد: «وقتی صنف نزدیک به دولت باشد همیشه رعایت دولت را میکند و منفعل میشود به گونهای که نمیداند با دولت چگونه رفتار کند و هر زمان که صنف و دولت در دو جناح مخالف هم بودهاند صنف فعال و منسجم شده زیرا احساس خطر کرده است. زیرا نزدیکیهایی وجود دارد بین صنف و مدیران دولتی که در مسند مدیریت قرار میگیرند و صنف سعی میکند حال دولت را درک کند ولی در زمانی که دولت و صنف در دو جناح مخالف هم باشند، صنف فعال میشود کما اینکه قبل از سال ۷۶ و پس از سال ۸۸ در دوران مدیریت آقای عسگرپور صنف بسیار فعال بود و شاید بتوان گفت بهترین دوران صنف بود.»
حکمت ادامه داد: «صنف وقتی با دولت همسو باشد، افراد را میبرد در جایگاههای نظارتی مینشاند در حالی که وقتی یک هنرمند را در جایگاه نظارتی قرار میدهند دیگر هنرمند نیست. در حال حاضر جامعه در حال پیش روی است اما ما از جامعه عقب هستیم. وزارت ارشاد همان وزارتخانه سابق است، باید پوست بیاندازد و تکلیفش را روشن کند. همه مردم کشور در ساختار قدرت شریک هستند اما چیزی که ما شاهد هستیم این است که در رابطه با منابع مالی و امکانات مردم حضور ندارند و نامحرم هستند. در کجای دنیا سراغ دارید در شرایطی که مردم دارند با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند هر روز یک خبر اختلاس به گوش میرسد.»
او اظهار کرد: «من آدم مطالبهگری هستم، سوالاتم را میپرسم، خواستهام را مطرح میکنم و در جایی که مشکلی میبینم منتقد میشوم زیرا من به عنوان شهروند وظیفه دارم که انتقاد کنم و در مقابل برای کارم مانع ایجاد میشود و از داشتن امکانات محروم میشوم و همیشه باید در جا بزنم.»
جیرانی بیان کرد: «همیشه این نکته مطرح شده که منابع به صورت عادلانه تقسیم میشود اما این اتفاق نیفتاده و هرگز این امر تبدیل به قانون هم نشده است.»
حکمت در ادامه گفت: «صنف ذاتا مطالبهگر است و باید خواهان این باشد که در جایی که منابع مالی وجود دارد و تقسیم میشود باید اعلام شود که چه اتفاقی میافتد. به نظر من آقای غلامرضا موسوی یک انسان صنفی سینماگر است و تنها کسی است که همیشه خواستار مطالبات صنفی بوده و خودش هرگز از هیچ رانتی استفاده نکرده است. این امر باید در تمام صنف جاری باشد و از دولت بخواهند که منابع مالی و چگونگی تقسیم آن را اعلام کند. بارها این را خواستهایم اما هرگز هیچ اتفاقی نیفتاده است. آیا این مطالبه زیادی است که منجر به بایکوت شدن من شود؟»
جیرانی در ادامه گفت: «این خواسته بسیار کوچکی است و این شفافسازی باید خیلی زودتر از اینها انجام میشده است. همه مدیران باید این شفافسازی را انجام میدادند و با شفافسازی است که ما میفهمیم چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است.»
حکمت ادامه داد: «حتی اگر تمایل ندارید به صورت عمومی اعلام شود لااقل به اهالی سینما بگویید که چه اتفاقی برای منابع مالی افتاده و مثلا طی ده سال گذشته چه کسانی چه مبالغی را از فارابی وام گرفتهاند. کسانی هستند که هم در این دولت و هم در دولت قبلی از منابع و امکانات بهره بردهاند، باید روشن شود که اینها چه کسانی هستند اما متاسفانه هیچ کس جرات نمیکند وارد این مقوله شود. در پشت پرده اتفاقاتی میافتد که باورکردنی نیست و تا به حال همه وزرا گفتهاند در راستای شفافسازی مسائل مربوط به سینما اقدام خواهند کرد، اما در عمل هیچوقت این امر صورت نگرفته است.»
