گیاهچی: اگر انتخابات خانه تئاتر سالم‌تر برگزار می‌شد شاهد نتایج متفاوتی بودیم/ حضور گیل‌آبادی، ظرفیت تازه‌ای در خانه تئاتر

ماه گذشته تئاتر شهر شاهد یکی از پربحث‌ترین انتخابات خانه تئاتر بود، انتخاباتی که به واسطه گسترش رسانه‌ها و دسترسی بیشتر به فضای مجازی و پرسشگری اهالی تئاتر بدل به یک رویداد مهم در تئاتر کشور شد. نتیجه کار تغییر در چینش افراد، فروکش کردن رأی ایرج راد پس از هجده سال و حضور شهرام گیل‌آبادی در مقام مدیرعاملی خانه تئاتر بود. این انتخابات حواشی بسیاری داشت، از عصبانیت ایرج راد گرفته تا داد و بیدادهای بهزاد فراهانی و جدال لفظی اصغر همت و مهدی قلعه بر سر آمار و ارقام بیمه هنرمندان.

از همین رو هفته گذشته به سراغ مجید گیاهچی، در مقام ناظر انتخابات رفتیم تا گزارشی از آن ماوقع این رویداد مهم و شاید تأثیرگذار در آینده تئاتر کشور منتشر کنیم.

˜ دقیقاً یک ماه از برگزاری انتخابات پرحاشیه‌ خانه‌ تئاتر می‌گذرد، شما یکی از دو ناظر این انتخابات بوده‌اید، در صورت‌جلسات هیأت مدیره‌ی این خانه به نامه‌ی ناظر انتخابات اشاره شده و این‌که با انجام بررسی‌هایی موافقت شده است، موضوع چیست و آیا این بررسی انجام و گزارش شده است؟

گیاهچی: بله خوش‌بختانه 12 تیر 1397 گزارش کامل شد و با توجه به برگزاری جلسات هیأت مدیره در روزهای دوشنبه، قطعاً پیش از اولین جلسه، تحویل خانه‌ی تئاتر می‌شود.

˜ حالا موضوع چه بود و چرا ارائه‌ی یک گزارش حدود یک ماه طول کشید؟

گیاهچی: ببینید خود برگزاری انتخابات 12 خرداد، تا حدود ساعت 10 شب به‌طول انجامید و با توجه به روش‌ شمارش دستی و تعداد کاندیداها، شمارش آرا بی‌وقفه تا حدود ساعت 2 بعدازظهر فردا زمان گرفت. با توجه به اهمیت شمارش آرا، مسلماً در آن فرصت، شرایط و پیش‌بینی‌های مناسبی برای بررسی اسناد دیگر وجود نداشت. از فردای شمارش آرا پنج روز تعطیل بود. من بلافاصله در نخستین روز کاری درخواست خودم را به خانه‌ی تئاتر تحویل دادم، با توجه به برگزاری جلسات در روزهای دوشنبه، طرح موضوع در جلسه‌ی اول به نتیجه‌ای نرسید و نهایتاً در جلسه‌ی دوم با آن موافقت شد؛ اما چون دسترسی به اسناد مورد درخواست منوط به حضور افراد تعیین‌شده توسط هیأت مدیره بود، هماهنگی لازم از سوی خانه‌ی تئاتر کمی به درازا کشید.

اطلاعات پایه‌ای در خانه‌ی تئاتر وجود نداشت

نهایتاً دو فرصت دو روزه و حدود هشت ساعت در هر روز فراهم شد که با توجه به عدم‌امکان عکس‌برداری از اسناد و زمان‌بر بودن تطبیق‌ها کافی نبود؛ اما در عین حال با توجه به شرایط موجود، نمی‌شد توقع همکاری‌ای بیش از این داشت. یک مشکل اساسی هم اطلاعات پایه‌ای در خانه‌ی تئاتر بود که وجود نداشت یا درست‌تر است بگویم به شکل دقیقی وجود نداشت و همه‌ی این‌ها به نتیجه رسیدن گزارش را با وقفه‌ همراه ‌کرد.

˜ چه نیازی به مراجعه و بررسی مجدد اسناد وجود داشت؟

گیاهچی: اصل مطلب به نحوه‌ی برگزاری انتخابات در طول 18 سال گذشته برمی‌گردد. انتخاباتی که بارها حتی یک رأی در نتیجه‌ی نهایی آن نقش‌آفرین بوده و کسی را به هیأت مدیره‌ها فرستاده یا از حضور در هیأت مدیره‌ها باز داشته است. در همین آخرین انتخابات، کاندیدایی با اختلاف 4 رأی به‌عضویت اصلی هیأت مدیره‌ی مرکزی در آمده و یا مثلاً آرای دو کاندیدا برابر بوده است.

