در عرف معمول از توریسم و گردشگری با عنوان صنعت یاد میکنند درحالیکه ماهیت این رخداد فرهنگی است و مواجهه یک فرد گردشگر با پدیدههای که موجب ترغیب او میشود و برایش جذاب و خاطره ساز است از جنس فرهنگی است.
اولویت گردشگر در ابتدا رویارویی با پدیدههای تمدنی، جنبههای خارقالعاده یک تفکر و یا برههای از زمان و تاریخ است که صدالبته در قالبهای فرهنگی و هنری نظیر معماری، ابنیه تاریخی، لوازم موزهای و طریقه زیست متقدمان و گذشتگان نمود پیدا میکند لذا مشاهده میشود تکیه چنین باوری بر ارکان فرهنگی است که میراث گذشتگان است و از رهگذر دوران، ارزش افزودهای یافته و ارزشمند شدهاند.
با این تفاسیر اطلاق واژه صنعت به مقوله توریسم و گردشگری متکی به جریانی است که اصطلاحاً به آن الصاق شده است.
هر یک از اقالیم و قومیتهایی که بر گستره تمدنی ایرانزمین پراکنده شدهاند میراث دار گذشتگان متمدن خود هستند و حافظ و نگهدار آنچه از ایشان به نسلهای متأخر رسیده است.
بخشی از این صیانت در وجهی معنا پیدا میکند که به آن بازآفرینی مصنوعات فرهنگی و تمدنی میگویند و میراث دار با الهام و متأثر از اصل اثر فرهنگی و تاریخی و با استفاده از شیوه و متد خلق هر کدام، شروع به ساخت و بازتولید آنها به شکلی متکثر میکند که البته در مواردی ذائقه سازیها و معاصر سازیهای معمول به آنها جنبه کاربردی نیز داده و خواستها و حوائج افراد را در روزگار معاصر تأمین میکنند.
درست از اینجاست که اطلاق صنعت به مقوله گردشگری معنا پیدا میکند و بهویژه گردشگران خارجی که مقهور و مسحور پیشینه فرهنگی و تمدنی ایران شدهاند، ما به ازاهای فرهنگی و هنری که اصل آنها با نگهداری شود اما در قالب تولیدات صنعتی تکثیر شدهاند و نمادی از این مظاهر در آنها موجود است را خریداری و در اختیار میگیرند.
اما نکته اینجاست که لازمه ایجاد چنین چرخهای یعنی تولید اقلام اشاره شده و عرضه آنها به افراد علاقهمند، عرضه حضوری، توضیحات صانع و فروشنده به گردشگر و مجاب ساختن او بهمنظور خریداری آنهاست که اصطلاحاً به ارزآوری و رونق چرخه صنعت گردشگری و صنایع دستی منجر میشود.
با این تفاسیر باید این نکته مورد پرسش جدی واقع شود که در شرایطی که با شیوع کرونا مواجه هستیم و عملاً بخشی از نظام گردشگری حاصل ورود گردشگران متوقف مانده و مشخص نیست که تا چه زمانی هم ادامه پیدا کند تکلیف تولیدات و مصنوعات گردشگری و صنایع دستی که باید در بستر مناسبی عرضه و به فروش برسند چه میشود؟
و یک نکته ابهامبرانگیز اینکه چرا با وجود حاکم شدن بیش از شش ماه از بیماری کرونا در ایران از سوی مسئولان تمهیداتی مبنی بر عرضه و فروش چنین محصولاتی بهطور مثال از طریق خرید و فروش آنلاین اندیشیده نشده است و همچنان باید در حسرت گذشته و عرضه و تقاضا به شکل سنتی باقی ماند؟
در نگاهی کلان این امر را میتوان این امر را به حوزههای دیگری نیز تعمیم داد و فرصتهای بربادرفته را در طی چند ماه گذشته به نقد کشید و عملکرد مسئولان را در رسالت فرهنگی که بر دوش دارند، زیر سؤال برد و مثلاً در حوزه کتاب بهعنوان یکی از محصولات فرهنگی که متأسفانه فرصت خطیر نمایشگاه کتاب را از دست دادیم چرا به فکر ارائه نسخهای جایگزین برای عرضه و تقاضای کتاب نبوده و نیستند که تولیدکننده و ناشر بیش از این متضرر و مغبون نشوند؟