ارسال کننده آقای بهروز خسروی 11 مرداد 94
محسن فرشیدی
بعد از مجموعه عروسکی مدرسه موشها به کارگردانی مرضیه برومند، کلاه قرمزی که توسط حمید جبلی و ایرج طهماسب کارگردانی و اجرا شد و نمونههای محبوب دیگر، حالا یک مجموعه دیگر جای خود را در دل مخاطبان ایرانی باز کرده است. «خندوانه» برنامهای با اجرای رامبد جوان است که از بهار پارسال شروع و از تابستان امسال با دکوری جدید و همراهی عروسکی به نام «جناب خان» پخش میشود.
مجموعه خندوانه که به شکل استندآپ کمدی روی آنتن میرود، از چند نظر با دیگر برنامههای پرمخاطب سالهای گذشته تلویزیون متفاوت است. خندوانه را شاید بشود اولین استندآپ کمدی ایرانی صداوسیما دانست که شباهتهای ظاهری زیادی با نمونههای خارجی خود دارد. همچنین پخش این برنامه خلاف برنامههای پرمخاطب دیگر نه از کانالهای سراسری، که از شبکهای جدید به نام «نسیم» است. اما این برنامه نیز به مانند دیگر تولیدات تلویزیون از کلیشههای جنسیتی تهی نیست و این موضوع اعتراض فعالان مدنی و برابری خواه را در به همراه داشته است.
کلیشههای جنسیتی چیست؟
قبل از بررسی کلیشهها در خندوانه، ضروری است یک تعریف مختصر از مفهموم کلیشههای جنسیتی ارائه شود. وقتی میگوییم کلیشههای جنسیتی دقیقا از چه چیز صحبت میکنیم؟
جنسِ عموم انسانها در بدو تولد مشخص میشود، اما جنسیت آنها نه در لحظه تولد، بلکه عموما در گذر زمان شکل میگیرد و به عبارتی بر آنها تحمیل میشود. دانشی که کودک از جنسیت خود به دست میآورد، بر درک او از جنسیت در سراسر زندگیاش اثر میگذارد. در تعریفی ساده؛ کلیشههای جنسیتی شامل مواردی از اعتقادات و باورهای اجتماعی و فرهنگی هستند که نقشهای مشخصی را به جنسهای مختلف مثل زن و مرد نسبت میدهند و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. در راستای هر چه باورپذیرتر شدنِ این ویژگیها، خانواده، نهادهای آموزشی و رسانهها نقشهای پررنگی را بازی میکنند و این کلیشهها را بازتولید میکنند.
کلیشهها در جوامع مختلف متفاوتاند، هر چند برخی از آنها در سطح جهانی مشترک هستند. طبق این کلیشهها مردان در بیشتر موارد منطقی، باهوش، فعال، خطر پذیر، مستقل و دارای اعتماد به نفس ترسیم میشوند و در مقابل زنان طیف احساساتی، غیر منطقی، منفعل و نیازمند کمک توصیف میشوند. هر چقدر یک کشور توسعه یافتهتر باشد، کلیشههای جنسیتزده در آن نیز کمتر شده و انسانها فارغ از جنس و جنسیت و گرایش جنسیشان و بسته به استعدادها و تواناییهایشان به رشد و پیشرفت میرسند، نه بر اساس نقشهایی که از قبل برای انها تعریف و به آنها نسبت داده شده است.
شاید گفتن چند نمونه از کلیشههای جنسیتی موضوع را بیشتر روشن کند:
– رانندگی زنان بدتر از مردان است
– زنان قاضیهای خوبی نیستند
– زنان احساسی تر از مردان هستند
– بدن مردان از زنان قویتر است
– زنان بهتر از مردان از کودکان مراقبت میکنند
– بدن زنان زودتر از مردان پیر و شکسته میشود
– زنان باید بدن خود را از مردان بپوشانند
– مردان باید نگاه خود را از زنان حفظ کنند
– مردان در رشتههای ریاضی و مهندسی موفقتر هستند
– بدن زنان اغواانگیزتر از مردان است
– دختربچهها بیشتر از پسران عروسک را دوست دارند
– رنگ مورد علاقهی دختر بچهها صورتی و پسران آبی است
– و…
با توجه به اهمیت موضوع کلیشههای جنسیتی باید تاکید کرد تفاوتهای بیولوژیکی میان زن و مرد نباید عاملی برای تفاوتها در نقشهای زنان و مردان تعریف شوند. کلیشهها عموما زمینهای برای ستم به زنان هستند و آنچه میتواند مانع این موضوع شود بهرهمندی زنان و مردان از فرصتهای برابر و در نتیجه نقشهای برابر در خانه و اجتماع است.