علی‌رغم تأکیدات و پشتوانه‌ای برای موضوع [آیین‌نامه انتخابات]، به آن بی‌توجهی شد

بر مبنای نامه‌ای رسمی که با شماره ثبت 69405 در تاریخ 10 اردیبهشت 1397، با امضای 71 عضو خانه‌ و 12 نفر از هنرمندان تئاتر به خانه‌ی تئاتر ارسال شد  که البته بعد از ارسال تعداد امضاهای نامه توسط هنرمندان تئاتر از 500 نفر هم گذشت. آیین‌نامه‌ای برای برگزاری انتخابات پیشنهاد شد که با حذف بخش‌هایی از آن که در جاهای بسیاری، چندان منطقی هم نبود، بالاخره به تصویب هیأت مدیره‌ی وقت رسید و روی سایت خانه‌ی تئاتر قرار گرفت؛ اما متأسفانه علی‌رغم چنین تأکیدات و پشتوانه‌ای برای موضوع، به آن بی‌توجهی شد.

متن آن نامه بسیار قابل‌توجه است از جمله در مقدمه‌ی این نامه آمده است:«حداقل انتظار آن است که با برگزاری قاعده‌مند و قانونیِ همین شکل انتخابات، پیش‌بینی‌های بیشتری صورت گرفته و قوانین بهتری برای ممانعت از تضییع حقوق کاندیداها و داشتن فرصتِ برابر در عرصه‌ی‌ انتخابات و هم‌چنین امکان نظارت مستقیم به‌منظور برگزاری انتخاباتی شفاف و به‌دور از شائبه، فراهم شود.»

حال تصور می‌کنید میزان توجه به آیین‌نامه‌ای که توسط خود خانه‌ی تئاتر مصوب شده چقدر بوده است؟ چه میزان دقت و شفافیت برای پرهیز از هر نوع سواستفاده‌ی احتمالی، به‌منظور امکان پاسخ‌گویی قاطع به هر شک و شبهه‌ای اعمال شده است؟ من در روز انتخابات مواردی از بی‌نظمی و بی‌ملاحظگی را مشاهده کردم، اما چون به‌کارگیری گزاره‌های کلی و بدون اشاره‌ی دقیق به هر مورد، در یک گزارش پذیرفته‌شده نیست، ناگزیر بودم برای مستدل و علمی بودن گزارش، اسناد را بررسی کنم.

 حالا آیا این گزارش را در اختیار رسانه‌ها و اعضا هم قرار می‌دهید؟

گیاهچی: این حق مسلم اعضا و وظیفه‌ی من به‌عنوان ناظر منتخب اعضاست که چنین گزارشی را به اطلاع آن‌ها برسانم؛ اما اصول حکم می‌کند ابتدا گزارش، تحویل هیأت مدیره بشود و علی‌القاعده آنان باید این گزارش را به‌طریق مقتضی به اطلاع اعضا برسانند، بنابراین منتظر عکس‌العمل هیأت مدیره‌ی خانه‌ی تئاتر خواهم ماند.

˜ و اگر چنین نکنند؟

گیاهچی: این موضوعی نیست که از الان تصمیمی در مورد آن گرفته باشم. اگر چنین اتفاقی افتاد که امیدوارم نیفتد، تصمیم خواهم گرفت.

˜ حالا نتیجه‌گیری شما از این گزارش چه بود؟

گیاهچی: چون نتیجه‌گیری من قانوناً محلی از اعراب ندارد و حتی می‌تواند موضوعی فردی یا نهایتاً نظر یکی از اعضای هیأت رئیسه‌ی انتخابات قلمداد شود. از بیان آن صرف‌نظر می‌کنم، علی‌القاعده باید امکانی فراهم می‌بود که تمام هیأت رئیسه اعم از رئیس، دو ناظر و منشی در مورد موضوع، توافق و اعلام‌نظر کنند. حالا که این زمان از دست رفته، هر چند هنوز صورت‌جلسات امضا نشده است و شاید هم‌چنان امکان اظهارنظر هیأت رئیسه به‌کلی منتفی نباشد، به‌نظرم نتیجه‌گیری از این گزارش، بر عهده‌ی خود هیأت مدیره‌ی فعلی خانه‌ی تئاتر است و من هم از آن تمکین می‌کنم.

 و اگر دیگر اعضا یا کاندیداها نتیجه‌ی اعلامی هیأت مدیره را نپذیرفتند چه؟

گیاهچی: اختیار هر کاندیدا و عضو با خودش هست و هر کسی می‌تواند متناسب با تشخیص خود هر اقدام و کنشی را انجام بدهد. وظیفه‌ی من به‌عنوان ناظر تنها گزارش حقیقت رویدادها بود و من به‌عنوان ناظر در این مرحله کار خود را پایان‌یافته تلقی می‌کنم، مگر مرجعی از من نظرخواهی کند، که همکاری خواهم کرد.

