آبتین جاوید درباره نحوه ارتباط مخاطب با رقص سماع میگوید: هندیها ضربالمثلی دارند که متعلق به رقصندههاست. آن ضربالمثل این است: «هرجا که دست برود چشم هم میرود، هرجا که نگاه میرود، ذهن و فکر نیز همانجا میروند. فکر شما (بعنوان اجراکننده) هرجا برود، شما به باور خواهید رسید. زمانی که شما در آن لحظه بخصوص به باور برسید، کسی که ناظر شماست، میتواند ذرهای از باور شما را تجربه کند.
عرفان یکی از بخشهای جداییناپذیر ادبیات و موسیقی ایران است. نگاهی به آثار شاعران بزرگی چون مولانا و حافظ، نشان از این سبقه و قدمت بسیار دارد. در میان هنرمندان متعدد و موثر گذشته، فارابی یکی دیگر از ایرانیانی است که علاوه بر تصوف به موسیقی نیز علاقهای وافر داشته است. آنطور که مورخان میگویند تاریخ ایجاد تصوف قرن دوم قمری است و طی سه دوره تکامل یافته است. این سه مرحله تکامل عبارتند از از قرن دوم تا پنجم قمری، قرن ششم تا نهم قمری و قرن دهم قمری تاکنون. اما آنچه امروزه از تصوف و صوفیگری برای عامه مردم در دنیای امروز باقی مانده، سماع است. سماع نوعی رقص است که همواره مورد توجه صوفیان بوده. سماع حرکات متعددی ندارد و شامل چرخش بدن و ورود شخص به فضای معنوی است که در زبان مرسوم به آن خلسه میگویند. میتوان گفت سماع اتفاقیست که اعضای جمع یا حلقه را به لحاظ درونی با هم مرتبط میکند و در این میان نوای دف، تنبور و سازهای دیگر، رقصنده را در انجام حرکات یاری میکند. سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن، همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود.
آبتین جاوید که در زمینه رقصهای آیینی فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و اجرایی دارد و در دو کشور مالزی و هند تحصیل کرده و حال در مجموعه تئاتر محراب به آموزش آیینهای نمایشی ایرانی مشغول است، طی گفتوگویی تفصیلی به تعریف سماع و قدمت آن پرداخت و شیوههای آموزشی آن را تحلیل کرد.
وی درباره شیوه درست آموزش سماع میگوید: اگر به ترکیه و قونیه بروید خواهید دید که سماع را به دو شیوه سنتی و مدرن آموزش میدهند. توجه به شیوه سنتی برای حفظ بنیانها است و روش مدرن نیز در آکادمی تدریس میشود. اگر هنرجو بخواهد سماع را به شیوه سنتی بیاموزد باید تمام مراحل را بگذراند تا در نهایت به نتیجه برسند. آنها باید به نوعی طی طریق کنند و در سیر و سلوک است که آن چرخیدن را میآموزند. اما اگر هنرجو بخواهد سماع را به شیوه آکادمیک بیاموزد باید با آگاهی به آن سیر و برخی علوم آکادمیک (از جمله آشنایی با بدن، اصول چرخیدن و طریقه قدم برداشتن و سر چرخاندن، چگونگی استفاده از دستها) آموزش ببینید.
اصولا سماع به چه معناست؟
در ابتدا این را بگویم که من محقق و پژوهشگر نیستم. من رقصنده هستم. سماع نوعی رقص است که به طور معمول اغلب افراد تصویری ذهنی از آن دارند. تصور اغلب افراد این است که سماع بیشتر از صوفیگری نشات گرفته و طی آن شخصی میرقصد و شعری میخوانند و سازی نواخته میشود.
صوفیان چه تعریفی از سماع دارند؟
سماع در اصطلاح صوفیان به معنای آواز و ترانه عرفانی است که قوالها نیز در بخشهایی، آن را با نغمهسرایی انجام میدهند. اگر بخواهیم از جنبه رقص یا حرکات بدن به سماع نگاه کنیم، خواهیم دید که بدن به خودی خود راوی و روایتکننده است. حال اگر آوازی خوانده و همراه آن حرکاتی انجام شود، ماجرا کمی متفاوت خواهد شد. آن آواز حاوی یکسری کلمات و معانی است و آن معانی بسته به آنکه بزمی، رزمی یا حماسی هستند، مضامین خاص خود را دارند. در این میان شخص رقصنده متناسب با همان کلمات، حرکاتی را انجام میدهد. شخص رقصنده به وسیله حرکاتی که انجام میدهد، نشاندهنده حالی است که در لحظه ایجاد میشود. درست مانند غذا درست کردن. شما برای آشپزی به موادی چون برنج، حبوبات و سبزیجات خاصی نیاز دارید تا توسط آنها غذای مدنظرتان را درست کنید. در این میان موادی وجود دارند که دیده نمیشوند، اما طعم و مزه را تحت تاثیر قرار میدهند؛ مانند چاشنیهایی چون نمک، فلفل یا مثلا سماق. در زبان سانسکریت به مقولاتی که دیده نمیشوند «راسا» میگویند که به معنای طعم و مزه است. کسی که میرقصد به جز اینکه در نوع ارتباط گرفتن از حواس پنجگانه استفاده میکند، حواس دیگر را نیز به کار میگیرد.