«من برای روسپیان و برهنگان مینویسم
برای مسلولین
خاکسترنشینان
برای آنانکه بر خاک سرد امیدوارند
و برای آنانکه دیگر به آسمان امید ندارند»
این شعر ِ شاعریست که هموارهی زندگیاش همینگونه بود؛ برای روسپیان و مسلولین و خاکسترنشینان نوشت و برای آنهایی که بر خاک سرد امیدوارند چرا که «تو را من پیغام کردم از پس ِ پیغام به هزار آوا، که دل از آسمان بردار که وحی از خاک میرسد. پیغامت کردم از پس ِ پیغام که مقام تو جایگاه بندگان نیست، که در این گستره شهریاری تو؛ و آنچه تو را به شهریاری برداشت نه عنایت ِ آسمان که مِهرِ زمین است.»
احمد شاملو مهر ِ زمین داشت و زمینیان و دوری از ارباب ِ بی مروت ارباب ِ قدرتهای بادآورده.
احمد شاملو، متخلص به الف.بامداد، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم و فرهنگنویس ایرانی در سوم آذرماه ۱۳۰۴ در خانهی شمارهی ۱۳۴ خیابان صفیعلیشاه ِ تهران دیده به جهان گشود.
او دوران دبستان را در شهر خاش، زاهدان، مشهد و بیرجند سپری کرد. دوران دبیرستان را نیز در شهرهای بیرجند، مشهد، گرگان و تهران سپری کرد.
کار شاعری شاملو با انتشار دفتری به نام «آهنگهای فراموششده» که تنها دفتر شعر او در قالب سنتی و موزون است شروع شد. سالها بعد احمد شاملو با انتشار«قطعنامه» شعر جدیدی را بنا نهاد.
شاملو در سال ۱۳۳۶ با انتشار مجموع اشعار «هوای تازه»، به عنوان شاعری شناختهشده و توانا در جامعهی ادبی ایران ثبت می شود.
«کتاب کوچه» نام فرهنگنامهای است که با سعی شاملو و همسرش آیدا سرکیسیان در چندین مجلد به عنوان دایرهالمعارف فرهنگ عامیانهی مردم ایران تدوین شده است.
از مجموعه اشعار احمد شاملو میتوان به باغ آینه، آیدا در آینه، آیدا، درخت و خنجر و خاطره، ققنوس در باران، مرثیههای خاک، مدایح بیصله، درآستانه، حدیث بیقراری ماهان و … اشاره کرد.
احمد شاملو دوم مرداد ماه ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
سالهالی پایانی عمر شاملو همه در انزوا گذشت. از طرفی میل به خروج از کشور نداشت چرا که به گفته ی خودش «بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است» و از طرفی اجازهی هیچ نوع فعالیت هنری و ادبی به این شاعر برجسته داده نمیشد. پس از مرگ نیز بارها سنگ مزار او را شکستند.
یادش گرامی!