˜ شما چند ماهی کمپینی برای ایجاد تغییرات در خانه‌ی تئاتر راه انداختید و فعالیت‌هایی کردید، نتیجه‌ی اعلام‌شده‌ی فعلی چقدر توقعات شما را برآورده کرد؟

گیاهچی: ببینید اولاً لازم است بگویم آن‌چه در مورد خانه‌ی تئاتر مطرح شده موضوعی خاص و ویژه و غریب و منحصربه‌فرد نیست و کمابیش مشکلات و مسائلی است که تمام تشکل‌های اجتماعی ما با آن روبه‌رو هستند، چه تشکل‌های صنفی و مردمی و چه حتی احزاب و تشکل‌های سیاسی یا دولت. موضوع اصلی این است که به‌نظر می‌رسد تقریباً اکثریت قریب به اتفاق تشکل‌ها فاقد ساختاری به‌روز و کارآمد و برنامه و اهدافی متناسب هستند و به‌شدت از عدم‌شفافیت، عدم‌امکان نظارت، عدم‌پاسخ‌گویی، ترجیح منافع فردی و باندی به منافع گروهی و … رنج می‌برند، نسبت به حقوق اعضا نوعی بی‌توجهی کامل وجود دارد یا توجهات هر از گاهی، اصیل نبوده، نمایشی و باسمه‌ای است و تشکیلات، درگیر نوعی از استبداد رأی است که وابسته و متکی به استقرار انواع و اقسام سیستم‌ها و شبکه‌های نامرئی و نامشروع غیرقانونی یا سواستفاده‌گرایانه از قوانین است.

این یک فساد و تهدید عمومی و تاریخی است، یعنی نه به تشکیلاتی به‌خصوص مختصر و محدود می‌شود و نه به زمان و تاریخی به‌خصوص، بلکه صدها و شاید هزاران سال است که در این مملکت ریشه‌های عمیق و بسیار قوی دوانده است. یک تکرار مأیوس‌کننده‌ی تاریخی وجود دارد تصمیم‌سازان و نقش‌آفرینانی که حتی اگر مصلح و آرمان‌گرا و انقلابی بوده‌اند، به‌محض تغییر وضعیت از اقلیت و اپوزیسیون، به اکثریت یا صاحب‌قدرت، به‌دلیل شبکه‌ی پیچیده و مرموز فاسد، چاره‌ای جز از یاد بردن آرمان‌ها و همراهی و معاضدت و نهایتاً منغعت‌طلبی‌های فردی و باندی نیافته‌اند.

بنابراین سال‌ها تلاش برای ایجاد تغییر از سطوح بالا و کلان و انتظار منجیانی که به هر شرایط ظالمانه‌ای پایان بدهند که عموماً خود این توقع برای آنان قدرتی افزون‌تر ایجاد و تبدیل‌شان به افرادی دیکتاتور را تسریع و تسهیل کرده‌است، بی‌نتیجه مانده یا نتایجی اندک داشته است. به‌نظر می‌رسد جامعه اکنون طریق دیگری را برگزیده است و دارد به این سمت پیش می‌رود که یک بار هم امکان تغییر و اصلاح را از پایین و تشکل‌ها و تشکیلات کوچکتر، بررسی و امتحان کند.

تا مدت‌ها که همه‌ی مناصب انتصابی و غیرانتخابی بود. به‌مرور با به رسمیت شناختن تعیین صاحبان‌قدرت از طریق انتخابات، هر چند گامی بسیار بلند و مهم برداشته شد اما این تصور پیش آمد و وجود داشت و دارد که نقش آحاد هر اجتماعی پس از انتخاب و تعیین منتخبان، پایان می‌پذیرد، نکته‌ای که تجربیات پیاپی نشان داد که مطلقاً خطاست و بدون حضور و همراهی مسئولانه‌ی آحاد هر اجتماعی، حتی اگر مسئولان منتخب صاحب‌توان و اراده‌ی کافی برای اصلاح امور باشند، ناتوان و ضعیف خواهند شد و به‌مراتب سریع‌تر از راه درست و پیمان‌شان منحرف می‌شوند. پس تلاشی که در تشکیلات فوق‌العاده کوچک خانه‌ی تئاتر در حال انجام است موضوعی انحصاری و ویژه نیست و به‌نظر می‌رسد جامعه‌ی ایران در تشکل‌یابی و اصلاح تشکل‌ها و اجتماعاتش حقوق به‌مراتب بزرگتر از دست رفته‌ای را جست‌وجو می‌کند.

