لیلی گلستان چه بخواهد، چه نخواهد به واسطه خانوادهاش در مرکز شایعات عجیب و غریبی است. اینکه او خودش گاهی در آتش جنجالها میدمد و گاهی آنها را فرومینشاند حتما ریشه در خون گلستانیاش دارد. او دختر ابراهیم گلستان و فخری گلستان، خواهر کاوه گلستان و مادر مانی حقیقی است. گاهی سخنرانیاش در تدکس جنجال درست میکند و گاهی اظهارنظرهایشان درباره فروغ فرخزاد. او خودش در اینباره گفته است:
«این کارها از نوع رفتار و تربیت و فضای فرهنگی- هنری و سالها تجربهام میآید. این کارها با هدف سر و صدا کردن یا دیده شدن نمیکنم. من کار خودم را میکنم و اتفاقا مردم میپسندند، مثلا ترجمه میکنم و اتفاقا به چاپهای بالاتر میرسد. شاید ماجرا این است که مردم میدانند من کار بزن در رو نمیکنم. فهمیدهاند که با وسواس و دقت زیادی کار میکنم. در ضمن این هم طبیعی است که پشت سرم حرف بزنند. وقتی کسی دیده شود، پشت سرش حرف هست، همیشه همین بوده، قبل از انقلاب و حالا. از این بابت ناراحت نیستم.»
برخی میگویند گالری او و فعالیتهای هنریاش مافیای هنر در ایران را درست کرده است. او همیشه چیزی برای پاسخ به این شایعات دارد:
«بگویند مافیای گالری گلستان! اصلا نمیفهمم یعنی چه و برایم مهم نیست. آیا حمایت کردن از جوانان اسمش مافیاست؟»
ماجراهای پدرش، ابراهیم گلستان، و فروغ فرخزاد هم گاهگاهی مرکز شایعات و خبرها میشود و این همان نقاطی است که لیلی گلستان خود در آتش شایعاتش میدمد و البته روحیه جنگندهاش اجاطه نمیدهد درمقابل اینها کوتاه بیاید:
«یادداشتم درباره فروغ فرخزاد هم معتقدم دوباره آن را رو کردن یکجور شیطنت آگاهانه است. فکر میکنم آن حرفها مربوط به دهه ۷۰ باشد. دقیقا خاطرم نیست اما فکر میکنم از من سوال شد که به عنوان یک دختر در آستانه بلوغ در خانهای که این حرفها و اتفاقات در آن بوده، چه حسی داشتی یا راجع به این شاعر چه فکر میکنی. خب من مادرم را میدیدم و طبعا طرف مادرم بودم و طبعا دوست نداشتم کسی بیاید زندگی ما را به هم بزند که زد. کسانی که دارند از من بابت اظهاراتم ایراد میگیرند اگر برای خودشان همین اتفاق رخ بدهد، همینطور قضاوت میکنند؟ این حرفها را میشنوم و نشنیده میگیرم.
از این گوش میشنوم و از گوش دیگر در میکنم. آنقدر انتقادهای عجیب کردند، حرفهای بد زدند که اندازه ندارد، اما از بچگی به من یاد دادند که دقت داشته باشم و ببینم چه کسی چه چیزی میگوید. در خانوادهام به من یاد دادند که هر کسی از من تعریف کرد خوشحال نشوم و هر کسی مرا تکذیب کرد، ناراحت نشوم. من این را یاد گرفتهام و اصلا از حرفهایی که پشت سرم میزنند، ناراحت نمیشوم. خودم میدانم این حرفها را به چه دلیل و در جواب چه سوالی گفتهام. درست هم گفتهام. شعر فروغ به جای خودش قابل تعریف است اما به عنوان یک انسان با این عملکرد قابل تعریف نیست. همیشه هنر را از هنرمندش باید جدا کرد.