اخیرا وزارت ارشاد جمهوری اسلامی توانست کارگردان فیلم “ارادتمند نازنین، بهاره، تینا” را از اکران فیلمش در تورنتو منصرف کند، ولی این وزارتخانه چگونه توانست قیچی سانسور را خارج از مرزهای ایران به کار اندازد؟
کمپین بینالمللی حقوق بشر به نقل از یک منبع مطلع گزارش داده که وزارت ارشاد جمهوری اسلامی با لحنی “بسیار محترمانه” و تحت عنوان “توصیه به کارگردان”، در یک پیغام “مستقیم دوستانه” از عبدالرضا کاهانی، کارگردان فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» خواسته است که از اکران فیلم در کانادا و کلا در خارج از ایران صرف نظر کند.
کارگردان تهدید شده است که اگر به این “توصیه” عمل نکند، فیلم دیگرش به نام «ما شما را دوست داریم خانم یایا» هرگز مجوز اکران نمیگیرد. بنابر همین گزارش، کارگردان از ترس به خطر افتادن فیلمی که او و تهیهکنندهگان آن برایش هزینه سنگینی کردهاند و همچنین در نگرانی از سختتر شدن وضعیت فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا»، به خواست وزارت ارشاد تن داده است.
این اقدام حیرت خیلیها را در جشنواره فیلم سینه ایران در تورنتو برانگیخت. به ویژه کسانی که بلیطهای این فیلم را خریده بودند و تصور نمیکردند وزارت ارشاد اسلامی بتواند در کار اکران فیلمهای ایرانی در خارج از کشور نیز دخالت کند.
در گزارش کمپین حقوق بشر ایران آمده است: «تهیهکنندهها با کارگردان تماس گرفتند و از او خواسته بودند که فیلم را نمایش ندهد تا آنها سرمایهشان به خطر نیفتد. فقط داستان مخالفت یا موافقت یک کارگردان نبود. گروهی درگیر بودند و اگر فیلم اکران میشد به ضرر تهیه کننده همین فیلم و فیلم تازه کاهانی تمام میشد. بنابراین علیرغم فروش بلیط کارگردان چارهای نداشت جز اینکه از همه عذرخواهی کند، بلیطها برگردانده و اکران متوقف شود. همه تعجب کرده بودند که چطور وزارت ارشاد در بیرون از ایران هم میتواند در اکران فیلم دخالت کند.»
هزینه سنگینی که فقط مالی نیست
فیلمسازان مستقل ایرانی که به دستور و برای جمهوری اسلامی فیلم نمیسازند، نه تنها از نظر بودجه و امکانات در تنگنا قرار میگیرند، نه فقط از تبلیغ برای فیلمهای خود محروم میشوند، بلکه علیرغم هزینه و وقتی که برای تهیه هر فیلم میگذارند، هیچگاه نمیتوانند روی اکران فیلمهای خود در ایران حساب باز کنند.
بیشتر آنها برای آن که فیلمشان دیده شود و بخشی از هزینه ساخت برگردانده شود، فیلم خود را در فستیوالها و سینماهای خارج از ایران به نمایش میگذارند. بسیاری از این فیلمها در خارج از ایران موفق به دریافت جوایز مختلفی میشوند و برای سازندگان آن اعتبار و امکانات تازهای به همراه میآورند.
حالا اما سانسور جمهوری اسلامی از مرزهای ایران فراتر عمل کرده و در اقدامی بیسابقه موفق شده است بر سرنوشت اکران فیلمی در خارج از ایران نیز اعمال نفوذ کند. صرفنظر کردن کارگردان از نمایش فیلمی که بلیطهای آن فروخته شده، میتواند هزینهای سنگین برای جیب و اعتبار او داشته باشد و از آن مهمتر این که میتواند به سنتی خطرناک تبدیل شود و به اعمال فشار جمهوری اسلامی روی هنرمندان میدان گستردهتری دهد.
در عین حال این امید که با تسلیم شدن به تهدید وزارت ارشاد، ممکن است راه برای اکران فیلم دیگری در ایران باز شود نیز، میتواند توهمی بیش نباشد. چنانچه به گزارش کمپین حقوق بشر در ایران با وجود این که تقریبا دو سال از ساخت فیلم “ارادتمند نازنین بهاره تینا” گذشته است و کارگردان و تهیهکننده فیلم بارها برای گرفتن مجوز اکران در ایران اقدام کردهاند، هنوز موفق به گرفتن مجوز نشدهاند.
گزارش میگوید که حتی تغییر وزیران و مدیران سازمان سینمایی هم تغییری در این سانسور نداده و دلیل مجوز نگرفتن آن هیچوقت توضیح داده نشده است. فیلمی که با سرمایه بخش خصوصی ساخته شده، به گفته دستاندرکارانش فیلم گرانی بوده و «عوامل فیلم فکر کردند دو سال از ساخت فیلم گذشته و بهتر است برای بازگشت بخشی از هزینهها در کشورهای دیگر مانند کانادا، انگلیس، آلمان، جمهوری چک، فرانسه و استرالیا به نمایش دربیاید و بعد از آن به شرکت نت فلیکس فروخته شود. همه مذاکرات هم شده بود. اولین جایی که قرار شد فیلم اکران شود تورنتو بود. بلیط هم فروخته شده بود.»
نه فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» اولین و آخرین فیلم علیرضا کاهانی است که در ایران اجازه اکران پیدا نکرده و نه او تنها کارگردانی است که فیلمهایش در انتظار مجوز وزارت ارشاد خاک خوردهاند. در چهار دهه که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد، تیغ سانسور، محدودیت و کمبود امکانات، فیلمسازان بسیاری را از ادامه کاری بازداشته است. برخی یکی دو فیلم میسازند و دیگر سالها از آنها خبری نمیشود. برخی ایران را برای همیشه ترک میکنند و آنها که میمانند، با هزار و یک مصیبت فیلمشان را به پایان میبرند، بدون آن که بدانند آیا هرگز در سینمایی نشان داده خواهد شد یا نه. پیشرفت هنر سینما در چنین کشوری اگرچه به همت بسیاری فیلمسازان خوب متوقف نمیشود، اما مثل خیلی حوزههای دیگر فرهنگی با دستاندازهای بسیار راه خود را باز میکند.