 نگفتید نتیجه‌ی اعلام‌شده‌ی فعلی چقدر توقعات شما را برآورده کرد؟

 من راضی هستم. شاید یکی از مشکلات ما آرمان‌گرایی بی‌تناسب با زیرساخت‌ها و امکانات موجود و به‌خصوص عجول بودن ماست. شاید دیگر دوران انقلاب‌ها به‌سر رسیده باشد، چرا که شاید هیچ انقلابی نتوانست به‌شکلی زیربنایی و عمیق و کامل، مناسبات حاکم بر جامعه‌ای را متحول و دگرگون کند، هر انقلابی بی‌شک تغییرات بسیار مثبت و منفی فراوانی ایجاد می‌کند؛ اما شبکه‌ی مویرگی مناسبات و ارتباطات و فرهنگ و باورها، قوی‌تر از آن است که مثلاً در برابر قطع عضو یا اعضایی از بین برود و مضمحل شود، حتی اگر آن عضو سر باشد. بنابراین شروع می‌کند به باز تولید اعضای از دست‌رفته و هر چند به‌دشواری؛ اما نهایتاً موفق می‌شود ساختارهای سنتی‌اش را حفظ نموده و گسترش بدهد.

این‌جاست که موضوع فرهنگ و هنر اهمیت پیدا می‌کند، تنها در این چهارچوب است که می‌توان به تغییر بنیادین و پایدار امید بست، موضوعی که در اکثر قریب به اتفاق جوامع عقب نگه‌داشته شده کمترین میزان توجه به آن شده و اهمیتی به آن داده نمی‌شود یا اگر به آن توجهی هم می‌کنند جدا از بستر حقیقی و نابش و به‌شکل دفرم‌شده‌ و تبلیغاتی و دستوری‌اش است که دیگر قدرت و امکان ایجاد تغییر و تحولی را ندارد. اما در مورد خانه‌ی تئاتر، ببینید هیأت مدیره‌ی خانه‌ی تئاتر 10 نفرند، الان 4 نفر از گروه ائتلاف فراگیر و 4 نفر از گروه به‌سازی و توسعه و 2 نفر مستقل، این هیأت مدیره را تشکیل داده‌اند، از دو بازرس هم یکی از لیست فراگیر و دیگری از لیست به‌سازی و توسعه است، هر چند لازم است بگویم تعداد اعضای صاحب‌رأی هیأت مدیره 4 به 2 به‌نفع ائتلاف فراگیر است و آنان اکثریت آرا را در دست دارند.

اما همین هم یک پیروزی است هر چند اگر انتخابات به‌شکل سالم‌تری برگزار می‌شد شاهد نتایج کاملاً متفاوتی می‌بودیم. آن هیأت مدیره‌ی یکدست پیشین که تا جایی یک دست بود که نه تنها هرگز نیازی به رأی‌گیری برای تصویب موضوعات در آن وجود نداشت و رأی‌گیری به‌کلی منتفی شده بود، که تن به موضوع دور از باوری مثل حق وتو داده بودند، دیگر وجود ندارد.

در خانه تئاتر تضارب جدی آرا وجود دارد که موجب پیشرفت خواهد بود

این‌جا تضارب جدی آرا وجود دارد که موجب پیشرفت خواهد بود. این را هم از نظر دور نداشته باشید که حمیدرضا نعیمی و محمودرضا رحیمی جزو گزینه‌های اولیه‌ی لیست به‌سازی و توسعه هم بوده‌اند اما یکی از آن‌ها به‌دلیل وعده‌ی پیشینی بر همراهی با آن گروه و دیگری به‌دلیل این‌که بر مبنای اطلاعاتی در لیست گروه ائتلاف قرار گرفته بود در لیست نهایی به‌سازی قرار نگرفتند، به‌عبارت بهتر می‌خواهم بگویم که نعیمی و رحیمی و حتی آقایان راد و فراهانی دشمن تئاتر یا به‌سازی و توسعه که نیستند، بلکه هدف همه یکسان و واحد است و تنها روش‌ها و باورهای رسیدن به اهداف، متفاوت است، بماند که هیچ‌کس نباید متعصبانه از روش‌های شکست‌خورده پاسداری کند و تا اصل وجود مشکل و معضلی را نپذیریم و منکر آن شویم چطور این امکان را پیدا می‌کنیم که برایش چاره‌ای بیندیشیم و آن‌را برطرف کنیم. اما اطمینان دارم با این هیأت مدیره هر چه پیش‌تر برویم هماهنگی‌های بیش‌تری ایجاد می‌شود، چون الان آن‌جا گفت‌وگو و تضارب آرا در جریان است و گفت‌وگو منجی بزرگ ماست که به نزدیکی نظرات و اصلاح خطاها که ممکن است و درست‌تر است بگویم تنها در یک سمت و نگاه نیست و قطعاً در گروه به‌سازی و توسعه هم وجود دارد، کمک می‌کند.