در ادامه منیژه حکمت به صنعتی شدن سینما اشاره کرد و گفت: «صنعتی شدن سینما ابزار خاص خودش را میخواهد، اما ما در سینمایی کار میکنیم که تک تک جزئیات با دقت کنترل و بررسی میشود و با وجود این محدودیتها هرگز نمیتوانیم صنعت باشیم زیرا صنعت ساز و کار خودش دارد.»
جیرانی بیان کرد: «حتی این سینمای مستقلی که عنوان میشود در حقیقت سینمای مستقل نیست زیرا باز هم باید از دولت پروانه ساخت دریافت کند. در آمریکا اگر سینمای مستقل مطرح میشود سینمایی است که با کمپانیهای بزرگ و سرمایهها تقابل میکند.»
حکمت ادامه داد: «بعد از ۴۰ سال کار کردن ما تمام باید و نبایدها را کاملا میدانیم اما مدیران سینمایی فهم و درک بالاتری نسبت به سینماگران برای خود قائل هستند و میگویند ما باید به شما بگوییم که چه بسازید، کجای فیلمتان را سانسور کنید، کجا را اصلاح کنید، ما تعیین میکنیم که چه فیلمنامهای را بسازید و چه فیلمنامهای را نسازید، چکار بکنید و چکار نکنید! ما برای ساختن یک فیلم چندین امضا و تعهد میدهیم و بعد از ۴۰ سال کار کردن یک احترام حداقلی قائل نیستند که بپذیرند ما میدانیم چه باید بکنیم.»
جیرانی گفت: «اما دنیای مجازی باعث شده که بسیاری از امور از دستشان خارج شده و افکار عمومی مسائل را به سمتی سوق داده که بسیاری مسائل از کنترل آنها خارج شده است. ما بخش خصوصی مستقل و قدرتمندی نداریم که یک سینمای صنعتی از آن بیرون بیاید. نگاه حاکم دلش میخواهد که بخش خصوصی فعال شود اما آنچه در عرصه بخش خصوصی فعال شده که برخی افراد اسمش را خصومتی میگذارند نه خصوصی، در واقع همان رانتها است. در حقیقت ما خصوصیسازی نکردیم، خصومتی سازی کردیم و این نکته تلخی است.»
حکمت بیان کرد: «خیلی از ارگانها که پول زیادی در اختیار دارند و یک سازمان سینمایی راه انداختهاند و فیلم میسازند اما وقتی فیلمهایشان ساخته میشود باز هم تحت کنترل همان سیستم است. مرز خودی و غیرخودی در امکانات نشکسته و وقتی فیلم افراد خودی اکران میشود بیشترین امکانات و سالنهای سینما به اکران آثار افراد خودی تعلق دارد. سینمادار جرات ندارد بر خلاف آنچه که برایش مشخص میشود عمل کند، حتی اگر فیلمی که می خواهد اکران کند بهترین پرفروشترین فیلم باشد، زیرا بعد از آن باید تاوان بدهد و ما هم باید دعا کنیم اکران فیلمهایمان با یکی از این افراد خودی همزمان نباشد زیرا کاملا نابود میشویم. ای کاش یک گروهی تشکیل میشد که این مسائل را مورد بررسی و موشکافی قرار میداد و این ساختار را درست میکرد.»
