قطبالدین صادقی(کارگردان و مدرس دانشگاه) میگوید: چطور دولت به همه یارانه نان و بنزین میدهد؟ در عرصه فرهنگ و هنر هم باید یارانه دهد. این بخشی از بودجه ملی است؛ در همهجای جهان اینطور است. بنابراین دولت با آن همه پولی که داشت اتفاقا از بخشی از وظایف خود از اواخر دوره دوم دولت احمدینژاد شانه خالی کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «تئاتر آلترناتیو» چیست و قرار است کدام جریان را در تئاتر یک کشور شکل دهد؟ وجود تعابیر و حتی تعاریف متفاوت از این نوع تئاتر ریشه در چه دارد؟ قطبالدین صادقی در گفتگوی پیشرو میگوید: تعریف تئاتر آلترناتیو در ایران مثل خیلی از مفاهیم دیگر غلط است. به دلیل اینکه کسانی که این تعاریف را ارائه میکنند دانش تئوری و نظری ندارند و تئاتر جهان را نمیشناسند. صادقی همچنین از کمرنگ شدن آنچه جریان اصیل تئاتر میخواند، تئاتر تجربی، نقش دولت در تبدیل تئاتر به سرگرمی و تفنن و بیاعتمادی به هنرمند و از نقش تئاتر آلترناتیو که آموزش دهنده است، در چنین شرایطی سخن میگوید.
از تعریف تئاتر آلترناتیو شروع کنیم؛ برخی آن را در برابر جریان رسمی تئاتر میدانند.
تئاتر آلترناتیو مخالفتی با تئاتر رسمی ندارد. یکی از شیوههای دموکراتیک تئاتر است و اصلش هم به فعالیت فکری و عقلانی تماشاگر برمیگردد که آنها را فعال کند. میگوید تماشاگر فردی منفعل و یکسویه که ساکت جایی بنشیند نیست. نمایشی را برایش اجرا میکنند و درست در جایی که باید راهحل پیدا شود چند گزینه برای تداوم قصه یا نتیجه پیش پای او میگذارند تا تماشاچی انتخاب کند. بهنظر من در دنباله تئاتر برشت است که سعی میکرد از شکلهای تئاتری برای عقلانی کردن تماشاگران استفاده کند. بعدها آگوستو بوال در جریان تئاتر ستمدیدگان که در ایران به نام تئاتر شورایی مطرح است، آن را ادامه داد. تئاتری که در آن، درست در جایی که قهرمان باید تصمیم بگیرد چند راهحل پیش پای او قرار میدهد تا تماشاگر یکی را انتخاب کند. اصلا خود «آلترناتیو» یعنی انتخاب؛ انتخابی که شما به عنوان راهحل تعیین میکنید. وقتی چیزی را برمیدارید چیز دیگری را باید جایگزینش کنید. این یک نوع تئاتر جدید مردمی، عقلانی و تا حدی روشنفکرانه است.
با تعریفی که شما ارائه میدهید پس تئاتر آلترناتیو بیشتر به فرم اجرا اطلاق میشود؟
از طریق شکل این اتفاق میافتد. تداوم قصه به عهده شماست. نویسنده و کارگردان امکانات گوناگون را پیشبینی میکند و در بعضی جاها آن را در اختیار تماشاگر میگذارد و این کار آگوستو بوال است تا تماشاگران متناسب با آرزوهایی که دارند و تعریفی که از انسان و رابطهاش با اجتماع دارند، تئاتر را ادامه دهند. برای اینکه از مدیوم و زبان فرهنگی تئاتر به عنوان یک نرمش و تمرین اجتماعی استفاده کنند که در ذهن تماشاگر انفعال ایجاد نشود. مثلا کاری که برشت با تئاتر و نمایشنامه آموزشی کرده و به پداگوژی معروف است و درآثار او مانند «قیمت مس چنده؟»، «استثنا و قاعده»، «آنکه گفت آری و آنکه گفت نه» و مانند آن دیده میشود. بنو بستون کارگردان بزرگ ژنو که شاگرد برشت بود «استثنا و قاعده» را در یکی از کارخانههای فیات در شمال ایتالیا با کارگران تمرین میکرد. همه کارگران در ساعات تمرینشان روی پلهها نشسته بودند و به جای هرکدام از بازیگران یکی از کارگران میآمد و اجرا میکرد. آلترناتیو از اینجا وارد تئاتر شد. هدف این نیست که نمایشی را روی صحنه ببرند و از کارگر بازیگر تئاتر بسازند یا سرگرمشان کنند؛ هدف این است که از طریق تمرین این نمایش و بحثهایی که درباره نفت و سرمایهدار و کارگر مطرح میشود، تحلیلهای اجتماعی به کارگر بدهند. این نمایشنامه یک دستگاه آموزشی است تا از طریق آن به کارگران تمرین آموزشی دهند. این هم یک نوع انتخاب است؛ شما با راهحلهای گوناگون و امکانات متعدد پیشرفت حادثه و تحول شخصیتها سروکار دارید.
با این همه به نظر میرسد همه سر این نوع تعریف توافق نظر نداشته باشند. مثلا در دستهبندی جشنواره تئاتر فجر تئاتر الترناتیو در گروه تئاترهای خارج از صحنه و شکلهای محیطی و خیابانی جای میگیرد.
تئاتر آلترناتیو لزوما تئاتر خارج از صحنه نیست؛ ممکن است در سالن هم اجرا شود. تئاتر خارج از صحنه در انطباق با مکان جدید معانی یا شکلهای جدید پیدا میکند. مثلا چند سال پیش خانم محامدی نمایشی کار کرد که روایت محاکمه یک مقام نازی بود و در آخر از تماشاگران نظرخواهی شد که حق با ایشان است یا نه؟ چون این فرد نطق مهیجی و تکاندهنده را ارائه داده بود خیلی از مردم به او رای میدادند. این نمایش به نوعی میخواست نشان دهد برخی از مردم ته ذهنشان فاشیست هستند اما خودشان خبر ندارند. درواقع داوری نمایشی که حق با کیست را به عهده مردم گذاشتند و این هم تئاتر آلترناتیو است که در سالن تئاترشهر اتفاق افتاد. هرچه امکان متعدد پیش پای شما بگذارد و شما را وادار به انتخاب کند، بیشتر به تئاتر آلترناتیو نزدیک است.
تئاتر فجر مرجع نیست چون تئاتر پیشتاز نیست، یک جشنواره درجه هجده جهان سومی است. خیلی بزرگش نکنید