˜ یعنی شما معتقدید آقایان راد و فراهانی هم با تغییرات همراه خواهند شد؟

بدون حضور و استقامت‌ فداکارانه و حتی ایثارگرایانه‌ ایرج راد خانه‌ی تئاتری وجود نمی‌داشت

 قطعاً. گذشته از این‌که این دو و به‌خصوص آقای راد اصلی‌ترین چهره‌های شکل‌گیری خانه‌ی تئاتر هستند و شاید بدون حضور و استقامت‌ فداکارانه و حتی ایثارگرایانه‌شان، خانه‌ی تئاتری وجود نمی‌داشت و این خانه‌ برایشان اهمیتی شاید حتی بیش از خودشان داشته باشد، من ذره‌ای در این‌که هدف آن‌ها اعتلای خانه‌ی تئاتر و از طریق آن تئاتر و هنرمندان تئاتر است، تردیدی ندارم. اختلاف‌نظر من با آنان به موقعیت‌هایی برمی‌گشت که در اثر یک سیستم معیوب، جایگاهی ویژه و فراقانونی برای این دو ایجاد کرده بود، نمونه‌اش همین حق وتو که نمونه‌های فراوان دیگری هم می‌توان به آن افزود که چون در مصاحبه‌های گذشته بارها به آن‌ها اشاره کرده‌ام، الان از تکرار دوباره‌شان می‌گذرم. هم‌چنین تفکر و توان هر دو در شرایط امروز اندکی متفاوت و شاید کمی نامتناسب و کند کننده باشد.

مدیرعامل خارج از مجموعه‌ی هیأت مدیره، اساساً خودش یک تحول و تغییر بسیار مهم است

اما از طرف دیگر شما ببینید هنوز یک ماه نگذشته کلیات طرح به‌سازی و توسعه در هیأت مدیره تصویب شده است، صورت‌جلسات بلافاصله منتشر می‌شود و همه از داشتن اهداف و برنامه صحبت می‌کنند، همین انتخاب مدیرعامل خارج از مجموعه‌ی هیأت مدیره، اساساً خودش یک تحول و تغییر بسیار مهم است. ما که با افراد عقد اخوت همیشگی یا دشمنی ذاتی نداریم، اصل و موضوع، تئاتر و کمک به تئاتر و هنرمندان تئاتر است، حالا اگر هر کسی در این جهت حرکت کند، موردحمایت و تأیید است و هر که در برابر آن ایستادگی و مقاومت کند، مورد انتقاد و پرسش قرار می‌گیرد، حتی اگر از کاندیداهای موردحمایت گروه به‌سازی و توسعه باشد.

˜ یعنی از یاد برده‌اید که این دو از جمله دلایل مهم عدم انتصاب شما به‌عنوان رئیس تئاتر شهر که کاملاً قطعی به‌نظر می‌رسید، بوده‌اند؟

گیاهچی: بله شنیده‌ام که آقایان در این موقعیت سنی خیلی هم به زحمت افتاده‌اند و هم ناگزیر شده‌اند سراغ معاون امور هنری بروند و هم خود وزیر! حالا این‌ها اطلاعات دقیقی نیست و روی آن‌ها تأکید نمی‌کنم؛ اما در ابراز مخالفت شدید و با تمام توان‌شان با موضوع، کوچک‌ترین تردیدی وجود ندارد که در آن هم مشکلی نیست، هر کسی حق دارد با موضوعی موافقت یا مخالفت کند، فقط ای کاش نظر تنها خودشان را به‌عنوان نظر خانه‌ و جامعه‌ی تئاتر قالب نمی‌کردند، حالا بگذریم …

اما چه کسی می‌داند وقوع اتفاقی قطعاً به نفع او بوده یا ضررش، پذیرش مسئولیت تئاتر شهر همیشه یک ریسک بزرگ است و شرایط سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی هر دوره، بر این ریسک می‌افزاید. ما از یک سو با رشد غیرقابل‌مهار و کنترل توقعات روبه‌رو هستیم و از سوی دیگر با افزایش محدودیت‌ها و کاهش منابع و امکانات. من تا به حال غیر از این دو بزرگواری که شنیده‌ام با انتصاب من مخالفت جدی کرده‌اند، آن هم نه به‌دلایل شخصی یا مشاهده ضعف و فسادی، که به‌دلیل یک فعالیت صنفی و اجتماعی، خوشبختانه مخالف یا دشمن جدی‌ای نداشتم و انشالله نخواهم داشت، اما فکرش را بکنید حالا جدا از تمامی مسائل پیچیده‌ی پیرامونی، در تئاتر شهر، حداقل با 500 کارگردان متوقع روبه‌رو هستید؛ در حالی‌که تنها امکان فراهم کردن شرایط برای کار 50 کارگردان را دارید، بنابراین نه تنها 450 مخالف یا حالا دلگیر و ناراضی از خود می‌سازید که حتی آن 50 نفر هم به‌دلیل عدم‌امکان پاسخی مناسب به توقعات‌شان به دیگر نارضیان خواهند پیوست و تنها می‌مانید. بگذریم که من برنامه‌ای برای ایجاد امکان حداکثر رضایت توأم با افزایش قابل‌توجه کیفیت‌ها و استانداردها داشتم، حالا بماند تا ببینیم روزی به آن نیازی خواهد بود یا نه.