او تاکید کرد: «تنها راه خروج ما از این چرخه نادرست شفافسازی است که وعده آن ۴ سال پیش داده شده بود. وقتی شفافیت باشد، همه چیز روشن باشد آنگاه ویژهخواری کم میشود. افراد مطالبهگر میشوند و باید پاسخگویی صورت گیرد. آیا شما به یاد دارید که فارابی اعلام کرده باشد به چه کسانی چقدر وام داده است، یک بار اسامی فیلمها را اعلام کردند اما مقدار وامی که به آنها داده شده اعلام نشد. چه اشکالی دارد که فارابی میزان وامهایی را که طی ده سال، بیست سال و حتی سی سال گذشته به فیلمسازها داده است، اعلام کند؟»
این کارگردان و تهیه کننده سینما در ادامه گفت: «اولین چیزی که در ۴ سال پیش رو باید اتفاق بیفتد همین شفافساز است مبنی بر اینکه امکانات چگونه و به چه دلیل در اختیار چه کسانی قرار گرفته است. قدم دوم شوراهای نظارتی است. شورای پروانه نمایش باید باشد اما در مورد شورای پروانه ساخت آیا پس از ۴۰ سال فیلم سازی لازم است که کسانی بنشینند مدام ما را نصیحت کنند و بگویند ما بهتر میفهمیم، بهتر میدانیم که شما چه چیزی را باید بسازید و چه چیزی را نسازید؟ یعنی بعد از ۴۰ سال ما نمیدانیم که چه چیزی باید بسازیم؟»
او اظهار کرد: «من اطلاع دارم که شورای فیلمنامه بسیاری از فیلمنامهها را نخوانده کنار میگذارد و میگوید اینها دردسرساز هستند. مسائلی مثل مشکل معیشت مردم و ناهنجاریها و بحرانهای اجتماعی دغدغه اصلی ما سینماگران است اما اجازه فعالیت در این زمینهها را نداریم. تا زمانی که یک معضلی بیان و تصویر نشود، راه حلی برای آن وجود نخواهد داشت.»
جیرانی بیان کرد: «مشکلات و ناهنجاریهای اجتماعی وجود دارد و بسیاری از افراد در رابطه با آنها تحقیق کردهاند، آمار دقیق درآوردهاند و برای حل آن تلاش میکنند اما نکته اینجاست که از دل همین معضلات است که سینمای اجتماعی در میآید. این سینمای اجتماعی گریزناپذیر است، نمیتوان وارد اجتماع شد و بخشی از آن را نادیده گرفت. من همیشه از فیلمسازانی که منتقد هستند میخواهم که به جای انتقاد کردن بروند فیلم بسازند.»
حکمت در ادامه گفت: «این مخالفتها از سوی کسانی است که مسئول بودهاند و باید ساختار را درست میکردند و نمیگذاشتند که به این بحرانها برسیم، اما هیچ کاری نکردهاند و پاسخگو هم نیستند بنابراین به این نتیجه رسیدهاند که با چسباندن دو کلمه و ساختن واژهای همچون «سیاه نمایی» اجازه ندهند مشکلات اجتماعی مطرح شود و فیلمساز وارد حیطههای اجتماعی شود که بحث حل و برونرفت از این مشکلات اجتماعی به میان بیاید. این جملات از تفکراتی است که امکانات و بودجه را در اختیار داشتهاند، اما کاری انجام ندادهاند.»
او افزود: «ما باید مشکلات جامعه را تصویر کنیم تا پس از آن کارشناسان عرصه روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی وارد عمل شوند و مسائل را نزد مسئولان ببرند و راه حلی برای رفع آن مشکل پیدا کنند. تا زمانی که مشکلات بیان نشود راهکاری برای حل آن پیدا نمیشود.»
جیرانی در ادامه گفت: «به جای اینکه انگ بزنیم و انتقاد کنیم، باید بحث کنیم، گفتوگو کنیم و فیلم بسازیم. فیلمسازی که نشسته و فقط انتقاد میکند به جای این انتقادها باید برود در مورد همان مسائلی که به آنها انتقاد دارد، فیلم بسازد.»
او ادامه داد: «بنابراین اولین خواسته شفافسازی در رابطه با توزیع امکانات و دومین خواسته کم کردن دخالتهای دولت در عرصه تولید است. اگر امکانپذیر بود پروانه ساخت حذف شود و اگر نه دخالتها در حد پیشنهاد و مشاوره باشد. زیرا به هر حال آنچه مسلم است اینکه یک نسل تازهای وارد شده که فکر تازهای دارد و با این نسل تازه نمیتوان با بخشنامه دولتی مواجه شد. مدیریت باید با افکار و شرایط جدید حرکت کند.
