رسالت یک خبرنگار اطلاعرسانی است و رسالت یک نهاد دولتی شفافسازی و همکاری با خبرنگاران است. اگرچه در روز خبرنگار سیل تبریکها به سوی خبرنگار جاری است؛ اما واقعیت آن است که یک خبرنگار برای دریافت یک واقعیت اصولاً با در بسته مواجه است و صحبتهایی که مملو از استعاره و کنایه و در هر دورهای که طولش به چند روز میرسد، مجبور به رمزگشایی از این استعارات است.
این مقدمهای است برای ورود به یک رویداد که با عدمشفافسازی منجر به یک موج تبلیغاتی برای یک رویداد به ظاهر هنری میشود. موجهایی که این روزها در مشهد نمونهاش را میبینیم. جایی که محمد رحمانیان در گفتگو با ایلنا خبر سانسور پوستر نمایشش را تکذیب میکند و آن را شیطنت در فضای مجازی میداند. این در حالی بود که پیش از مصاحبه خبرآنلاین گزارش داده بود «پوستر موسیقی- نمایش «لیلا و چند مسافر» تا کنون در مشهد دوبار تغییر کرده است تا اجرایش دچار مشکل نشود. نخست واژه موسیقی که در مشهد حساسیت برانگیز است از روی پوستر حذف شده و نام نمایش هم به «چند مسافر» تغییر کرده است. در ادامه هم تصویرهای بازیگران زن و رضا یزدانی (خواننده) از روی پوستر نمایش قیچی شدهاند.»
درباره این خبر هیچ نهاد متولی واکنشی نشان نمیدهد و همه چیز بین چند خبرگزاری دست به دست میشود تا جایی که برخی میگویند این ترفند تبلیغاتی شخص رحمانیان بوده است. برای مثال محمدرضا ایمانیان بازیگر و فعال حوزه تبلیغات در حساب اینستاگرامی خود با چند استوری مدعی میشود این شامورتیبازی شخص رحمانیان بوده است.
اگرچه نمیتوان صحت و سقم این فعال حوزه تبلیغات را تأیید کرد؛ اما رفتار رحمانیان در این باره مسبوق به سابقه است و این به رفتاری بازمیگردد که در میان مخاطبان آثار هنری جاری و ساری است. با پمپاژ اتمسفری مبنی بر مشکلدار بودن یک اثر از منظر نهادهای نظارتی، این تصور به وجود میآید که بخشی از بدنه جامعه برای تماشای آن عازم سالنها میشوند تا مبادا این گوهر درخشان چراغش به دست نهادهای نظارتی خاموش شود. نهادهای مربوطه نیز در این باره اصولاً سکوت پیشه میکنند تا بدمن داستان باشند، هر چند در این ماجرا مقصر هم نباشند.
نمونه جذابش مورد اصغر خلیلی بود که به واسطه رانتهایش توانسته بود هر کاری که برای دیگران ممنوع است را انجام دهد و از یک روز بسته بودن بلیتفروشیش به نفع خود استفاده کند.
در مورد تازه این جریان نمایش «لیلى نام تمام دختران ایران زمین است» به کارگردانی امیر مهندسیان بیسروصدا در تماشاخانه پالیز روی صحنه میرود. نمایش در شب نخست اجرایش، یعنی شب گذشته گویا با مشکلاتی برمیخورد، مشکلاتی که برای نمایش تکراری است. اجرای این نمایش در سالن باران به دلیل برخی مسائل متوقف میشود و تا حل ماجرا از اجرای آن ممانعت میشود؛ اما گروه اجرایی از فرصت استفاده کرده و فضا را برای تبلیغ مهیا میبینند. این در حالی بود که کل مشکل نمایش بر سر یک لباس زنانه بود که با تعویض لباس از رنگ قرمز به رنگ مشکی حل میشود.
شب گذشته بار دیگر برای نمایش حاشیه ایجاد میشود تا جایی که حاشیه به نمایش بعدی سالن پالیز کشیده میشود و باعث میشود نمایش «آن مرد با اسب آمد» با یک ساعت تأخیر آغاز شود و در ادامه سروصداهایی که فضای باز پالیز را پر کرده بود.
صبح امروز مشخص میشود سامانه بلیتفروشی نمایش، فروش بلیت را از دسترس خارج کرده است. در تماس با مدیریت شورای نظارت و ارزشیابی درباره علت این مسئله اطلاعاتی ارائه نمیشود. به عبارتی شفافیت میمیرد و همه چیز به آینده موکول میشود و این در حالی است که سابقه گروه «لیلى نام تمام دختران ایران زمین است» نشان میدهد شرایط را برای عرضه خود مناسب خواهند دید و در سکوت متولیان میتوانند اندکی مخاطب برای خود جذب کنند. جالب اینکه نمایش شب گذشته با اندک مخاطبی روی صحنه رفته است و در صورت برخورد آرام با ماجرا، هیچ فرصت تبلیغاتی برای نمایش و کارگردانش فراهم نمیشد.