˜ پس در موضوع خانه‌ی تئاتر مجموعاً تصور می‌کنید به اهداف‌تان در راه‌اندازی کمپین رسیده‌اید؟

چنین ترکیبی در شرایط امروز شاید بیش از یک ترکیب یکدست جواب بدهد

ببنید در هر امری همواره امکان توفیق بیش‌تری هست، امور این جهانی که مطلق نیست و پایان و سقف ندارد. بله مسلماً امکان توفیق بیش‌تری متصور بود، اما الان حتی گرچه شاید نوعی خودفریبی به‌نظر برسد؛ اما فکر می‌کنم که چنین ترکیبی در شرایط امروز شاید بیش از یک ترکیب یکدست جواب بدهد و به تئاتر کمک بکند و در صورت یک توفیق افزون‌تر، مثلاً ورود تمام لیست ما به هیأت مدیره، شاید با مشکلات و نارسایی‌های بیش‌تری مواجه می‌شدیم.

تلاش من برای توجه دادن به خانه‌ی تئاتر بود که حالا با قدردانی از تمام تلاش‌های گاه طاقت‌فرسای انجام‌شده، تقریباً مکانی فراموش‌شده و بی‌خاصیت بود و جز اعضایی که از بیمه‌های آن‌جا استفاده می‌کنند آن هم در حد همین استفاده و نه بیش‌تر، بقیه توجهی جدی به آن نداشتند، صدها نفر منفک شده بودند، هزاران نفر از نسل‌های جدید به‌کلی این خانه را نادیده گرفته، فاقد وجاهت می‌دانستند و می‌دانند، بسیاری و تقریباً عمده‌ی هنرمندان شاخص و شناخته‌شده توجهی به خانه و فعالیت صنفی نشان نمی‌دادند و در بین خود اعضا هم بخش عمده‌ای در مهم‌ترین تصمیم‌گیری‌های این خانه که از جمله در انتخابات تجلی پیدا می‌کند، حضور نداشتند، از جمله مثلاً نوبت اول انتخابات هیأت مدیره‌ی مرکزی در این دوره، به حد نصاب نرسید.

این موضوع یک روند بی‌رمق و تکراری و فاقدتأثیر از افراد و موضوعات را دامن زده بود، تصور می‌کنم این کمپین موفق شد توجه تمامی یا حالا قریب به اتفاق جامعه‌ی تئاتر را به‌موضوع خانه‌ی تئاتر و ضرورت و اهمیت فعالیت صنفی جلب کند، همان‌طور که اشاره کردم تنها بیش از 500 هنرمند تئاتر با امضای نامه‌ای از ضرورت تغییر و تحول در خانه حمایت کردند، شما حجم اخبار و مصاحبه‌ها و اظهارنظرها در مورد خانه‌ی تئاتر را ببینید، حتی تلویزیون هم عکس‌العملی نشان داد و آمادگی داشت حتی بیش‌تر به موضوع بپردازد که در کمال حیرت خانه همراهی نکرد، یا برای مثال حتی توجه آقای دکتر علی رفیعی هم به موضوع جلب شد و یادداشت قابل‌توجهی نوشتند، انتخابات با شور و هیجان و انگیزه‌ی بالایی برگزار شد، شاید بالاترین شور انتخاباتی ممکن، هر چند تصور می‌کنم بخش بزرگ‌تر نتایج این کمپین در راه است، بازگشت منفک‌شدگان، تشکیل انجمن‌های تازه، افزایش تمایل به عضویت در خانه در نسل‌های جدیدتر و هدفمند و دارای برنامه شدن خانه توأم با پای‌بندی به نظم و قانون، شفافیت، امکان نظارت و پاسخ‌گویی و گسترش مشارکت مسئولانه‌ی اعضا و نهایتاً تبدیل خانه‌ی تئاتر به مهم‌ترین و تنها تشکیلات صنفی موردقبول و توافق تمامی هنرمندان تئاتر ایران. من اطمینان دارم به‌مرور و هر روز خبرهای خوشحال‌کننده‌تری از خانه‌ی تئاتر خواهیم شنید و این جای خوشحالی است که تشکیلات هنرمندان تئاتر در بازسازی و روزآمدی از پیشگامان این حرکت رو به گسترش اجتماعی بوده است.

شما انتخاب آقای گیل‌آبادی را هم مثبت ارزیابی می‌کنید؟

خب این موضوع هنوز خیلی داغ و بحث‌برانگیز است. آن‌چه در مورد خانه‌ی تئاتر و خوش‌بینی‌های خودم گفتم دلیلی بر حل تمام مشکلات این خانه یا حتی مشکلات عمده‌ی این خانه نیست، هر چند الان برای هر ارزیابی دقیقی واقعاً خیلی زود است و تجربه و سن و سال من، به من آموخته که چون جوانان امروزی خیلی عجول و پرتوقع نباشم و فرصت بدهم هر تغییری تدریجی و پایدار اتفاق بیفتد، نه باسمه‌ای و موقتی. ما در حال طی دوره‌ی گذار در خانه‌ی تئاتر هستیم، دوره‌ی واسطه‌ای که برای تغییر از یک تشکیلات ناکارآمد به تشکیلاتی کارآمد و به‌روز اجتناب‌ناپذیر بود.

