وی در عین حال از «امید» گفت: «با تمام مشکلاتی که ممکن است وجود داشته باشد، من هیچگاه زانوی غم بغل نمیگیرم، از هیچ مسئولی خواهش نمیکنم به من مجوز بدهد. هیچ مسئولی در اندازهای نیست که بخواهد برای کسانی مثل ما که نیم قرن در مملکت کار کرده مجوز بدهد. سی و سه پل نمی گوید اجازه بدهید من باشم؛ وقتی می گوئیم شجریان مثل این است که میگوئیم عالی قاپو یا سی و سه پل.
آفتاب :
«حسین علیزاده» – آهنگساز و نوازندهی برجستهای است؛ اما محدودکردنِ او به همین عنوانها ناسپاسی در حقِ موسیقیدانی است که همواره تلاش کرده است تا در کنار تاثیراتِ شگفتانگیزی که بر موسیقی گذاشته، به عنوانِ یک مصلح اجتماعی هم ظاهر شود. «علیزاده» در کنار تمامِ انقلاباتی که با آثارش در زمینهی موسیقی چند صدایی و معاصر کردن موسیقی سنتی ایران ایجاد کرده است؛ همواره به عنوانِ یک موزیسین روشنفکر، فعالیت کرده است. این مساله نه تنها در آثارش – به نینوا دقت کنید، ترکمن یا راز نو- متبلور است که در اظهارنظرهایش نیز به خوبی مشهود است.
او همواره اظهارنظرهایی صریح میکند؛ برای مثال از «حذف شدن نیمی از صدای جامعه» میگوید؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از همکارانش در تمامیِ این سالها چشم و گوششان را روی این مساله بستهاند؛ با همهی اینها خود اولین منتقد جامعهی روشنفکری و انفعالِ آنان در برابر جامعه است و در کنارِ آن به سنتِ دیگر «مصلحان» در عینِ حال که تلاش میکند دیگران را متوجهی «نابسامانی»ها کند، همواره از «امید» میگوید. از زیاد شدنِ تعداد هنرجویان موسیقی، از ظهورِ آهنگسازان جوان و مستعد، از مخاطبانی که موسیقی را میفهمند. او در این سالها در بسیاری از اظهارِ نظرهایش «تنها» بوده؛ اما خودش را «تنها» نمیداند، کسانِ بسیاری را همراه میپندارد که چون او دغدغهی موسیقی دارند.