«سرقت مجسمههای شهری دو بعد دارد؛ برخی سرقت میکنند تا پولی به دست بیاورند و برخی سرقتها جنبه اعتقادی دارد که عدهای به خاطر نگاههایی خاص مجسمههای فیگوراتیو را بر نمیتابند. این موضوعی است که بخش اول آن رایجتر است اما در بخش دوم باید اتفاق فرهنگی رخ بدهد.»
به گزارش ایسنا، در گوشه و کنار شهر تهران مجسمهها ساکت و آرام سرجای خود نشستهاند؛ بیآنکه به کسی آسیبی برسانند؛ اما گویا هستند افرادی که در این شهر هرازگاهی دلشان میخواهد این زبانبستهها را بشکنند یا به سرقت ببرند.
نمونه بسیار نزدیک این موضوع که هنوز به دست دست فراموشی روزگار سپرده نشده است، به سرقت «مجسمه کودک» برمیگردد. این مجسمه همزمان با روز جهانی کودک (۱۶ مهر) دزدیده میشود؛ با این وجود که معاون فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی همان روز از پیگیری انتظامی برای پیدا کردن سارقان این مجسمه میدهد اما هنوز مشخص نیست چه افرادی با چه انگیزهای این کار را انجام دادند.
این تنها مورد سرقت مجسمه یا تخریب آن (وندالیسم) نیست، بلکه در سالهای اخیر شاهد سرقت سریالی مجسمههای شهری بودیم؛ تخریب این آثار نیز همهروزه در گوشه گوشه شهر جریان دارد.
درپی آخرین مورد سرقت مجسمه در تهران (سرقت مجسمه کودک) محمد حسن حامدی ـ کارشناس هنری و مدیرمسوول نشریه هنرهای تجسمی تندیس ـ به ایسنا میگوید: سرقت مجسمههای شهری دو بعد دارد؛ برخی سرقت میکنند تا پولی به دست بیاورند و برخی سرقتها جنبه اعتقادی دارد که مجسمههای فیگوراتیو را برنمیتابند. این بحثی است که بخش اول آن را متوجه نمی شویم اما در بخش دوم باید اتفاق فرهنگی رخ بدهد؛ شاید باید استفتاء یا صحبتی شود تا این موضوع حل شود.
او در ادامه میدهد: برخی سارقان در خیابان شیرهای آب و حتی دستگیرههای منازل را میدزدند و عدهای ممکن است دست به سرقت مجسمه بزنند. قیمت برنز این مجسمهها هم قیمت خاص خودش را دارد و مبلغش بیشتر از شیر آب داخل خیابان است. در مجموع این کار هم، با فردی که لوحهای طلای هخامنشی را آب میکند تا مقداری طلا به دست بیاورد و قیمت حقیقی آن را درک نمیکند خاستگاه فرهنگی یکسانی دارد.
این کارشناس هنری درباره قالبگیری مجسمههای شهری اظهار میکند: چنین اتفاقی معمولا میافتد؛ مانند سردیس «ستارخان» در خیابان ستارخان که قالب آن موجود بود و مجسمه دیگری جایگزین شد. چنین تهمیداتی درباره مجسمههای متاخر هست اما درباره قالبگیری مجسمههای قدیمی نیاز به بودجه وهزینه دیگری دارد که باید در جای خود به آن پرداخته شود. میدانم مجسمه «فردوسی» قالبگیری و تکثیر شده و یک نسخه آن در برج میلاد نصب شده است.
او تاکید میکند: اما در این زمینه انبار کردن و مراقبت از قالبها نیز نکاتی وجود دارد؛ به نظر من باید آن فکر فرهنگی، عمومیت پیدا کند. مشکلات در مملکت ما آنقدر زیاد است که همه میدانند باید به زیبایی شهر اهمیت داد اما کسی که گرسنه است و این کار را میکند بخش فرهنگی را نخواهد شنید.
حامدی درباره اقدامهایی که سازمانهای متولی می توانند در زمینه نگهداری مجسمههای شهری انجام بدهند، بیان میکند: وظیفه سازمان زیباسازی این است که نسبت به ساخت مجسمههای شهری اقدام کند اما وظیفه حراست از اموال عمومی بر عهده نیروی انتظامی است که باید در این زمینه هوشیار باشد.
این کارشناس هنری اضافه میکند: به عنوان مثال شاید وقتی مشاهده میشود افرادی با شمایل موجه درحال دستکاری یک مجسمه هستند، از آنها پرس و جو نشود چرا این کار را انجام میدهند و تصور کنند آنها در حال انجام کاری برای مجسمه هستند؛ اما اگر شاخکها تیز باشد جویای این میشوند که این افراد چرا به مجسمه دست میزنند.
او ادامه میدهد: نصب دوربین و گماشتن نگهبان هزینههایی دارد که چندان منطقی به نظر نمیرسد. البته فکر میکنم در اماکن مهم مانند میادین دوربینهایی نصب باشد اما نکته این است که دوربین دزد نمیگیرد، بلکه تصویر آن را میگیرد. اگر دزد تغییر چهره داده باشد این موضوع کارآمدی ندارد.
حامدی میگوید: بیشتر باید کار فرهنگی انجام شود، البته شهر باید هزینههای چنین اتفاقاتی را بپردازد تا فرهنگ عمومی ایجاد شود و مردم متوجه شوند شهر به زیبایی احتیاج دارد و کسی که دزدی میکند، مشکل دارد و بیمار است.
مدیر مسؤول نشریه تندیس با اشاره به نوشتن شعار یا آویزان کردن پرچم و ریسه به مجسمهها اظهار میکند: باید فهم عمومی برای همه جاری شود، نه اینکه یک ارگان فکر کند حق دارد در تصویر مجسمه دخل و تصرف کند.
او درباره مناسب بودن مکانهای نصب مجسمهها و المانهای شهری در تهران میگوید: جایابی مجسمه یک هنر مضاعف میطلبد؛ اشتباهی که ممکن است رخ بدهد این است که به مجسمهساز یا نقاش میگویند جای نصب و نقاشی اثرش را در شهر پیدا کن تا با او قرارداد ببندند درحالیکه جایابی خیلی مهم است.
حامدی اضافه میکند: به عنوان مثال مجسمههایی که در مدخل ورودی برج میلاد از اتوبان حکیم دیده میشود، جایابی خوبی دارد اما گاهی کار آنقدر انرژی و پتانسیل بالایی دارد که نصب آن میتواند در حاشیه اتوبان خطرزا هم باشد. برای نصب یک مجسمه باید یک تیم کارشناسی نظر بدهد و شعور جمعی تصمیم بگیرد.
این کارشناس هنری بیان میکند: با اینکه در تهران مجسمه زیاد داریم اما مجسمهها کمتر دیده میشود؛ تصویر ذهنی افراد از مجسمه میدان حر تصویر جاافتادهای است اما بسیاری از مجسمههای سطح شهر به چشم نمیآیند و پیشزمینه جاافتادهای ندارند؛ کلاژ و چیدمان مجسمه موضوع مهمی است. تصور کنید ضروری است در محیطی مجسمهای نصب شود اما اینکه اثر با چه شکل و رنگ و جنسی نصب شود مهم است. گاهی هزینههای زیادی انجام میشود اما در جایی نصب میشود که مناسب نیست.