در موضوع تعیین مدیرعامل به‌عنوان یک عضو خانه‌ی تئاتر توقع داشتم و دارم هیأت مدیره‌ی خانه گزارشی جامع از عملکرد هیأت مدیره‌ی پیشین و آقای همت به‌عنوان مدیرعامل ارائه کند. توقع داشتم و دارم دلایل اتفاق نظر بر تغییر مدیرعامل مستقر را ابراز و بیان کند. توقع داشتم و دارم کاندیداهای تصدی مدیرعاملی و چرایی انتخاب آن‌ها برای کاندیدا بودن را با اعضا مطرح کند، حتی از اعضا و انجمن‌ها و کانون‌ها بخواهد پیشنهادات خود را مطرح کنند و در مورد انتخاب مدیرعامل بحث و مشارکت کنند و بالاخره دلایل انتخاب مدیرعامل و ترجیح او بر دیگران را با اعضا در میان بگذارند. خب تا آن روزها هنوز خیلی باید صبر کرد. خانه، تازه دارد زبان باز می‌کند و هنوز در ایجاد ارتباط و گفت‌وگو الکن و کند است. هنوز به پرسش‌ها بی‌توجه است و پاسخ نمی‌دهد و هنوزهای بسیار دیگر.

انتخاب آقای گیل‌آبادی فارغ از شخص، از حیث افزودن یک ظرفیت تازه به خانه‌ی تئاتر  انتخابی بسیار پراهمیت است

اما در مورد انتخاب آقای گیل‌آبادی، اولاً همان‌گونه که گفتم این انتخاب فارغ از شخص، از حیث افزودن یک ظرفیت تازه به خانه‌ی تئاتر و اجرای یکی از بندهای مغفول‌مانده‌ی اساس‌نامه‌اش، انتخابی بسیار پراهمیت است. ثانیاً باید به دوران گذار و عدم اعتمادی کامل میان اعضای هیأت مدیره‌ای که به تازگی مستقر شده و نگرانی‌هایشان، توجه کنیم که گزینه‌های قابل‌قبول دو طرف را به حداقل می‌رساند و ثالثاً هر انتخابی در زندگی نسبی و از میان گزینه‌های ممکن است، نه گزینه‌های متصور یا آرمانی.

تا آن‌جا که من شنیده‌ام و ممکن است توأم با خطا باشد، در آن‌جا تنها نام پنج نفر مطرح شد، آقایان غریب‌پور و پاکدل که به‌شدت حتی همان پیشنهاد اولیه و مقدماتی را رد کردند. گویا نامی هم از من به‌میان آمد که خب عکس‌العمل برخی دوستان در برابر چنین پیشنهادی کاملاً قابل پیش‌بینی بود و در نطفه با آن مخالفت شد. ماند دو گزینه‌ی آقایان مجید جوزانی و شهرام گیل‌آبادی. حالا شاید دیگران گزینه‌ها‌ی بهتر و قابل‌طرحی سراغ دارند که به‌نظرم علی‌رغم قطعی شدن این انتخاب، بد نیست باز پیشنهاد بدند، بالاخره شناخت احتمالات ممکن، همیشه کمک‌کننده است و در آینده حتی می‌تواند راهگشا باشد، هر چند تصور نمی‌کنم کسی خود را وارد چنین هچلی بکند. بله انتقاد از زمین و آسمان آسان است اما نشان دادن کوچک‌ترین نور و دریچه و راهی دشوار.

حالا می‌توانیم از معدود بودن گزینه‌ها یا سرعت در تصمیم‌گیری انتقاد کنیم اما معلوم نیست حتی به‌فرض داشتن فرصتی دوباره، به گزینه‌هایی بیش‌تر یا انتخاب بهتری برسیم، بنابراین می‌بینیم در میان گزینه‌های موجود، هیأت مدیره عاقلانه‌ترین تصمیم را گرفت.

حالا از جهاتی خوشبختانه مخالفت‌های جدی‌ای با آقای دکتر گیل‌آبادی وجود دارد، ایشان بیش‌تر چهره‌ای سیاسی شناخته می‌شود، نمی‌خواهم سیاسی بودن را یک ضعف مطرح کنم، چاره‌ای جز سیاسی بودن وجود ندارد و هر اقدام اجتماعی و فرهنگی‌ای به هر حال در نسبتی سیاسی ارزیابی می‌شود و هر چه جامعه‌ای سیاست‌زده‌تر باشد بر بروز و گستره‌ی چنین برداشت‌هایی افزوده می‌شود. سیاسی بودن فی‌نفسه ضعف نیست، اما سیاست‌زدگی و فریب و دروغ و توجیه و ظلم و رفتارهای ماکیاولیستی چرا.