حکمت بیان کرد: «یکی دیگر از خواستههای مهم این است که مشاوران مدیران سینمایی تغییر کنند. سالهاست که افراد ثابت و مشخصی به عنوان مشاور حضور دارند و دائما همه چیز به شکل دایرهای تکرار میشود. دستاورد این افراد چه بوده است؟ افرادی که چندین سمت دارند. ما ادعای جوانگرایی داریم اما چرا در ساختارهای مدیریتی جوانان جایگاهی ندارند و مدیران و مشاوران سالهاست که در پستهای متعدد حضور دارند؟»
جیرانی گفت: «مدیران باسابقهای که سالها تجربه دارد، باید در کنار فکر جوانانی که تازه به میدان آمده قرار بگیرند تا بتوانند به نتایج مطلوب برسند، زیرا به طور کلی جامعه شرایط تازهای پیدا کرده، گروههای تحولخواه رشد کردهاند و تفکرات در جامعه تغییرات اساسی کرده است.»
حکمت در ادامه گفت: «آیا زمانی که متولدین دهه ۸۰ وارد عرصه تولید و فعالیت شوند، به این شرایط تن خواهند داد؟ زمانی که نسل جدید در جایگاه سینماگر بایستد، رفتارش شبیه رفتار ما نیست و پذیرای شرایط مشابه امروز نخواهد بود.»
جیرانی ادامه داد: «با ورود نسل جدید کنترل امور به این سادگی امکان پذیر نیست. نه اکرانبندی امکانپذیر است نه درجه بندی اکران و نه هیچ یک از موارد مشابه.»
حکمت اشاره کرد: «برای ساخت یک فیلم من چندین تعهد دادهام. چقدر من باید تعهد بدهم؟ دولت باید به من تعهد بدهد و مایه افتخارش باشد که من میخواهم بیایم فیلم بسازم. برای تمام موارد ما باید تعهد بدهیم، در مقابل شما چه تعهدی به من میدهید؟ شما در مقابل به من چه میدهید به غیر از بازدارندگی؟»
جیرانی گفت: «در مقابل این تعهدات در واقع تعهد دولت این است که تو بعد از ساخت فیلمت و گرفتن پروانه نمایش میتوانی فیلمت را اکران کنی اما متاسفانه امروز میبینیم که دولت نمیتواند به این تعهد خود نیز عمل کند.»
حکمت در ادامه اظهار کرد: «امیدوارم این مشکلات حل شود، ساختار اصلاح شود و آقای صالحی موفق شود این مسائل را حل کند.»
جیرانی گفت: «من فکر میکنم در شرایط کنونی آقای حیدریان بهترین گزینه برای ریاست سازمان سینمایی است ضمن اینکه از ایشان میخواهم خودشان را قدری بیشتر با شرایط روز تطبیق دهند. من هرچه فکر کردم دیدم ما مدیر دیگری نداریم که به این اندازه سینما را بشناسد. ما در سالهای پایانی دهه ۹۰ و نزدیک به سال ۱۴۰۰ هستیم. شرایط جامعه ما خیلی تغییر کرده و هر مدیری باید شرایط تازه جامعه ایران را بداند، نسل تازه حرفهای تازه، افکار تازه و ایدههای تازه دارد و درواقع جامعه خواستهای تازه دارد. مدیر باید به این خواستهای تازه و افکار عمومی پاسخ دهد.»
حکمت در پایان بیان کرد: «آقای جیرانی نسل ما نسل خستهای است و احتیاج به انگیزه داریم. در گذشته وقتی قرار بود وزرا رای اعتماد بگیرند یک شور و هیجانی در مردم وجود داشت. امروز من در خیابان دیدم که اصلا برای مردم اهمیتی ندارد و هیچ کس به رادیو گوش نمیدهد تا بداند چه اتفاقی میافتد. اصلا برای هیچ کس مهم نیست. این نشاندهنده خستگی و نداشتن انگیزه است.»
جیرانی نیز گفت: «انگیزه وقتی بیاید همه چیز فرق میکند و همه چیز دارای اهمیت خواهد شد.»