نقش رسانه در بازتولید کلیشهها
رسانهها به دلیل گستردگی و میزان بالای تاثیرگذاری از عوامل اصلی و مهمی هستند که میتوانند به کلیشههای جنسیتی دامن بزنند یا در زدودن آنها قدم بردارند. بسیاری از کودکان و حتی بزرگسالان، شخصیتهای سریال ها و فیلمها را به عنوان الگو میپذیرند، رفتارها و کلام آنها را تکرار میکنند و به مرور زمان این خصوصیات درون آنها نهادینه میشود. طبیعی است که هر چه یک برنامه مخاطب بیشتری داشته باشد، حساسیتهای کارشناسان و فعالان مدنی نیز به دلیل میزان بالای تاثیرگذاری به آن بیشتر شود. صدا و سیما که سازمانی دولتی و وابسته به نهادهای قدرت در ایران است،
در نبود رسانههای خصوصی، از زمان شکل گیریاش همواره در تولیدات خود دست به بازتولید کلیشههای جنسیت زده است. از منظر جنسیت، اگر نگوییم همه، اکثریت مطلق مجموعه هاى تلویزیونى در سالهای اخیر باز تولید ایدهاى است که جاى زن را در خانه و در حال بچهدارى نشان میدهد. یا اگر هم او دارای شغلی است، همواره و به شکلهای مختلف به او تحمیل میشود که وظیفه اصلیاش کماکان در چهارچوبهای خانه تعریف میشود. فردیت و محیط خصوصی زنان در تولیدات تلویزیون به رسمیت شناخته نمیشود و آنها در کنار مردی دیگر و در چهارچوب خانواده تعریف میشوند.
در خندوانه چه میگذرد؟
برنامه خندوانه در معرفی خود میگوید: «برنامهای تلویزیونی به کارگردانی رامبد جوان که از شبکه نسیم و هفتهای چند شب پخش میشود. موضوع برنامه هر شب متفاوت، اما مضمون اصلیِ آن خنده است. خندوانه در اصل برنامهای برای جا انداختنِ بیشترِ خنده در ایران است. خندوانه هر شب صد تماشاچی از کسانی که با برنامه تماس گرفتهاند را به صورت رایگان در خود جای میدهد.»
این استندآپ کمدی قسمتهای مختلفی دارد که از محبوبترین آنها شخصیت عروسکی جناب خان و گفت و گوی رامبد جوان با مهمان اصلی است.
ردیفهای جلوی این برنامه همیشه به مردان تعلق میگیرد. آنها بیشتر در تصاویر دیده میشوند و شخصیت عروسکی جناب خان که معمولا در میان تماشاگران مینشیند، به دلیل اینکه دوربین باید او را زیاد نشان دهد، همواره در میان مردانی است که خلاف دیگر قسمتها، در پیش زمینهشان نیز زنی دیده نمیشود. نوع تصویربرداری به شکلی است که زنان کمتر در کادر باشند، خندهها و دست زدنهای آنها در پشت سد مردان کمتر دیده میشود. در واقع آنها حضور دارند، اما کادربندی و نورپردازی و تصویربرداری به شکلی چینش شدهاند که گویی آنها حضور ندارند، هر چند قبل از ورود به استودیو حجاب و پوشش همگی آنها کنترل میشود.
مهمانان برنامه عموما مرد هستند و زمانی هم که زنان نیز حضور دارند با انبوهی از کلیشههای جنسیتی روبهرو میشوند. رامبد جوان عموما از آنها سوالهایی در مورد خانهداری، آشپزی یا بچهداری میپرسد، موضوعی که در مورد مهمانان مرد به ندرت سوال میشود، یا اگر هم پرسیده میشود به صورت کاملا سطحی و غیر جدی از آنها گذر میکند. اما در مقابلِ زنان، چنین مباحثی در اولویت قرار میگیرند که همان بازتولید کلیشههای جنسیت زده است.