به‌نظر می‌رسد جامعه‌ی ما از سیاست‌زدگی زده شده است تا جایی که الان سیاسی بودن به‌عنوان یک توهین و برای تحقیر یا بدگویی استفاده می‌شود. در شرایط فعلی با اندک شفافیتی که ایجاد شده جریان‌های مطرح و شاخص سیاسی در مظان اتهامات گسترده و سنگین بوده با پرسش‌هایی اساسی و چالش‌برانگیز روبه‌رو هستند و این حتی شامل جریان سیاسی‌ای می‌شود که با ادعای تحول و اصلاح توانسته طیف وسیع‌تری از مردم را در اطراف خود گرد آورد، حالا حتی در صورت تعلق یا نزدیکی آقای دکتر گیل‌آبادی به چنین جریانی که به‌نظر از حمایت مردمی بیش‌تری برخودار است، نفس منش و تمایلات سیاسی‌اش نگران‌کننده بود، چه رسد به این‌که بر مبنای تصور و شناخت جامعه، تاکنون به جریانی که به‌نظر در اقلیت اما قدرتمند است، تمایل و نزدیکی نشان داده است.

بنابراین من نه تنها با این مخالفت‌ها مساله‌ای ندارم که آن‌ها را حتی کمک‌کننده و پیش‌برنده می‌دانم. مسلماً دلیل انتخاب به‌اتفاق آرای اعضای هیأت مدیره، توانایی‌های فردی و مدیریتی و به‌خصوص چشم‌داشت به مناسبات و ارتباطات آقای گیل‌آبادی و اعتمادی است که در نظام قدرت به او وجود دارد. البته و مسلماً بدون آن‌که بتوانند بروز تمایلات سیاسی او را در خانه بپذیرند، بنابراین احتمالاً آن‌ها متوقع هستند با یک شهرام گیل‌آبادی تازه و متفاوت از پیش، در هیئت مدیرعامل خانه‌ی تئاتر مواجه باشند، شهرام گیل‌آبادی هنرمند و فرهنگی و نه سیاسی یا دولتی یا حاکمیتی.

حالا این‌جا دیگر باید دید هر کدام از طرفین چه ابزارها و امکاناتی دارند. من احتمال می‌دهم دکتر گیل‌آبادی این وجه جدید از حضور و همکاری را درک کرده و پذیرفته باشد، در هوش ایشان کوچک‌ترین تردیدی ندارم و مطمئن هستم به‌خوبی می‌داند در صورت بروز و اولویت دادن تمایلات و گرایشات سیاسی‌اش نه تنها با یکایک اعضای هیأت مدیره‌ی خانه که با بخش عمده‌ای از اعضای خانه‌ی تئاتر و جامعه‌ی تئاتر روبه‌رو است، اما حتی در صورت عدم‌پذیرش و همراهی کامل او، اساس‌نامه‌ی خانه‌ی تئاتر می‌تواند مهم‌ترین رفع‌کننده‌ی هر نگرانی احتمالی‌ای باشد. خانه‌ی تئاتر در اساس‌نامه‌اش تشکیلاتی غیرسیاسی است از سوی دیگر مدیرعامل تنها مجری مصوبات هیأت مدیره است و لازم است هیأت مدیره در جریان تمامی جزئیات رویدادها بوده، بر آن‌ها نظارت کرده و از مدیرعامل پرسش کند و توضیح بخواهد.

تصور می‌کنم اجرای این اساس‌نامه بتواند بسیاری از نگرانی‌های به‌جا و نابه‌جا و گاه اغراق‌شده را برطرف کند. نقش نظارتی و مسئولانه‌ی یکایک اعضا و رسانه‌ها هم که جای خود را دارد و می‌تواند به این مهم کمک بیش‌تری بکند. بنابراین جای این امیدواری وجود دارد و بسیار قوی است که آقای دکتر گیل‌آبادی بتواند با هوش و دانش و توانایی‌های فردی و مدیریتی و استفاده‌ی مناسب از مناسبات و ارتباطاتش، به خانه‌ی تئاتر، تئاتر، هنرمندان تئاتر و جامعه‌ی ایران و حتی جهانیان خدمت کند و آرزو می‌کنم نقش او در آینده، تاریخی و یگانه باشد و نام او پس از این به‌عنوان یکی از چهره‌های مؤثر بر گسترش و بهبود وضعیت تئاتر و هنرمندان تئاتر ثبت و ضبط شود. چنین توفیقی بدون‌همراهی مسئولانه و وحدت و همراهی جامعه‌ی تئاتر مطلقاً امکان‌پذیر نیست، باید هوشیارانه و امیدوارانه منتظر ماند و دید انشاالله آیا چنین خواهد شد؟