این روزها حال تلویزیون را خیلیها خوب نمیدانند چون در رقابت با رسانههای مجازی و ماهوارهای نتوانسته گوی سبقت را به خودش اختصاص دهد. اتفاقاً کارشناسان و جامعهشناسان زیادی هم مقصر تربیت نادرست ناشی از تغذیه آلوده و ناپاک فضای مجازی و ماهواره را حضور موثر رسانه ملی میدانند. اینکه صداوسیما مثل قبل به کیفیت توجه ندارد و مثلاً میگوید 83 درصد مردم بیننده برنامهها و سریالهای تلویزیونی رمضان بودهاند این نقدها را جدیتر میکند. به همین خاطر با منوچهر اکبرلو مدرس دانشگاه و کارشناس رسانه به گفتوگو نشستیم.
متن این گفتوگو به قرار زیر است:
چقدر این آمارهای علمی و معتبرند
منوچهر اکبرلو با طرح این پرسش که معمولاً چقدر آمارهای اعلام شده رسانه ملی از وجوه معتبر علمی برخوردار است، تأکید کرد: هر زمانی که آمار و اعلامیه نظرسنجی از سوی رسانه ملی مطرح میشود مثلاً آمار تماشای برنامههای تلویزیونی از جمله سریالها، جای این پرسش وجود دارد که آمارهای اعلام شده چقدر معتبر و علمی هستند؟! توضیح آنکه نظرسنجی و گرفتن بازخورد باید برون سازمانی باشد. به این معنا که موسسات علمی با روشهای درست پژوهشگرایانه اقدام به نظرسنجی کنند و نتایج به شکل واضحی در دسترس علاقهمندان قرار گیرد؛ متأسفانه این امر هیچگاه در تلویزیون انجام نشده است. یعنی ما نمیدانیم کدام جامعه آماری به نتیجه 80 درصد بیننده رسیده است.
وی اضافه کرد: نمیدانیم عوامل دستاندرکار بدست آوردن آمارها، پرسشها را از چند نفر پرسیدهاند و آیا جامعه آماری تنوع لازم را دارد. آیا از اقشار مختلف در آن حضور دارند یا خیر؛ تا بتوان نتیجه گرفت که این 80 درصد به کدام بخش اجتماع تعلق دارند. آیا این بینندهها کسانی هستند که فقط تلویزیون میبینند یا فقط به تلویزیون دسترسی دارند یا رسانههای دیگری همچون فضای مجازی و ماهواره را هم دنبال میکنند. با این اوصاف که فراوانی خوراک و تنوع محصول را در رسانههای دیگر میبینند باز هم از این سریالها استقبال میکنند؟! از آنجائیکه فقط یک عدد و یک درصد اعلام میشود هیچگاه نمیتوان به این پرسشها پاسخ داد.
هنوز درباره “پایتخت” صحبت میکنند
اکبرلو با اشاره به اینکه این آمارها نمیتواند معیاری برای نتیجهگیری استقبال بینندگان از برنامهها و سریالهای تلویزیون باشد، تصریح کرد: آماری که به جای پاسخ به پرسشها مجموعهای سوال جدید مطرح کند هرچهقدر هم واقعی بوده باشد از اعتبار لازم برخوردار نیست. متأسفانه این آمار نمیتواند معیاری باشد بر اینکه نتیجه بگیریم مردم این سریالها را میبینند یا خیر. به همین خاطر مجبور هستیم از شاخصهای دیگر بهره ببریم مثلاً اینکه در کوچه و خیابان مردم چقدر درباره این سریال حرف میزنند. به عنوان مثال سریال پایتخت بدون درنظر گرفتن آمارهای این چنینی بیننده زیادی داشته است. زیرا در گفتگوهای مردم در فضای مجازی و حتی در بین مخالفان هم اینگونه برنامهها بازتابهای زیادی داشته است.
درباره “ماه عسل” هیچ واکنشی ندارند
این منتقد و کارشناس رسانه با بیان اینکه مخاطب خیلی از برنامهها و سریالهای رمضانی تلویزیون راضی نبود، اشاره کرد: بسیاری از مدیران و فیلمسازان و برنامهسازان ما توجه دارند که اکثر سریالهای کنونی تلویزیون و حتی برنامههای گفتگو محور مانند “ماه عسل” در بین مردم دیده نمیشود، چراکه بازتاب حتی منفی درباره آنها نمیشنویم. به همین خاطر است که بایستی نسبت به آمارهای اعلام شده تردید پیدا کنیم. یا بگوییم پرسشها درست مطرح نشده یا تعداد مصاحبهشوندگان کم بوده است. گرچه برخی معتقدند معیار این استقبالها تماسهایی است که با برنامهها یا روابطعمومی شبکهها گرفته میشود. طبیعی است که اگر چنین باشد روش بسیار نادرستی است. زیرا کسانی که اساساً برنامه را نمیبینند هیچگاه تماس نخواهند گرفت.
وی اعتقاد دارد که نبایستی روی برخی از سریالها عنوان مناسبتی بگذاریم، افزود: در مورد برخی از سریالهای ماه رمضان میتوان گفت ایراد اصلی از صفتی آغاز میشود که به آنها اختصاص میدهیم؛ یعنی مناسبتی بودن آنها! به این معنا که این سریالها یا شتابزده تولید میشوند یا مضامین مربوط به ماه رمضان مانند روزه گرفتن یا عبادت به شکل تحمیلی به روایت فیلم افزوده میشود. طبیعی است که مخاطب امروز دنیای تصویر که به انواع فیلمها و سریالهای با کیفیت دسترسی دارد به خوبی با این افزودن تحمیلی آشناست و مهم این است که با این قطعات ارتباط برقرار نمیکند و هدف سریال به ضد خودش تبدیل میشود.
نباید بگوییم سریال یا برنامه مناسبتی؟!
اکبرلو با اشاره به اینکه برخی اوقات نگاه مناسبتی یک تلقی غلط اعتقادی هم در درون مخاطب ایجاد میکند، خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگر پیرامون نگاه مناسبتی تلویزیون در سریالها و برنامههایش این است که براساس یک نگاه سنتی و جا افتاده در تلویزیون مفاهیمی مانند عبادت، نیکوکاری و تزکیه مخصوص ماه رمضان درنظر گرفته میشود. گویی که انسانها فقط در این ماه باید به چنین مضامینی بپردازند و بقیه طول سال میتوانند به آنها بیتوجه باشند. در حالیکه این مفاهیم باید در زندگی روزمره و همه ایام پیشروی ذهن و عمل انسان باشد. نگاه مناسبتی به این موضوعات این تلقی غلط را در مخاطب ایجاد میکند.
وی در خاتمه اذعان کرد: این نگاه مناسبتی متأسفانه در همه مناسبتها به چشم میخورد؛ مصداق بارز آن سوم خرداد یا اواخر شهریور که روزشمار درباره دفاع مقدس صحبت میشود و در بقیه ایام سال این نگاه وجود ندارد و بلافاصله با بیان آن روز مناسبتی، برنامهها به روال عادی بازمیگردد؛ در حالیکه این مناسبتها بالعکس باید در روال عادی دیگر برنامهها تولید و پخش شود.