سیاوش جمادی رفع ممیزی و ایجاد فضای امن عمومی را از مهمترین مطالبات اهل قلم و فکر و اندیشه دانست و گفت: فضای عمومی جان دموکراسی است و اگر آن را از دموکراسی بگیرید، بقیهاش بیفایده است.
این نویسنده و مترجم آثار فلسفی و ادبی در گفتوگو با ایسنا، درباره مهمترین مطالبه اهل قلم، تفکر و اندیشه از مسئولان فرهنگی گفت: یک مطالبه بدون خرج و هزینه وجود دارد و آن رفع سانسور به طور کلی است. در مجلس کسانی قانونگذاران این کشور هستند و این قدرت و اراده را دارند که قوانینی را تصویب و وضع کنند که کتابها و روزنامهها مثلا چه چیزهایی را چاپ نکنند؛ چه صور قبیحه و چه افکار شنیعه و چه معیارهایی که از نظرشان غلط است، اما همینها بهانهای برای سانسور میشود، چون آن بهانهها موردی نیست که موضوعشان قانونمند شود. این موارد گسترش پیدا میکند و خشک و تر را میسوزاند؛ چون به سلیقههای افرادی که حقوق میگیرند مربوط است. در این ساختار خود به خود چنین چیزی بیرون میآید. مثلا فرض کنید در این ساختار کتاب «برف» پاموک با ترجمه ارسلان فصیحی مجوز نشر نمیگیرد، اما فرد دیگری آن را ترجمه میکند و مجوز میگیرد! بنابراین رفع سانسور اولین مطالبه اهل قلم و تفکر است.
جمادی رفع هرگونه ترس و زور از فضای عمومی را دیگر مطالبه اهل قلم، اندیشه و تفکر دانست و اظهار کرد: مشکل اساسی و ساختاری ما این است که فضای عمومی نداریم. فیلسوفان غربی بسیاری درباره این فضای عمومی نوشتهاند. برای اینکه برای آنها فضای عمومی مسئلهای حیاتی بوده است. از فیلسوفان سدههای گذشته تا هابرماس، هانا آرنت و دیگران بر روی این مسئله دست گذاشتهاند که فضای عمومی یا به تعریف دقیقتر فضای گفتوگوی امن، برابر، بیهراس و فارغ از تبعیض و بدون مدخلیت، زور و پول برای جامعه ضروری است. در این فضا به هر حال هرکس عقیده و اندیشهای دارد. باید بدانیم تا همه اینها اندیشه هستند و به گفتار و نوشتار درمیآیند هیچ خطری ندارد. به گفته فردوسی، ز گفتار ویران نگردد جهان.
مترجم کتاب «هستی و زمان» مارتین هایدگر با بیان اینکه فضای عمومی جان دموکراسی است، ادامه داد: جان دموکراسی فقط صندوق رأی با آن دریچه تنگش نیست. به هر حال ادیان هم هر کدام جهانبینیهایی بودند که زمانی از سوی پیامبرانی ابلاغ شدند که قبل از نبوت چوپانی میکردند و هیچ زوری نداشتند. هر کدام از آنها یک دستگاه حقیقت هستند که ابلاغ شدهاند و این دستگاههای حقیقت بسیار زیادند. تنها یک قدرت و یک جهانبینی نیست که دستگاه حقیقت را شکل میدهد، آن هم جهانبینیای که متکی به پشتوانههای رسانهای، پولی، تبلیغی و انواع و اقسام حمایتهاست، اما در همین دستگاه نویسنده یک وبلاگ گمنام نه چندان پرمخاطب به دلیل اینکه چیزی را نوشته و گفته، تحت پیگرد و پیگیری قرار میگیرد؛ این بیرحمانهترین تبعیض است، تبعیضی بر روح انسانها.
او همچنین معتقد است: اگر دین نتواند در فضای برابر با مخالفان خودش در معرض گفتوگو قرار بگیرد، به ابزاری پوپولیستی، بهرهجویانه و سطحی برای گروهی سرمایهدار تبدیل میشود. به پشتوانه جیبهای سیریناپذیری تبدیل میشود که اصلا خود دین هم برایشان جدی نیست. هر متفکری که وجدان و شرف انسانی دارد و در تفکر بدهکار و طلبکار نیست و آزاد است، به آن چیزی که در ادیان آمده فکر میکند.
جمادی افزود: هیچ دینی از ادیان خدا از بین نرفته است. به قول یک اندیشمند، همه چیز برای بشر از پیش تعیینشده است، حتی انتخابهای ما؛ چه فردی و چه جمعی. چند سال قبل این مسئله در یکی از کانالهای تلویزیونی آمریکا و در حضور فردی که الهیات خوانده بود مطرح شد، گفتوگو پیش آمد ولی هیچ دعوایی رخ نداد. اگر در چنین شرایطی که عقاید در اظهارنظر برابرند دینداری وجود داشته باشد هرچند انگشتشمار، کیفیت این چند نفر به کیفیت میلیونها نفر که ممکن است صرفا راه را هموار کنند، ارزش دارد.