به یک نمونه توجه کنید: «پایتخت» در ماههای گذشته یکی از سریالهای پر مخاطب تلویزیون ایران بوده است. هنرپیشه محبوب این سریال «ریما رامین فر» مهمان خندوانه است. در چند دقیقهای که او در برنامه حضور دارد، با بمبارانی از پرسشهای جنسیت زده مواجهه میشود. رامید جوان او را مورد این چالش جنسیت زده قرار میدهد که میان بازیگری و مادر خوب شدن در نهایت باید یکی را انتخاب کند و ادامه میدهد یک بازیگر زن حرفهای سختتر میتواند همسر خوبی هم باشد. سوالاتی که از مهمانان مرد برنامه با وجود پدر بودنشان هرگز پرسیده نمیشود. برای درک این موضوع کافی است به مرداد سال گذشته همین برنامه، زمانی که امیر جعفری همسر ریما رامین فر که خود از بازیگران سرشناس است و مهمان برنامه بود نگاه شود. در جایی مجری برنامه از آقای جعفری میپرسد؛ «کار خانه هم بلدی؟» و او پاسخ میدهد: «اصلا واقعا بلد نیستم، یک سری خواستم به همسرم کمک کنم و ظرف بشورم، دو تا استکان شکاندم بعد ریما گفت: ببین تو کار نکرده عزیزی، نمیخواهد کار کنی، بشین. از کار خانه عاجزم. غذای سرد در یخچال ببینم بدم میآید و نمیتوانم گرم کنم…» رامبد جوان بدون اینکه او را به چالش بکشد خطاب به امیر جعرفی میگوید: «خوشحالم که اینجایی» و برنامه تمام میشود. دیگر مهمانهای زن برنامه نیز عموما با این سوالهای کلیشهای مواجه میشوند، پرسشهایی که گویی قرار نیست مردان مهمان را به چالش بکشد و مخصوص زنان طراحی شدهاند.
ادبیات شخصیت عروسکی «جناب خان» نیز که در این مجموعه نقش محوری را دارد از این قاعده جدا نیست. او نیز با وجود تمامی جذابیتهایش بارها کلیشههای جنسیتی را بازتولید میکند. برای مثال او هر بار که اسم رامبد را به زبان میآورد با تمسخر از او میخواهد اسمش را به فرشته تغییر دهد و همین سبب خنده حاضران میشود. گویی در تفکر نویسندگان برنامه، وقتی اسم مردان بخواهد تحقیر و مورد تمسخر قرار گیرد، باید به نامی زنانه تغییر کند. تفکری که معتقد است برای تمسخر مردان، ابتدا آنها را باید تا یک زن تنزل داد و بعد شروع به تحقیر کرد. امتداد چنین نگاهی همان تفکری است که در سالهای گذشته برای کوچک کردن و مجازات مردان بر تن آنها لباس زنان را میپوشاند و یا مردان را برای تحقیر زن صفت می نامد.
آمارهای برنامه نیز حاکی از نگاه نابرابر عوامل برنامه، نسبت به برابری جنسیتی است. از ۱۸ نفر اصلی کمدینهای خندوانه که در وبسایت رسمی آن معرفی شدهاند، تنها دو نفر را زنان تشکیل میدهند. در میان ۱۳ نفر عوامل اصلی، مثل طراح و مجری و کارگردان و نویسنده و تهیهکننده و عکاس و…، حتی یک زن هم به چشم نمیخورد. در مجموع کمتر از چهار درصد از کلیه عوامل جلو و پشت صحنه برنامه را زنان تشکیل میدهند که نمونهای از ساختار تبعیضآمیز صدا و سیما در حذف فرصتهای شغلی زنان است. همچنین از میان حدود ۷۰ مهمان دعوت شده به برنامه، کمتر از ۱۵ نفر را زنان تشکیل میدهند، یعنی چیزی حدود ۲۰ درصد.
از برنامههایی مثل خندوانه این انتظار نمیرود که دست به گفتمانی در راستای برابری جنسیتی بزند، چون اساسا ساختاری مثل صدا و سیما این اجازه را به کارمندان خود نمیدهد. اما از رامبد جوان حداقل این انتظار میرود که کلیشههای جنسیت زده را به این شکل گسترده بازتولید نکند و از متخصصان و کارشناسان حوزه جنسیت و برابری در انتخاب متون و جزییات برنامه بیشتر بهره بگیرد.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که پر از کلیشههاست؛ کلیشههای قوم گرایانه، نژادپرستانه، جنسیتی و… که توسط رسانهها و نهادهای دیگر بازتولید میشوند. تا زمانی که درک نشود کلیشهها موضوعاتی برای تمسخر و خنده نیستند، که برعکس باید در جهت زدودن آنها اقدام شود، نمیتوان امید زیادی به تغییرات گسترده در این زمینه داشت.